از امام صادق علیه السلام
در باره پندهاى خداوند متعال به حضرت عیسى بن مریم علیهما السلام،
قسمت (7)
یَا عِیسَى إِنَّ الْمُلْکَ لِی وَ بِیَدِی وَ أَنَا الْمَلِکُ فَإِنْ تُطِعْنِی أَدْخَلْتُکَ جَنَّتِی فِی جِوَارِ الصَّالِحِینَ
اى عیسى! مُلک از آن من است و به دست من و من پادشاهی هستم که اگر فرمانم برى تو را به بهشتم و در جوار نیکان خواهم برد.
یَا عِیسَى ادْعُنِی دُعَاءَ الْغَرِیقِ الَّذِی لَیْسَ لَهُ مُغِیثٌ
اى عیسى! چون شخص غریقى که فریادرسى ندارد مرا بخوان [و دعا کن].
یَا عِیسَى لَا تَحْلِفْ بِاسْمِی کَاذِباً فَیَهْتَزَّ عَرْشِی غَضَباً
اى عیسى! به نام من سوگند دروغ مخور که عرشم از خشم می لرزد.
یَا عِیسَى الدُّنْیَا قَصِیرَةُ الْعُمُرِ طَوِیلَةُ الْأَمَلِ وَ عِنْدِی دَارٌ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ
اى عیسى! عمر دنیا کوتاه است و آرزوهایش دراز و طولانی ست ولی در نزد من خانه ایست بهتر از هر آنچه دیگران فراهم کنند [و جمع نمایند].
یَا عِیسَى قُلْ لِظَلَمَةِ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَیْفَ أَنْتُمْ صَانِعُونَ إِذَا خَرَجْتُ لَکُمْ کِتَاباً یَنْطِقُ بِالْحَقِّ فَتَنْکَشِفُ سَرَائِرَ قَدْ کَتَمْتُمُوهَا
اى عیسى! به ستمکاران بنى اسرائیل بگو: «آنگاه که دفتری براى شما آورم که به حق سخن بگوید و آنچه را که نهان ساخته اید عیان نماید؛ چه خواهید کرد!؟»
یَا عِیسَى قُلْ لِظَلَمَةِ بَنِی إِسْرَائِیلَ غَسَلْتُمْ وُجُوهَکُمْ وَ دَنَّسْتُمْ قُلُوبَکُمْ أَ بِی تَغْتَرُّونَ أَمْ عَلَیَّ تَجْتَرُونَ تَتَطَیَّبُونَ بِالطِّیبِ لِأَهْلِ الدُّنْیَا وَ أَجْوَافُکُمْ عِنْدِی بِمَنْزِلَةِ الْجِیَفِ الْمُنْتِنَةِ کَأَنَّکُمْ أَقْوَامٌ مَیِّتُونَ
اى عیسى! به ستمکاران بنى اسرائیل بگو روى خود شستید و دل هاى خود را چرکین نمودید؛ آیا به من غرور می ورزید و یا اینکه در برابر من جرات یافته اید!؟ براى اهل دنیا با بوى خوش خود را معطر می سازید در حالی که درون شما در نزد من مانند مرداری گندیده است! آنگونه که گویا شما مردمانى مُردهاید.
از امام صادق علیه السلام
در باره پندهاى خداوند متعال به حضرت عیسى بن مریم علیهما السلام،
قسمت (6)
یَا عِیسَى فَإِنَّهُ لَا یَحِلُّ لَکَ عِصْیَانُهُ قَدْ عَهِدْتُ إِلَیْکَ کَمَا عَهِدْتُ إِلَى مَنْ کَانَ قَبْلَکَ وَ أَنَا عَلَى ذَلِکَ مِنَ الشَّاهِدِینَ
اى عیسى! نافرمانیش مکن که روا و سزاوار نباشد؛ من با تو عهد کردم آن چنان که با آنها که پیش از تو بودند؛ و خود گواه آنم.
یَا عِیسَى مَا أَکْرَمْتُ خَلِیقَةً بِمِثْلِ دِینِی وَ لَا أَنْعَمْتُ عَلَیْهَا بِمِثْلِ رَحْمَتِی
اى عیسى! مخلوقى را به مانند «دین»ام احترام نکردم و نعمتى چون رحمتم به او ندادم.
یَا عِیسَى اغْسِلْ بِالْمَاءِ مِنْکَ مَا ظَهَرَ وَ دَاوِ بِالْحَسَنَاتِ مَا بَطَنَ فَإِنَّکَ إِلَیَّ رَاجِعٌ
اى عیسى! ظاهر خود را با آب بشوی و باطنت را با حسنات، زیرا به سوی من باز می گردى [و باید مطهر بوده باشی].
یَا عِیسَى شَمِّرْ فَکُلُّ مَا هُوَ آتٍ قَرِیبٌ وَ اقْرَأْ کِتَابِی وَ أَنْتَ طَاهِرٌ وَ أَسْمِعْنِی مِنْکَ صَوْتاً حَزِیناً
اى عیسى! بشتاب و آماده باش زیرا هر چه «آینده» است «نزدیک» است؛ با طهارت کتابم را بخوان و آواز حزینت را به گوش من برسان.
قَالَ وَ کَانَ فِیمَا وَعَظَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عِیسَى بْنَ مَرْیَمَ ع أَیْضاً أَنْ قَالَ لَهُ
فرمود: همچنین در ضمن پندهاى خداوند متعال به حضرت عیسى بن مریم علیهما السلام این است که فرمود:
یَا عِیسَى لَا تَأْمَنْ إِذَا مَکَرْتَ مَکْرِی وَ لَا تَنْسَ عِنْدَ خَلْوَتِکَ بِالذَّنْبِ ذِکْرِی
اى عیسى! در هنگام مکر ورزیدن خویش، از مکر من آسوده مباش و در هنگام تنهایی و خلوت با گناه، مرا فراموش مساز.
یَا عِیسَى تَیَقَّظْ وَ لَا تَیْأَسْ مِنْ رَوْحِی وَ سَبِّحْنِی مَعَ مَنْ یُسَبِّحُنِی وَ بِطَیِّبِ الْکَلَامِ فَقَدِّسْنِی
اى عیسى! بیدار باش و از رحمت من نومید مباش و به همراه تسبیح گویان تسبیحم گوى و با گفتار خوش تقدیسم کن.
یَا عِیسَى إِنَّ الدُّنْیَا سِجْنٌ ضَیِّقٌ مُنْتِنُ الرِّیحِ وَ خَشِنٌ فِیهَا [وَ حَسَنٌ فِیهَا] مَا قَدْ تَرَى مِمَّا قَدْ أَلَحَّ عَلَیْهِ الْجَبَّارُونَ فَإِیَّاکَ وَ الدُّنْیَا فَکُلُّ نَعِیمِهَا یَزُولُ وَ مَا نَعِیمُهَا إِلَّا قَلِیلٌ
اى عیسى! دنیا زندانى است تنگ و بد بو و ناهموار و از آنچه جباران پیشه کردهاند در آن می بینى؛ مبادا دل به دنیا دهى که هر نعمتش زائل شدنی است و نعمتهای آن اندک است.
از امام صادق علیه السلام
در باره پندهاى خداوند متعال به حضرت عیسى بن مریم علیهما السلام،
قسمت (5)
یَا عِیسَى اعْلَمْ أَنَّ صَاحِبَ السَّوْءِ یُغْوِی وَ أَنَّ قَرِینَ السَّوْءِ یُرْدِی فَاعْلَمْ مَنْ تُقَارِنُ وَ اخْتَرْ لِنَفْسِکَ إِخْوَاناً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
اى عیسى! بدان که همنشین بد گمراه می کند و قرین بد هلاک می سازد؛ بفهم با که همنشین می شوى و براى خود برادران با ایمان برگزین.
یَا عِیسَى تُبْ إِلَیَّ فَإِنَّهُ لَا یَتَعَاظَمُنِی ذَنْبٌ أَنْ أَغْفِرَهُ وَ أَنَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
اى عیسى! [با توبه] به سوی من بازگرد زیرا در حالی که من «ارحم الراحمین» ام،
هیچ گناهى در نزد من براى آمرزش بزرگ نیست.
یَا عِیسَى اعْمَلْ لِنَفْسِکَ فِی مُهْلَةٍ مِنْ أَجَلِکَ قَبْلَی أَنْ لَا یَعْمَلَ لَهَا غَیْرُکَ وَ اعْبُدْنِی لِیَوْمٍ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ فَإِنِّی أَجْزِی بِالْحَسَنَةِ أَضْعَافَهَا وَ إِنَّ السَّیِّئَةَ تُوبِقُ صَاحِبَهَا وَ تَنَافَسْ فِی الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَکَمْ مِنْ مَجْلِسٍ قَدْ نَهَضَ أَهْلُهُ وَ هُمْ مُجَاوِرُونَ مِنَ النَّارِ
اى عیسى! تا از مرگ مهلتى دارى براى خود کارى کن پیش از آنکه دیگرى برایت کاری نکند، مرا بپرست براى روزی که مانند هزار سال است که من حسنه را چند برابر پاداش می دهم؛ گناه، صاحبش را هلاک می کند؛ در کار خیر رقابت کن [و بشتاب] که چه بسا مجلسى که اهلش برخیزند و از دوزخ در پناه باشند [و یا در جوار آتش جهنم باشند].
یَا عِیسَى ازْهَدْ فِی الْفَانِی الْمُنْقَطِعِ وَ طَأْ رُسُومَ مَنَازِلِ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ فَادْعُهُمْ وَ نَاجِهِمْ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ فَخُذْ مَوْعِظَتَکَ مِنْهُمْ وَ اعْلَمْ أَنَّکَ سَتَلْحَقُهُمْ فِی اللَّاحِقِینَ
اى عیسى! در مورد آنچه فانی شود [یعنی دنیا و متاع آن] بی رغبت باش و بر آثار آنها که پیش از تو بودند گام بگذار و آنها را بخوان و با آنها به نجوا سخن بگو؛ ببین احدى از آنها احساس می کند؟!، از آنها پند بگیر و بدان که تو هم به آنها ملحق خواهی شد.
یَا عِیسَى قُلْ لِمَنْ تَمَرَّدَ بِالْعِصْیَانِ وَ عَمِلَ بِالْإِدْهَانِ لِیَتَوَقَّعْ عُقُوبَتِی وَ یَنْتَظِرُ إِهْلَاکِی إِیَّاهُ سَیُصْطَلَمُ مَعَ الْهَالِکِینَ طُوبَى لَکَ یَا ابْنَ مَرْیَمَ ثُمَّ طُوبَى لَکَ إِذَا أَخَذْتَ بِأَدَبِ إِلَهِکَ الَّذِی یَتَحَنَّنُ عَلَیْکَ تَرَحُّماً وَ بَدَأَکَ بِالنِّعَمِ مِنْهُ تَکَرُّماً وَ کَانَ لَکَ فِی الشَّدَائِدِ لَا تَعْصِهِ
اى عیسى! به آن که به نافرمانى از من تمرد کرده و مسامحه می نماید بگو: «باید متوقع کیفر من و منتظر هلاک باشى و با هالکان خواهی بود». خوشا بر تو اى پسر مریم! و خوشا بر تو آن گاه که متادّب به ادب معبودت شوى آن معبودی که مهربانست و در آغاز تو را با نعمت خود گرامی داشته و در سختی ها به فریادت رسیده است.
یَا عِیسَى قُلْ لِظَلَمَةِ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَدْعُونِی وَ السُّحْتُ تَحْتَ أَحْضَانِکُمْ وَ الْأَصْنَامُ فِی بُیُوتِکُمْ فَإِنِّی رَأَیْتُ أَنْ أُجِیبَ مَنْ دَعَانِی وَ أَنْ أَجْعَلَ إِجَابَتِی إِیَّاهُمْ لَعْناً عَلَیْهِمْ حَتَّى یَتَفَرَّقُوا
اى عیسى! بستمکاران بنى اسرائیل بگو تا حرام در دامن دارید و بت در خانه؛ مرا نخوانید که من سوگند خوردم هر که دعایم کند مستجاب کنم و اجابت [و پاسخ] من برای آنها این است که آنها را لعنت نمایم تا از هم بپاشند.
یَا عِیسَى کَمْ أُجْمِلُ النَّظَرَ وَ أُحْسِنُ الطَّلَبَ وَ الْقَوْمُ فِی غَفْلَةٍ لَا یَرْجِعُونَ تَخْرُجُ الْکَلِمَةُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ لَا تَعِی [لَا تَعِیهَا] قُلُوبُهُمْ یَتَعَرَّضُونَ لِمَقْتِی وَ یَتَحَبَّبُونَ بِی إِلَى الْمُؤْمِنِینَ
اى عیسى! تا چند خوشبین باشم و به زیبایی [بندگانم را] طلب نمایم! در حالی که این مردم در غفلت بسر برده و به سوی من بر نگردند!!؟، سخن از دهانشان بیرون آید و بر دلهایشان اثری نبخشد؛ خود را به خشم من درکشند و به نام من خود را محبوب مؤمنان سازند!!؟.
یَا عِیسَى لِیَکُنْ لِسَانُکَ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ وَاحِداً وَ کَذَلِکَ فَلْیَکُنْ قَلْبُکَ وَ بَصَرُکَ وَ اطْوِ قَلْبَکَ وَ لِسَانَکَ عَنِ الْمَحَارِمِ وَ غُضَّ طَرْفَکَ عَمَّا لَا خَیْرَ فِیهِ فَکَمْ نَاظِرِ نَظْرَةٍ زَرَعَتْ فِی قَلْبِهِ شَهْوَةً وَ وَرَدَتْ بِهِ مَوَارِدَ الْهَلَکَةِ
اى عیسى! زبانت در نهان و عیان یکى باشد و دل و دیدهات نیز این چنان باشد؛ دل و زبانت را از حرام درکش و چشم از آنچه خوب نیست بپوشان؛ چه بسا بینندهاى که به یک نگاه در دلش شهوتى بکارد و خود را به هلاکت اندازد!
یَا عِیسَى کُنْ رَحِیماً مُتَرَحِّماً وَ کُنْ لِلْعِبَادِ کَمَا تَشَاءُ أَنْ یَکُونَ الْعِبَادُ لَکَ وَ أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ مُفَارَقَةَ الْأَهْلِینَ وَ لَا تَلْهُ فَإِنَّ اللَّهْوَ یُفْسِدُ صَاحِبَهُ وَ لَا تَغْفُلْ فَإِنَّ الْغَافِلَ مِنِّی بَعِیدٌ وَ اذْکُرْنِی بِالصَّالِحَاتِ حَتَّى أَذْکُرَکَ
اى عیسى! رحیم و مهر ورز باش و با مردم چنان باش که خواهى با تو آن چنان باشند، بسیار یاد مرگ و جدائى از خاندان باش؛ بازى [و کارهای بیهوده] مکن که بازى، تباهى می آورد؛ غفلت مورز که غافل از من دور است؛ با انجام اعمال نیک خویش مرا یاد کن تا من نیز تو را یاد کنم.
یَا عِیسَى تُبْ إِلَیَّ بَعْدَ الذَّنْبِ وَ ذَکِّرْ بِیَ الْأَوَّابِینَ وَ آمِنْ بِی وَ تَقَرَّبْ إِلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ مُرْهُمْ یَدْعُونِی مَعَکَ وَ إِیَّاکَ وَ دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ فَإِنِّی وَأَیْتُ عَلَى نَفْسِی أَنْ أَفْتَحَ لَهَا بَاباً مِنَ السَّمَاءِ وَ أَنْ أُجِیبَهُ وَ لَوْ بَعْدَ حِینٍ
اى عیسى! پس از گناه به سوی من باز گرد و توبه کنندگان را در برابر من یاد آور و به من ایمان آور و به مؤمنان نزدیک باش؛ به آنها دستور بده تا مرا به همراه تو یاد کنند، از نفرین ستمدیده بر حذر باش که با خود عهد کردم درى از آسمان برویش بگشایم و او را اجابت کنم گرچه پس از مدتى [طولانی] باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
؟؟؟
ناگهان فرمانی صادر شد: فرمان حرکت بود همه ی افراد باید برای کوچ آماده می شدیم. آرام آرام در کنار یکدیگر جمع شدیم و مهیای خروج شدیم البته من نمی دانستم که علت خروجمان چیست؟ آیا برای وارد شدن مصیبتی بر صاحبمان بود یا داخل شدن سرور و شادی بر او؟.
آخر صاحب ما موجودی عجیب است زیرا هرگاه اندوهگین و ناراحت است ما را مثل غول چراغ جادو احضار می کند و هرگاه شاد و خوشحال است نیز ما را طلب نموده و از آن دو چراغ جادو خارجمان می کند. شاید حدس زده باشید که ما چه نام داریم درست است نام ما «اشک» است.
قطراتی نمکین و گرم – داغ – که از دو چشم انسان خارج گشته و موجب تسلای خاطر و آرامش یافتن اوست. مرواریدهای غلطانی که با وجود حجم کوچکمان از قدرت تاثیر گذاری فراوانی برخورداریم. گاه قطراتی چند از ما، باری عظیم و سنگین را از دوش انسانی برمی دارد! گاه قطراتی کوچک از ما، دل یک سنگ دل را به رحم می آورد. گاه نیز «قطره ای تنها» که در گوشه چشمی گرفتار آمده و یارای خروج از آن را ندارد؛ چشمان صاحبمان را زیباتر ساخته و قلب او را شست و شو می دهد.
گاه قطره ای کوچک از ما – و لو به اندازه ی بال مگسی – موجب آمرزش گناهان صاحبمان می شود؛ آن هنگام که در مصیبت آقا و سرورمان حسین علیه السلام از دیدگان جاری گشته و روح را جلا می بخشد.
عن اَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:
مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ
(وسائلالشیعة ج: 14 ص: 501)
امام صادق علیه السلام فرمود:
هرکسی که از [مصیبت] ما اهل بیت در نزد اوسخنی به میان آید و چشمان او ولو به اندازه بال مگسی از اشک پر شود خداوند متعال گناهان او را می آمرزد ولو به اندازه کف روی دریاها باشد.
هم چنین گاه تنها قطره ای از ما توان خاموش ساختن «دریاهایی از آتش» را دارد؛ آن گاه که از خوف خدا گریسته و یا حاکی از «ندامت و پشیمانی» است.
ابوعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام
مَا مِنْ شَیْءٍ إِلَّا وَ لَهُ کَیْلٌ وَ وَزْنٌ إِلَّا الدُّمُوعُ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ مِنْهَا تُطْفِئُ بِحَاراً مِنَ النَّار
(الکافی ج2 ص482 )
امام صادق علیه السلام می فرماید:
هیچ چیزی نیست مگر آنکه برای آن وزن و اندازه ایست مگر «اشک» که قطره ای از آن دریاهایی از آتش را خاموش می سازد.
بله ما آن قدر قدرتمندیم که دریاهایی از آتش غضب الهی تنها با یک قطره! از ما خاموش می شود.
اما بگذار اکنون که ما را بهتر شناختی از انواع دیگرمان نیز برایت بگویم:
اشکی که از چشم نوزاد خارج می شود حافظ جان و نگهبان اوست؛ چرا که اگر نگرید چگونه ریه او هنگام تولد به کار افتاده و حیات در او به جریان افتد؟ و یا اگر نگرید چه کسی می داند که او گرسنه است و یا نیاز به تطهیر از آلودگی ها دارد؟.
اشک انواع دیگری نیز دارد: اشک تمساح که البته برادر خوانده ی ناتنی و دروغین ماست و در واقع اصلاً اشک نیست و تنها شبیه ماست، شاهد این مدعا این است که هرگز قدرت ما را نداشته و آرامش بخش نیست.
اشک معرفت که تنها از چشمان کسانی خارج می شود که قوه ی عاقله ی آنها خوب کار می کند و زشت را از زیبا، حق را از باطل، امام علیه السلام را از غیر امام، گناه را از غیر گناه، و خداوند متعال را از غیر او تشخیص می دهند.
برخلاف اشک احساسی که گر چه اثر بخش است ولی آثار آن سطحی و غیر ماندگار است.
و گر چه انواع ما فراوان است ولی من تنها به یک نوع دیگر آن اشاره می کنم و با ذکر توضیحاتی مختصر همه را به خدا می سپارم و آن عبارتست از اشک برنده و سلاح گونه یعنی همان قطرات اشکی که به عنوان مبارزه منفی در برابر ظالمان در هر زمان از چشمان انسان خارج می شود مانند گریستن به بهانه ی عزاداری برای سرور شهیدان علیه السلام در جایی که نمی توان علیه ظلم قیام کرد و سلاح به دست گرفت؛ این اشک یک سلاح است در دست مظلوم علیه ظالم و ... .
اما توضیح آخر: اکنون که ارزش ما را دانستی بدان که برخی از سطحی نگران که ما را نشناخته و از فواید ما بی اطلاعند؛ نادانسته با ما سر دشمنی داشته و مخالف ما هستند و اگر گاه از آنها می شنوی: «اسلام دین حزن و اندوه است و ...» ناشی از همین بی اطلاعی و سطحی نگری است و من مطمئنم که اگر در پاسخ ایشان سخنی نگویم «تو خود حدیث مفصل بخوانی از این مجمل» و جواب همه آنها را خواهی داد.
پس من سکوت می کنم و آرام آرام از گوشه ی چشم صاحبم خارج می شوم و تأمّل در این باره را به تو می سپارم .
دوستدارت – اشک
التماس دعا
اگر مایل بودید، می توانید این مقاله را در وبلاگ خود قرار دهید.
بسم الله الرحمن الرحیم
درسهایی از سنگ
هرگاه میخواهیم چیزی را به سختی، عدم انعطاف و حتی گاه بی رحمی نسبت دهیم یاد او می افتیم. فلانی مثل سنگ سخته، دلش مثل سنگه، اصلاً رحم نداره و ... بله سنگ موجودی است که غالباً متهم به بی روحی، سردی و زمختی است اما همین سنگ نیز سخنانی برای گفتن دارد و دنبال گوشی برای شنیدن است. سنگ نیز مانند هر موجود دیگری دارای صفات مثبت و منفی است و مهم آن است که او را کاملاً شناخته و پند و اندرزهایش را مد نظر قرار داده و از آن عبرت بگیریم.
برخی از سنگ ها صاف و بعضی دیگر متخلخل اند. آدم ها نیز برخی یک رو و بی خلل و فُرَج، بدون لایه های پنهان، یک دست و یک رنگ اند و مومن این گونه است [البته نه آنکه تمامی اسرار درونش را فاش نماید بلکه در برابر حق یک رو و رو راست است اعتقاداتش و حرفش با عملش یکی است]؛ برخی دیگر دارای روزنه ها و لایه های پنهانند؛ منافق از نوع دوم است.
سنگ صاف و صیقلی از آلودگی ها و ناپاکی ها به راحتی پاک می شود ولی سنگ متخلخل این گونه نیست. قلب مومن مثل سنگ صیقلی است که کینه ها را درون خود جا نمی دهد ولی منافق و کافر معدن نفرت ها، حسادت ها و همه ی رذایل اخلاقی اند.
بعضی از سنگ ها قیمتی اند مثل الماس، عقیق، فیروزه، زمرد و ... . این سنگ ها لیاقت حضور در حلقه ی انگشتری را پیدا می کنند. قیمت و ارزش این سنگ ها به کمیاب بودن و نادر بودن آنهاست نه آنکه آنها در سنگ بودن و داشتن صفات سنگ با دیگر سنگ ها فرقی داشته باشند. پس گاه قِلَّت موجب ارزش است نه کثرت و از همین روست که مولی علی علیه السلام می فرماید:
لا تَستَوحِشُوا فی طَریقِ الهُدی مِن قِلَّةِ اَهلِه
در مسیر حق و هدایت از کمی اهل آن نترسید.
برخی از سنگ ها جمره ی شیطانند؛ نماد پلیدی و فریبکاری ابلیس رانده شده اند، این سنگ ها دائماً در حال رجم و سنگ خوردنند و تنها جُرم آنها نماد بودن است نه آنکه ذاتاً با دیگر سنگ ها فرقی داشته باشند پس باید مراقب بود که رفتار، گفتار و یا ظاهر ما نماد شیطان و پلیدی او نباشد و هر که این گونه گشت مستحق عذاب است.
برخی از سنگ ها نیز نمادند ولی نماد پرستش و بندگی، حجرالاسود و خانه ی کعبه این گونه اند.
کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود
حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست؟
برخی از سنگ ها سنگ عبرت اند؛ برای بیدار کردن، مثل آن سنگ که «سر»ی به آن می خورد و صاحبش از خواب غفلت و مسیر اشتباه بیدار می شود و یا آن سنگی که در قبر می نهند – سنگ لحد – که انسانِ از دنیا رفته را از مستی و غفلت وابستگی ها و عادتِ در دنیا بودن، بیدار ساخته و به او می فهماند که تو دیگر فرصتی برای هرگونه تلاش مثبت و منفی در دنیای خاکی نداشته و از دنیا رفته ای و چه خوبست که سر انسان در حال حیات به این سنگ خورده و بیدار شود و نه پس از رحلت که دیگر نوشدارو پس از مرگ سهراب است و بی ارزش می باشد.
برخی از سنگ ها به گونه ای هستند که به جای بیدار ساختن انسان موجب در خواب رفتن او می گردند آن سنگ عبرتی! که محکم به سر انسان خطا کار خورده و او را هلاک می سازد و یا آن سنگی که تبدیل به بُت می شود و عده ی کثیری را به هلاکت می کشاند.
و گاه سنگ طلا و الماس و سنگ های قیمتی نیز از این دسته اند؛ چه بسیار از انسان هایی که مسحور این سنگ ها گشته و برای به دست آوردن آنها جان و آخرت خود را باخته اند و چه جنایتهای فراوانی که از سوی ابر قدرت ها و انسان های فزون خواه و حریص رخ داده است.
پس این گونه سنگ ها به نوعی سنگ فریب اند و مهلک.
بعضی سنگ ها، سنگ بلا و بعضی سنگ صبور اند. آدم ها نیز گاه وجودشان برای دیگران به مثابه یک بلاست و گاه برای آنها برکتند و سنگ صبور دیگرانند؛ معجونی شفا بخش، مشاوری خوب و دل سوز و رافع مشکلات مردم اند.
سنگ، گر چه مصداق سفتی و استقامت است ولی همین سنگ نیز اگر بی تحرک باشد حتی قطره ای آب نیز از او محکم تر و قدرتمندتر خواهد بود.
و گر چه سنگ مصداق عدم انعطاف و سفتی است ولی همین سنگ در برابر حرارت فراوان ذوب می شود و با ذوب شدن خود می گوید: «دست، بالای دست بسیار است».
مغز برخی آدم ها مثل سنگ است که: «نرود میخ آهنین در سنگ» هیچ سخن منطقی در آنها اثر نمی گذارد گویا مغز آنها بسته شده و با هیچ چیز متاثر نمی گردد. آنها مصداق آیه ی شریفه ی «صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَرجِعونَ» اند.
قلب بعضی دیگر از آدم ها نیز مانند سنگ است که بسیار سخت و غیر منعطف است فاقد هر گونه احساس و عاطفه اند و هرگز در اثر حوادث عاطفی و احساسی نرم نگشته و تاثیر نمی پذیرند. انسان نیز مصداق این گونه آیه اند که:
[القلوب] فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً (سوره مبارکه بقره – 74)
دل هایشان مانند سنگ است بلکه از آن نیز سخت تر است
گناه، دل های آنها را قسی و سخت نموده است به گونه ای که هیچ نوری به آن نفوذ نمی کند و دل هایشان نرم نمی شود. انجام هر جنایتی برایشان آسان و راحت است.
بعضی از سنگ ها کوچکشان نیز بزرگ است؛ مثل سنگ کلیه و سنگ مثانه که انسان – این موجود متکبر و مغرور- را عاجز و مستاصل می گرداند. این سنگ نیز گر چه کوچک است ولی معلمی بزرگ است، معلمی که درس بیداری می دهد و به انسان می گوید: «انسان! ببین و بدان که چقدر عاجز و ناتوانی و بترس از عذاب های بزرگ الهی، آنجا که سرهای گناهکاران میان سنگ های عذاب نهاده شده و به آنها کوبیده می شود».
سنگ آسیا نیز همین درس را می دهد و عملاً به انسان می نمایاند که میلیون ها و میلیاردها دانه گندم و جو تاب تحمل آن را نداشته و به راحتی در برابر آن، نرم و خورد می شوند. این سنگ نیز نمادی از سنگ عذاب و محشر کبری است.
اگر در ضرب المثل می خوانیم که «سنگ کوچک سر بزرگ را می شکند». منظور همین درس عبرت و اندرز بزرگ است.
و اگر می شنویم:
شیشه نزدیک تر از سنگ ندارد خویشی
هر شکستی که به انسان برسد از خویش است
گویای آن است که گر چه انسان عاشق خویشان و نزدیکان است و گاه برای ارضای نیازهای آنها تمام عمر خود را صرف می کند اما باید بداند که گاه همین «خویش» است که می تواند عامل نیستی و هلاکت او گردد آنجا که پدری در تربیت فرزند خود کوتاهی نماید و یا مادری برای تربیت مذهبی فرزند خود آن گونه که برای غذا و سلامتش دل می سوزاند دل نسوزانده و او را رها سازد که نتیجه ی هر دو تحویل فرزندی ناصالح به اجتماع و وجود سئیات جاریه در زندگی آنها خواهد بود و نیز آنجا که پدر و مادر تمام سرمایه ی مادی و حتی عمر خود را برای آبادانی دنیای فرزندان صرف نمایند و ازآخرت خویش غافل گردند.
برخی از آدم ها ضعیف کشند آنها مثل آن دسته از سنگ هایی هستند که مال پای لنگ اند.
بعضی از سنگ ها نیز در خدمت ضعیفانند مثل سنگ های انتفاضه ی فلسطین یا همان انقلاب سنگ. همان سنگ هایی که مستکبران را به زانو درآورده و حق مظلومان را از آنها ستانده است.
برخی از سنگ ها در تاریخ ماندگارند مانند سنگ های سجّیل که لشگریان کفر ابرهه را تار و مار نموده و درس عبرتی برای همه زورگویان عالم گشته است.
پس مثل سنگ باش که در استقامت و محکمی همه از تو درس بگیرند ولی سنگ نباش که به خویشتن خویش لطمه وارد ساخته و خود را نابود سازی.
مثل سنگ باش که همه به دور تو بگردند -کعبه- و نه مثل سنگی که همه را به دور خود بگردانی –بت-
بعضی از سنگ ها برای بالا رفتن اند که صخره نوردها از آنها بالا می روند ولی برخی از این سنگ ها مردم را به پایین پرت می کنند؛ تو مثل سنگی باش که مردم با تو بالا بروند و نه مثل سنگی که مردم را به پایین پرت نمایی.
سنگ باش و محکم نه سنگ باش و بی رحم
مثل سنگی باش که نانی بر روی تو پخته شود و نه مثل سنگی که زیر دندان رفته و دندانی را خورد نمایی.
مثل سنگی نباش که نوری از آن نگذرد بلکه مثل سنگی باش که با حرارت ایمان ذوب در دینداری و ولایت باشی.
مثل سنگ باش و سنگین، سنگین و با وقار ولی نه آن سنگینی که قدرت تحرک نداشته و خمود باشی و تنبل
و نه آن سنگین که باری بر دوش دیگران باشی
و نه آن سنگین که بر زمین چسبیده و قدرت بالا رفتن و پرواز نداشته باشی
و فراموش نکن که سنگ به از گوهر نایافته.
والسلام – التماس دعا
اگر مایل بودید این مطلب را در وبلاگ خود قرار دهید
================
قسمت سوم اندرزهای خداوند متعال به حضرت عیسی علی نبینا و علیه السلام
یَا عِیسَى ارْفُقْ بِالضَّعِیفِ وَ ارْفَعْ طَرْفَکَ الْکَلِیلَ [الذَّلِیلَ] إِلَى السَّمَاءِ وَ ادْعُنِی فَإِنِّی مِنْکَ قَرِیبٌ وَ لَا تَدْعُنِی إِلَّا مُتَضَرِّعاً إِلَیَّ وَ هَمُّکَ هَمٌّ وَاحِدٌ فَإِنَّکَ مَتَى تَدْعُنِی کَذَلِکَ أُجِبْکَ
اى عیسى! به ناتوان لطف کن و دیده کم بینایت را به آسمان بردار و مرا بخوان که من به تو نزدیکم و مرا نخوان جز به زارى و یک دل که هر گاه تو مرا چنین بخوانى ترا اجابت کنم،
یَا عِیسَى إِنِّی لَمْ أَرْضَ بِالدُّنْیَا ثَوَاباً لِمَنْ کَانَ قَبْلَکَ وَ لَا عِقَاباً لِمَنْ کَانَ قَبْلَکَ وَ لَا عِقَاباً لِمَنِ انْتَقَمْتُ مِنْهُ
اى عیسى! دنیا را نه پاداش و نه کیفر گذشتگان نساختم و نه کیفر کسى که از او انتقام گیرم،
یَا عِیسَى إِنَّکَ تَفْنَى وَ أَنَا أَبْقَى وَ مِنِّی رِزْقُکَ وَ عِنْدِی مِیقَاتُ أَجَلِکَ وَ إِلَیَّ إِیَابُکَ وَ عَلَیَّ حِسَابُکَ فَسَلْنِی وَ لَا تَسْأَلْ غَیْرِی فَیَحْسُنَ مِنْکَ الدُّعَاءُ وَ مِنِّی الْإِجَابَةُ
اى عیسى! تو فانی می شوی و من می مانم؛ روزی و زمان مرگت نزد من است و بسوى من برمی گردى و حسابت با من است از من بخواه و از دیگرى مخواه؛ از تو دعا شایسته است و از من اجابت.
یَا عِیسَى مَا أَکْثَرَ الْبَشَرَ وَ أَقَلَّ عَدَدَ مَنْ صَبَرَ الْأَشْجَارُ کَثِیرَةٌ وَ طَیِّبُهَا قَلِیلٌ فَلَا یَغُرَّنَّکَ حُسْنُ شَجَرَةٍ حَتَّى تَذُوقَ ثَمَرَتَهَا
اى عیسى! چه بسیارند انسانها و چه اندک است شکیبایان!!، درخت فراوانست و نوع خوبش اندک است، از زیبائى درختى فریفته مشو تا میوهاش را نچشیده ای.
یَا عِیسَى لَا یَغُرَّنَّکَ الْمُتَمَرِّدُ عَلَیَّ بِالْعِصْیَانِ- یَأْکُلُ رِزْقِی وَ یَعْبُدُ غَیْرِی ثُمَّ یَدْعُونِی عِنْدَ الْکَرْبِ فَأُجِیبُهُ ثُمَّ یَرْجِعُ إِلَى مَا کَانَ أَ فَعَلَیَّ یَتَمَرَّدُ أَمْ لِسَخَطِی یَتَعَرَّضُ فَبِی حَلَفْتُ لَآخُذَنَّهُ أَخْذَةً لَیْسَ مِنْهَا مَنْجًى وَ لَا دُونِی مُلْتَجًى أَیْنَ یَهْرُبُ مِنْ سَمَائِی وَ أَرْضِی
اى عیسى! عصیان متمرّد بر من - که روزى مرا می خورد و دیگرى را می پرستد و در گرفتارى مرا می خواند و من او را اجابت می کنم و باز بکردار خود برمی گردد- تو را گول نزند آیا بر من تمرد می کند و یا متعرض خشم من شده است؟!
به خودم قسم او را چنان مؤاخذه نمایم که راه نجاتى از آن نداشته باشد و پناهى جز من نتواند یافت؛ از آسمان و زمینم به کجا مىتواند بگریزد؟!.
بسم الله الرحمن الرحیم
| عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا علیه السلام :
رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ کَیْفَ یُحْیِی أَمْرَکُمْ قَالَ یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا
(بحارالأنوار ج 2 ص30 )
امام رضا علیه السلام می فرماید:
خداوند رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را احیا نماید؛
راوی می گوید: «از امام علیه السلام پرسیدم چگونه؟»
و اما علیه السلام فرمود:
«علوم ما را یاد بگیرد و به مردم بیاموزد [زیرا] اگر مردم زیباییهای کلام ما را بدانند حتما از ما تبعیت می کنند.
سلام دوستان یک طرح فرهنگی و ارزشمند به ذهنم رسیده و از همه خواهش دارم نظرات خودتون را در این خصوص به من منتقل کنید. طرح من این است: اول مقدمه این نظر: ما هر چه داریم از اهل بیت علیهم السلام داریم و ضمنا بسیاری از ما مسلمانها از آموزه های زیبای اسلام آنگونه که شایسته است خبر نداریم من پیشنهاد میکنم هرگاه بنده و یا شما به یک روایت زیبا برخورد کردیم آنرا با ترجمه روان آماده ساخته و در وبلاگ خود نهاده و سپس به دیگر دوستان خبر بدهیم تا همه آن روایت را هم در وبلاگ نهاده و هم به دیگر دوستان خبر دهند و بدین ترتیب دائما در حال به روز کردن اطلاعات حدیثی خود باشیم و یک شبکه بزرگ تشکیل داده و در ثواب گسترش این روایات و تاثیرات احتمالی آنها بر دیگران سهیم باشیم.
فراموش نکنیم :
با شرکت در این طرح پیشاپیش مشمول دعای جلب رحمت از خداوند از سوی حضرت امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام شده ایم زیرا او فرموده است:
رحم الله عبدا احیا امرنا ...
امام رضا علیه السلام می فرماید:
خداوند رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را احیا نماید؛
**********
یَا عِیسَى اکْحُلْ عَیْنَیْکَ بِمِیلِ الْحُزْنِ إِذَا ضَحِکَ الْبَطَّالُونَ
اى عیسى! بدیدگان خود با غم سرمه بکش آنگاه که اهل بطالت می خندند،
یَا عِیسَى کُنْ خَاشِعاً صَابِراً فَطُوبَى لَکَ إِنْ نَالَکَ مَا وُعِدَ الصَّابِرُونَ
اى عیسى! خاشع و صابر باش؛ پس خوشا بر تو اگر بدانچه به صابران وعده دادهاند؛ برسى.
یَا عِیسَى رُحْ مِنَ الدُّنْیَا یَوْماً فَیَوْماً وَ ذُقْ مَا قَدْ ذَهَبَ طَعْمُهُ فَحَقّاً أَقُولُ مَا أَنْتَ إِلَّا بِسَاعَتِکَ وَ یَوْمِکَ فَرُحْ مِنَ الدُّنْیَا بِالْبُلْغَةِ وَ لْیَکْفِکَ الْخَشِنُ الْجَشِبُ فَقَدْ رَأَیْتَ إِلَى مَا تَصِیرُ وَ مَکْتُوبٌ مَا أَخَذْتَ وَ کَیْفَ أَتْلَفْتَ
اى عیسى! روز به روز از دنیا بیرون برو و مزه آنچه مزهاش رفتنی است را بچش به حق گویم: بهره تو از دنیا همان ساعت و روز تو است و از آن بقوت روزانه خویش خشنود باش و بدرشت و ناهموار آن بساز زیرا که دیدى چه مىشود و آنچه از آن برگیرى نوشته شود و آنچه خرج کنى نوشته شود.
یَا عِیسَى إِنَّکَ مَسْئُولٌ فَارْحَمِ الضَّعِیفَ کَرَحْمَتِی إِیَّاکَ وَ لَا تَقْهَرِ الْیَتِیمَ
اى عیسى! تو مسؤولى، به ناتوان رحم کن آنچنان که من به تو رحم می کنم و با یتیم درشتى و قهر مکن،
یَا عِیسَى ابْکِ عَلَى نَفْسِکَ فِی الصَّلَاةِ وَ انْقُلْ قَدَمَیْکَ إِلَى مَوَاضِعِ الصَّلَوَاتِ وَ أَسْمِعْنِی لَذَاذَةَ نُطْقِکَ بِذِکْرِی فَإِنَّ صَنِیعِی إِلَیْکَ حَسَنٌ
اى عیسى! در نماز بر خود گریه کن و به جایگاه نماز گام بردار و لذت گفتار خود با من را دریاب؛ که من با تو خوشرفتارم.
یَا عِیسَى کَمْ مِنْ أُمَّةٍ قَدْ أَهْلَکْتُهَا بِسَالِفِ ذَنْبٍ قَدْ عَصَمْتُکَ مِنْهُ
اى عیسى! چه بسیار مردمى که آنان را به گناهان گذشتهشان هلاک کردم و تو را از آن گناه و هلاک نگه داشتم.
بسم الله الرحمن الرحیم
از امام صادق علیه السلام
در باره پندهاى خداوند متعال به حضرت عیسى بن مریم علیهما السلام،
یَا عِیسَى أَنَا رَبُّکَ وَ رَبُّ آبَائِکَ اسْمِی وَاحِدٌ وَ أَنَا الْأَحَدُ الْمُتَفَرِّدُ بِخَلْقِ کُلِّ شَیْءٍ وَ کُلُّ شَیْءٍ مِنْ صُنْعِی وَ کُلُّ خَلْقِی إِلَیَّ رَاجِعُونَ
اى عیسى! من پروردگار تو و پدران توام؛ یک نام دارم. در آفریدن هر چیزى یگانه و تنهایم و هر چیز کار من است و همه خلقم به سوی من باز می گردند.
یَا عِیسَى أَنْتَ الْمَسِیحُ بِأَمْرِی وَ أَنْتَ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی وَ أَنْتَ تُحْیِی الْمَوْتَى بِکَلَامِی فَکُنْ إِلَیَّ رَاغِباً وَ مِنِّی رَاهِباً فَإِنَّکَ لَنْ تَجِدَ مِنِّی مَلْجَأً إِلَّا إِلَیَّ ...
اى عیسى! تو بامر من مسیح هستی و تو باذن من از گل پرنده می سازى و تو بسخن من مردهها را زنده می کنى پس بمن مشتاق باش و از من بترس که هرگز در برابر من، پناهگاهی جز خودم نمی یابی....
یَا عِیسَى أَنْزِلْنِی مِنْ نَفْسِکَ کَهَمِّکَ وَ اجْعَلْ ذِکْرِی لِمَعَادِکَ وَ تَقَرَّبْ إِلَیَّ بِالنَّوَافِلِ وَ تَوَکَّلْ عَلَیَّ أَکْفِکَ وَ لَا تَوَلَّ غَیْرِی فَأَخْذُلَکَ
اى عیسى! مرا در خاطرت چون خود اهمیت بده و یادم را ذخیره معادت کن و با نوافل بمن تقرب بجوی، بر من توکل کن تا کفایتت کنم و بر دیگرى تکیه مکن زیرا ترا وانهم.
یَا عِیسَى اصْبِرْ عَلَى الْبَلَاءِ وَ ارْضَ بِالْقَضَاءِ وَ کُنْ کَمَسَرَّتِی فِیکَ فَإِنَّ مَسَرَّتِی أَنْ أُطَاعَ فَلَا أُعْصَى
اى عیسى! به بلا صبر کن و بقضاء من راضى باش و مرا از خود شاد کن شادى من در اینست که فرمانم اطاعت شده و نافرمانى نشوم.
یَا عِیسَى أَحْیِ ذِکْرِی بِلِسَانِکَ وَ لْیَکُنْ وُدِّی فِی قَلْبِکَ
اى عیسى! یاد مرا با زبانت زنده دار و مهرم را در دلت بپرور،
یَا عِیسَى تَیَقَّظْ فِی سَاعَاتِ الْغَفْلَةِ وَ احْکُمْ لِی بِلَطِیفِ الْحِکْمَةِ
اى عیسى! در هنگام غفلت بیدار باش و برای من با حکمتی لطیف قضاوت کن،
یَا عِیسَى کُنْ رَاغِباً رَاهِباً وَ أَمِتْ قَلْبَکَ بِالْخَشْیَةِ
اى عیسى! مشتاق و ترسان باش و دلت را با خشیت بمیران،
یَا عِیسَى رَاعِ اللَّیْلَ لِتَحَرِّی مَسَرَّتِی وَ اظْمَأْ نَهَارَکَ لِیَوْمِ حَاجَتِکَ عِنْدِی
اى عیسى! شب را مراعات و حفظ کن تا شادیم را جسته باشى و روزت را روزه بدار براى آن روز که حاجتى بمن دارى،
یَا عِیسَى نَافِسْ فِی الْخَیْرِ جُهْدَکَ لِتُعْرَفَ بِالْخَیْرِ حَیْثُ مَا تَوَجَّهْتَ
اى عیسى! در کار خیر پیشدستى کن تا هر جا روى به عنوان شخصی اهل خیرشناخته شوى
یَا عِیسَى احْکُمْ فِی عِبَادِی بِنُصْحِی وَ قُمْ فِیهِمْ بِعَدْلِی فَقَدْ أَنْزَلْتُ عَلَیْکَ شِفَاءً لِما فِی الصُّدُورِ مِنْ مَرَضِ الشَّیْطَانِ
اى عیسى! میان بندگانم با خیرخواهی من، حکم کن و بعدل من قیام کن که شفاى هر دردى از بیمارى های شیطانى را بتو نازل کردم،
یَا عِیسَى حَقّاً أَقُولُ مَا آمَنَتْ بِی خَلِیقَةٌ إِلَّا خَشَعَتْ لِی وَ مَا خَشَعَتْ لِی إِلَّا رَجَتْ ثَوَابِی فَأُشْهِدُکَ أَنَّهَا آمِنَةٌ مِنْ عِقَابِی مَا لَمْ تُغَیِّرْ أَوْ تُبَدِّلْ سُنَّتِی
اى عیسى! به حق مىگویم: کسى بمن ایمان ندارد مگر آنکه برایم خاشع است و کسی برایم خاشع نباشد جز آنکه امید به ثوابم دارد و تو را گواه می گیرم که او از کیفرم آسوده است مادامی که دگرگون نشده و سنت مرا تغییر نداده است،
یَا عِیسَى ابْنَ الْبِکْرِ الْبَتُولِ ابْکِ عَلَى نَفْسِکَ بُکَاءَ مَنْ قَدْ وَدَّعَ الْأَهْلَ وَ قَلَى الدُّنْیَا وَ تَرَکَهَا لِأَهْلِهَا- وَ صَارَتْ رَغْبَتُهُ فِیمَا عِنْدَ اللَّهِ
اى عیسى پسر بکر بتول! بر خود گریه کن چون کسى که با خاندانش وداع می کند و از دنیا بدش می آید و آن را به اهلش وا می گذارد و به آن چه نزد خداست رغبت دارد.
یَا عِیسَى کُنْ مَعَ ذَلِکَ تُلِینُ الْکَلَامَ وَ تُفْشِی السَّلَامَ یَقْظَانَ إِذَا نَامَتْ عُیُونُ الْأَبْرَارِ حِذَاراً لِلْمَعَادِ وَ الزَّلَازِلِ الشِّدَادِ وَ أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ حَیْثُ لَا یَنْفَعُ أَهْلٌ وَ لَا وَلَدٌ وَ لَا مَالٌ
اى عیسى! با این حال، نرم سخن بگو و آشکارا سلام کن و آنگاه که دیده نیکان در خوابست؛ بیدار باش به خاطر حذر از معاد و لرزشهاى سخت و هراسهاى روز قیامت در آنجا که هیچ خاندان و مال و فرزندی سودى نمی دهد.
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |