بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق علیه السلام :
إِنَّ نَارَکُمْ هَذِهِ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِینَ جُزْءاً مِنْ نَارِ جَهَنَّمَ وَ قَدْ أُطْفِئَتْ سَبْعِینَ مَرَّةً بِالْمَاءِ ثُمَّ الْتَهَبَتْ
وَ لَوْ لَا ذَلِکَ مَا اسْتَطَاعَ آدَمِیٌّ أَنْ یُطِیقَهَا [یُطْفِئَهَا] وَ إِنَّهُ لَیُؤْتَى بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى تُوضَعَ عَلَى النَّارِ
فَتَصْرَخَ صَرْخَةً لَا یَبْقَى مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ إِلَّا جَثَا عَلَى رُکْبَتَیْهِ فَزَعاً مِنْ صَرْخَتِهَا
این آتشی که شما در دنیا می شناسید تنها یک جزء از هفتاد جزء آتش جهنم است که
تازه آن نیز هفتاد مرتبه با آب خاموش گشته و مجددا روشن شده است!!
زیرا در غیر این صورت هیچ انسانی طاقت و تاب نزدیک شدن به آن را نداشت و
او در روز قیامت آورده می شود و در آن آتش افکنده می شود و آنچنان فریادی می زند که از
شدت آن هیچ فرشته مقرب و یا نبی مرسلی باقی نمی ماند مگر آنکه بر زانوانش به زمین می افتد.
( بحارالأنوار ج8 ص 288)
در پرتو آموزه های معصومین علیهم السلام زندگی کنیم
با درج این روایت در وبلاگ خود و یا تکثیر این روایات در ثواب تاثیرات آن سهیم باشید
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق علیه السلام قال الله تعالی:
فَیَا بُؤْساً لِلْقَانِطِینَ مِنْ رَحْمَتِی وَ یَا بُؤْساً لِمَنْ عَصَانِی وَ لَمْ یُرَاقِبْنِی
خداوند متعال می فرماید:
ای وای بر کسانی که از رحمت من مأیوس و نا امید گردند
و ای وای بر کسی که مرا نافرمانی نماید و متوجه من نباشد.
( الکافی ج 2 ص 66 )
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
لباس
که هم می پوشاند و هم نمی پوشاند! هم رسوا می سازد هم مانع رسوایی انسان می شود! هم مقدس است و هم نامقدس. هم موجب شخصیت است و هم نشانگر بی شخصیتی انسان؛ هم مانع تاثیر سرما و هم مانع تاثیر گرماست. هم نشانگر عزا و ماتم و هم نشانه ی شادی و سرور است. هم موجب زیبایی انسان و هم عاملی برای زشتی انسان است.
گاه ترسناک و گاه امید بخش است! هم سخن می گوید و هم ساکت و خاموش است! گاه موجب عزت و گاه موجب ذلت است!!
و اینها که گفته شد تنها و تنها بخشی اندک از اوصاف فراوان و قابل ذکر اوست! آن چیزی جز «لباس» نیست!
لباس موجودی است که گاه انسان را می پوشاند و گاه او را نمی پوشاند!. آنگاه که لباس های نیمه عریان و آنچنانی بر تن می شود. لباس موجودی است که گاه مقدس است؛ آن هنگام که لباس رزم در راه خدا بر تن می کنی و آنگاه که در کسوت علماء وارد می شوی و یا حتی لباس کار برتن می سازی، لباس «کار برای رضای خدا» و فرق ندارد که این لباس، لباس یک ریئس باشد و یا لباس یک کارگر باشد و گاه نامقدس است.
برخی لباس ها نشانگر شخصیت صاحبش است اینها از آن دسته لباس هایی هستند که سخن می گویند، حرف می زنند. لباس های سنگین و عفیف از آن دسته اند؛ ولی برخی از لباس ها نشانگر بی شخصیتی، بی هویتی، از خود باختگی، وابستگی فکر و دل، سبک و جلف بودن صاحبش بوده و به مخاطب و ناظرین بصیر پیام می دهد؛ او می گوید که: صاحب من در ورای این لباس و این ظاهر چه افکاری دارد!؟ چه شخصیتی دارد؟ چگونه می اندیشد؟ به چه می اندیشد؟ .
آری لباس، سخن می گوید، سخنی که هر عاقل سمیعی باگوش جان می شنود برای مثال لباس یک پلیس می گوید که او کیست؟ لباس یک دکتر یا یک روحانی یا یک محصل و ... . لباس و ظاهر یک انسان مدگرا نیز همین گونه است. لباس جوانی که بر سینه نقش پرچم فلان کشور اجنبی را دارد فریاد می زند که صاحب من، وابستگی فکری، شیفتگی فرهنگی، از خود باختگی در برابر آن کشور را داشته و قلبش برای آن و نه برای میهن خویش می تپد.
نوع دیگری از لباس که حرف می زند، حجاب یک دختر عفیف است که به مخاطب خویش می گوید: من اهل پاکدامنی و عفافم، خانه ی وجود من و این گلستان، گلستانی بی در و پیکر نیست، دارای حریم است؛ هیچ کس حق ندارد بدون اجازه به این حریم پا نهاده و یا به درون این منزل بنگرد.
و برعکس آن، پوشش دخترکان بد حجاب است که گاه نادانسته و ناخواسته! از سوی صاحبش، به ناظر بیرونی می گوید: این خانه و این بوستان، فاقد حریم و حصار است هر که طالب است می تواند از ثمره ی آن بهره برده، وارد آن حریم گشته آن را آلوده ساخته و زباله های خویش را در آن رها سازد.
آری لباس حرف می زند و گاه حتی فریاد می زند! و چه کرند آنانکه صدای این خاموش فریادگر را نمی شنوند.
بعضی از لباس ها، لباس عزا و ماتم اند لباس مشکی و یا روبان سیاه این گونه اند این لباس ها نیز سخن می گویند و به ناظرین می گویند صاحب ما عزادار و غمگین است. مبادا با او شوخی کنید این لباس در جای خود ضروری است پس این توهم، باطل است که رنگ مشکی رنگی بد و غیر مفید است زیرا چنانکه گفته شد «هر چیز به جای خویش نیکوست».
برخی از لباس ها نیز لباس شادی و سرورند، لباس عروسی و رنگهای شاد از این دسته اند، لباس هایی که در جای خود باید از آنها بهره گرفت و استفاده نمود و چنانکه غلط است اگر کسی جوراب خود را بر سر کشیده و کلاه خود را به پا کند، همچنین غلط و ناشایست است اگر کسی در مجلس عزا لباس شادی و در مجلس شادی لباس عزا به تن کند.
برخی از لباس ها، لباس فریب اند؛ لباس گرگی که در قالب میش درآمده، از آن دسته است. برخی از اقسام لباس های فریب عبارتند از: لباس زاهد نمای فاسق که در ظاهر دگمه ی تقوا را بسته ولی در باطن و در پنهان چهره ای دگر دارد و لباس کار برخی از فقیرنمایان که برای فریب مردم و جلب توجه آنها ظاهر خود را به گونه ای مظلومانه آراسته اند.
البته به تناسب اشاره شود که گاه تسبیحِ در دست و لبانِ ذاکر و محاسن افراد و یا داغهای پیشانی انسان ها ی دو رو و ریاکار نیز می تواند به گونه ای لباس فریب تلقی گردیده و در این زمره قرار گیرند.
برخی لباس ها ترسناک اند مانند لباس پلیس برای دزدان و نابکاران و لباس علمای ربانی و ظلم ستیز برای ظالمان و مستکبران و برخی لباس ها امید آفرین اند مانند همان لباس پلیس برای مظلومان و ستمدیدگان و همان لباس علمای ربانی برای واماندگان در مسیر سخت زندگی.
برخی لباس ها در تاریخ ماندگارند مانند لباس کهنه ی امام حسین علیه السلام در کربلا، لباس عروسی حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها در روز ازدواج که به فقیر بخشیده می شود و لباس ساده ی علی علیه السلام که از لباس غلام خویش قنبر کم ارزش تر و کم بها تر است.
و البته مانند لباس عثمان که «بهانه» شد و در تاریخ ماند تا نشانگر نوعی ترفند شیطانی برای ایجاد اختلاف، آشوب، سوء استفاده های سیاسی و غیره باشد. ماند تا به من و تو بگوید: «امروز نیز لباس عثمان موجود است و این من و تو هستیم که باید این لباس ها را یافته و فریب آنها را نخوریم» و البته این لباس نیز یکی از مصادیق لباس فریب است .
برخی از لباس ها و پوشش ها برای آنند که صاحبش شناخته شود، مطرح شود، دیده شود و به او توجه شود. لباس مد و لباس شهرت از این دست لباس هایند ولی برخی از پوشش ها برای آن است که صاحبش شناخته نشود؛ ماسکی که دزدان بر چهره می زنند از این نوع لباس ها است و البته با اندکی دقت می توان انواع دیگری از این ماسک ها را شناخت و از آنها نام برد: ماسک روشنفکری و ماسک دل سوزی برای مملکت و خدمت گذاری ، ماسک دین داری و تدین و ده ها نوع ماسک دیگر از این دسته اند.
برخی از لباس ها لباس نجاتند مانند جلیقه ی نجات، جلیقه ی ضد گلوله، حجاب و برخی از لباس های دیگر و برخی از لباسها ، لباس هلاک و نابودی اند مانند لباس گناه که لباس های مستهجن، لباس شهرت، لباس فریب و لباس تفاخر از این گونه اند.
برخی از لباس ها لباس پروازند، مانند لباس خلبان ها و لباس تقوی، و برخی لباس ها، لباس سقوطند مانند لباس چتربازان و لباس گناه ، بعضی از لباس ها تاثیر جدی روی صاحبانش دارند اخلاق آنها را دگرگون می سازند؛ آنها را تغییر می دهند. کسوت ریاست، نمایندگی مجلس، دکتری، روحانیت وهر شغل دیگری که صاحبش فردی خود ساخته نباشد از این قسم لباسهایند. این لباس ها شدیداً صاحبشان را دگرگون نموده و گاه موجب هلاک آنها می شوند. اینها نیز نوعی لباس هلاک اند.
برخی از لباس ها برای زینت ظاهراند مانند برخی از لباس های معمولی ، ولی برخی از لباس ها برای زینت باطن اند مانند لباس تقوی که زینتی برای مومن و حافظ او از آسیب های روحی و معنوی است. این لباس نیز در واقع نوعی لباس نجات و جلیقه ضد گلوله است که صاحبش را از خطرات گناه مصون می دارد.
برخی از لباس ها موجب شهرت در دنیایند ولی بعضی از لباس ها موجب شهرت در آخرتند، مانند لباس عفت و پاکدامنی که موجب درخشش صاحبش در روز محشر است لباسی که چشم همه ی اهل محشر را خیره ساخته و موجب عزت و سربلندی صاحبش می گردد.
برخی از لباس ها برای پوشاندن زشتی هاست و برخی برای پوشاندن زیبایی هاست مؤمن، مانند لباسی است که زشتی های برادر خویش را پوشانده و حافظ و نگهبان زیبایی های اوست. حفظ آبروی مومنین شعار اوست. مومن جلیقه ی نجات برادر مومن، لباس عزت و سربلندی او و لباس پرواز اوست.
شخصیت برخی از آدم ها به لباسشان است؛ آنان فکر می کنند که لباس گران قیمت یا آخرین مد لباس یعنی شخصیت، روشنفکری، تمدن، و غیره. اینها گمان می کنند که دیگران که اهل مد و یا لباس های فاخر نیستند اُمُّل یا عقب مانده اند.
همه ی قیمت و ارزش آنها به لباسشان است مََثَل اینها مَثل هارون الرشید است؛ گویند: «هارون الرشید در حمام لنگی گرانقیمت به ارزش 10 دینار به تن داشت خواست که به بهلول آن را بنمایاند. به او گفت: «بهلول من چند می ارزم؟» بهلول در پاسخ گفت: «10 دینار». هارون با عصبانیت گفت: «مردک! تنها قیمت لنگ من 10 دینار است» و بهلول گفت: «من نیز قیمت همان را گفتم زیرا تو بدون آن ارزشی نداری».»
برخی از آدم ها نیز ملاکشان در تحویل گرفتن افراد دیگر نوع لباس و پوشش آنهاست؛ اگر در کسوت ثروتمندان باشی تو را بیشتر تحویل گرفته و کارَت را راه می اندازند و اگر در کسوت افراد معمولی باشی برایت تره هم خورد نمی کنند. در نگاه اینها نیز ارزش انسان ها به لباس آنهاست. برخی از کارمندان ادارات و بیمارستان ها از این دست افرادند.
برخی از لباس ها جیب دارند این لباس ها بقالی و محل کسبند البته برای جیب بُرها.
برخی در حسرت یک لباس اند و برخی لباس هایشان یک بار مصرف است با بار اول که پوشیده شوند دیگر غیر قابل استفاده اند! چرا که در نظراینان: زشت است که یک لباس را دو بار در مجالس به تن کنند. البته بعضی از اینها اهل اسراف نیستند! و پس از یک بار استفاده آن را به فقرا هدیه! می دهند در واقع آنها کار خیر! می کنند که خودشان دیگر از آن استفاده نمی کنند از نظر آنها این کار عین عبادت! است زیرا، فقرا نیز دل دارند و باید به آنها توجه نمود.
البته برخی از آنها نیز معتقدند این کار خیلی غلط است اگر این لباس را دور بیندازیم بهتر از آن است که به فقرا بدهیم! زیرا اگر فقرا نیز این گونه لباس ها را بپوشند دیگر چیزی برای پوشیدن ما نمی ماند و موجب سرشکستگی و کسر شأن! ماست. پس اینها از خیر این ثواب –یعنی انفاق به فقرا – می گذرند و بدین گونه موجب حفظ شان خویش می شوند.
لباس اگر خیلی زیبا هم که باشد باید کامل باشد یعنی مثلا اگر یک دکمه از قسمت جلوی آن افتاده باشد و یا اینکه در روی سینه ی آن یک سوراخ کوچک ایجاد شده باشد آن لباس ناقص و غیر قابل استفاده در مجالس مهم خواهد بود. همین گونه است؛ «دین» که اگر به تمام آموزه های آن عمل کنی ولی عمدا بخشهایی غیر مهم – البته از نظر خود- را رها سازی این دین دیگر کامل نیست و قطعا ناقص است.
برخی از لباسها فقط یک «سوراخ» و یا یک «عیب» اند: زیرا برخی ها چشمشان تنها به سوراخ لباسها و معایب آنهاست؛ در نظر اینها لباس تنها همان سوراخ است و بس و دیگر حسنی بر آن مترتب نیست!!.
بعضی ها لباسهای تجملی و بعضی ها لباسهای ساده را می پسندند اکثر انسانها از دسته اول اند ولی خداوند متعال از نوع دوم است که برای انسان لباس ساده و مرتب را می پسندد. شاهد این سخن لباس آخرت است که بسیار ساده و اما مهم است و خداوند آن را برای ملاقات مؤمن با خود پسندیده است.
به آن امید که فردای قیامت با لباسی زیبا و فاخر به نام تقوی زشتی های خود را پوشانده و در صحرای محشر عریان نباشیم.
والسلام – التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
قَالَ رسول الله صلی الله علیه و آله:
اللَّهُ أَفْرَحُ بِتَوْبَةِ الْعَبْدِ مِنَ الظَّمآنِ الْوَارِدِ وَ الْمُضِلِّ الْوَاجِدِ وَ الْعَقِیمِ الْوَالِدِ
خوشحالی خداوند متعال از توبه بنده اش بیشتر از شخص عطشناک و تشنه ای که به آب می رسد
و شخص گم شده ای که راه را می یابد و شخص عقیمی است که صاحب فرزند می شود!!!.
( مستدرکالوسائل ج 12 ص 126)
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
لَو کانَ فی هذا المَسجدِ مائةُ ألف أَو یَزیدونَ ثُمَّ تَنَفَّسَ رَجُل مِن أهلِ النّارِ
فَأصابَهُم نَفَسُه لَاحتَرَقَ المسجدُ و مَن فیهِ
اگر درون این مسجد یکصد هزار نفر یا بیشتر حضور داشته باشند
و در این هنگام مردی از اهل آتش –جهنم- نفسی بکشد و نفس او به این افراد برسد
به تحقیق مسجد وهر آنکه در آنست از شدتِ سوز آن نفس، آتش می گیرند و می سوزند.
(روضةالواعظین ج 2 ص508)
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
دو روایت زیبا در فضیلت خوف از خداوند متعال
امام صادق علیه السلام:
مَنْ عَرَفَ اللَّهَ خَافَهُ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ حَثَّهُ الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ عَلَى الْعَمَلِ بِطَاعَتِهِ وَ الْأَخْذِ بِتَأْدِیبِهِ
هرکه خداوند متعال را شناخت از او می هراسد
و هرکه از خداوند هراسید این واهمه او را به طاعت حق تعالی
برانگیخته و خود را با آداب او تادیب می نماید.
(مستدرکالوسائل ج 11 ص228)
**********
علی علیه السلام:
إذا خِفتَ الخالقَ فَرَرتَ إِلَیهِ
هرگاه از خالق متعال ترسیدی به آغوش او می گریزی!!.
(غررالحکم ص 190)
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَنْ جَبْرَئِیلَ ع قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:
مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ أَنَّ لِی أَنْ أُعَذِّبَهُ أَوْ أَعْفُوَ عَنْهُ لَا غَفَرْتُ لَهُ ذَلِکَ الذَّنْبَ أَبَداً
وَ مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّ لِی أَنْ أُعَذِّبَهُ أَوْ أَعْفُوَ عَنْهُ عَفَوْتُ عَنْهُ
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به نقل از حضرت جبرئیل علیه السلام به نقل از حضرت حق تعالی جل جلاله می فرماید:
هر که مرتکب گناهی صغیره یا کبیره شود و به این نکته توجه ننماید که «من» توانا بر عذاب و یا عفو او هستم هرگز آن گناه او را نمی بخشم
و هرکه مرتکب گناهی شود صغیره یا کبیره، ولی بداند که «من» قادر بر آمرزش و یا عذاب نمودن او هستم او را خواهم بخشید.
(وسائلالشیعة ج 16 ص 60 )
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
کفارات گناهان
یا
از بین برندگان گناه(5)
حُبّ اهل بیت «علیهم السلام»
امام صادق (علیه السلام) مىفرماید:
إِنَّ حُبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لَیَحُطُّ الذُّنُوبَ عَنِ الْعِبَادِ کَمَا تَحُطُّ الرِّیحُ الشَّدِیدَةُ الْوَرَقَ عَنِ الشَّجَرِ
«همانا محبت داشتن به ما اهل بیت گناهان بندگان خدا را فرو مىریزد همانطور که بادِشدید برگهاى درخت را بر زمین مىریزد.»
(بحارالأنوار 27 77 )
توجه به روایت فوق نشان مىدهد که محبت و دوستى خاندان پیامبر علیهم السلام یکى از دست گیرههاى محکم نجات و هدایت ما در دنیا و آخرت است چنانکه در احادیث بسیار زیادى به اهمیت این امر اشاره شدهاست و به اشکال مختلف شیعیان به کسب این محبت تشویق شدهاند. در روایتى از نبی مکرم اسلا م صلی الله علیه و آله آمدهاست:
حُبُّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ یَأْکُلُ الذُّنُوبَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ
حبّ على ( علیه السلام) گناهان را مىخورد و نابود مىکند همانطور که آتش هیزمها را خورده و نابود مىکند.
(بحارالأنوار 39 257 )
در این مختصر مجال پرداختن به اهمیت و آثار این امر نیست ولى همین مقدار بگوییم که شدّت تاکید معصومین علیهمالسلام به این امر، باید ما را به فکر فرو برده که چرا پیامبر مکرم اسلام که تمام هم و غمشان تنها هدایت امتش بوده و از دنیاى بى ارزش براى خود و خانوادهاش چیزى نمىخواسته و بهرهاى نگرفتهاست، تنها چیزى که از امتش خواسته محبت و دوستى خانوادهاش بودهاست به نص قرآن کریم؛ اِنّى لا اَسئَلَکُم عَلَیهِ اَجراً الّا المودّةَ فى القربى «یعنى من از شما اجر و پاداشى به جز دوستى با خاندان خود نمىخواهم» آیا گمان نمىکنید که این خواسته پیامبر از امت نیز براى صلاح و هدایت خود آنها بودهاست.
«خدایا محبت و دوستى خاندان رسولت علیهم السلام را در دل ما گنهکاران جاى بده»
بسم الله الرحمن الرحیم
کفارات گناهان
یا
از بین برندگان گناه (4)
کثرت سجده
شخصى آمد خدمت نبى مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: یا رسول اللّه گناهانم بسیار گشته و اعمالم اندک و ضعیف است.
حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
أَکْثِرِ السُّجُودَ فَإِنَّهُ یَحُطُّ الذُّنُوبَ کَمَا تَحُطُّ الرِّیحُ وَرَقَ الشَّجَرِ
«بسیار سسجده کن زیرا سجده (بر خدا) گناهان را فرو مىریزد همانطور که باد برگهاى درختان را بر زمین مىریزد.»
(بحارالأنوار 82 162 )
در فضیلت سجده، سخن بسیار گفته شدهاست، سجده زیباترین و کاملترین حالت عبودیت و بندگى در برابر مولاىِ روؤف و خالق بى همتاست و در روایات آمدهاست: «نزدیکترین حالت انسان به خداوند مهربان، حالتى است که او در سجده قرار دارد.»
و در روایتى دیگر اینچنین آمدهاست:
«سجدههاى خود را طولانى کنید زیرا هیچ عملى بر شیطان سختتر از این نیست که بنى آدم را در سجده ببیند....»
و نقل شدهاست که گروهى خدمت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) رسیدند و عرض کردند: «یا رسول اللّه رفتن به بهشت را براى ما در نزد خدا ضمانت کن».
حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:
«باشد امّا در مقابل آن که شما نیز مرا با سجدههاى طولانى یارى کنید»
آن گروه پذیرفتند و حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله) بهشت را براى آنها ضمانت فرمود.
از سلمان فارسى نقل شدهاست که فرمود:
«اگر نبود سجده براى خدا و همنشینى با گروهى که کلام طیب و طاهر مىگویند، هر آینه آرزوى مرگ داشتم.»
بسم الله الرحمن الرحیم
بیداری یا خواب؟
امام حسن عسگرى علیه السلام می فرماید:
و اعلَمُوا أنَّ الدّنیا حُلوُها و مُرُّها حُلم و الانتباهُ فی الآخرةِ
بدانید که شیرینی ها و تلخی های دنیا - مانند- رؤیایی در خواب اند و بیداری حقیقی در آخرت است.
(بحارالأنوار 11 149 )
التماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |