بسم الله الرحمن الرحیم
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
عَلیٌّ مَع الحقّ و الحقُّ مَع علیٍّ
معنای این سخن این است که :اکنون مدار حق و معیار راه حق علیست و هرکه خواهان حق است پیرو علیست. علی علیه السلام دقیقا مثل یک فانوس دریایی در دل شبهای ظلمانی و طوفانی دریا است. علی علیه السلام هدایتگر آنهاییست که ببینند نه آنهایی که فقط چشمی دارند و دیگر هیچ .
هم علی علیه السلام فانوس دریایی است و هم این سخن زیبای نبی اکرم صلی الله علیه و آله. این سخن نیز خود یک فانوس دریایی است برای من تو و هر آنکه بخواهد راه را بیابد.
و مگر می شود که آن رسول مهربان و آن رحمهً للعالمین امت خواهان هدایت و بی پناه خود را بدون راهنمایی دقیق و جاودانه رها ساخته و خود به دیار باقی و به نزد محبوب روان شود!!؟.
هیهات هیهات از آن ذات مقدس و نورانی و آن دلسوز تر از مادر به حال امت که اینچنین نماید.
بسم الله الرحمن الرحیم
عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام:
الْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدَارِ الْفَنَاءِ وَ تَرَکَ دَارَ الْبَقَاء
امام سجاد علیه السلام:
تعجب، تعجب از کسی که برای خانه ای فنا شونده [دنیا] تلاش می کند ولی برای خانه ای باقی و ماندگار[آخرت] تلاشی نمی کند!!.
(جامع الأخبار ص 109 )
بسم الله الرحمن الرحیم
دیده باطن بین
نظر را نغز کن تا «نغز» بینی
گذر از پوست کن تا «مغز» بینی
داشتن «دیده باطن بین»، یعنی چشمی که از ظاهر ها نفوذ کرده و به باطن امور راه یابد، فضیلتی بزرگ و مهم است که انسان مومن تنها تحت آموزشهای دقیق اهل بیت علیهم السلام به آن دست می یابد.
لطفا با درج نظرات خود در قسمت
«نظرات دیگران»
مرا در جهت بهتر شدن مطالب یاری فرمایید
با تشکر
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
سمعت رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله یقول:
لو أنَّ السّماواتِ و الأرضَ وُضِعَت فی کَفَّّةٍ و وُضِعَ إیمانُ عَلیٍّ لَرُجِّحَ إیمانُ علیٍّ علیه السلام
از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله شنیدم مىفرمود:
اگر آسمانها و زمین در کفهاى [از ترازو] قرار گیرند و ایمان على علیه السلام در کفه دیگرى قرار گیرد
ایمان على علیه السّلام برترى می یابد.
الحمد لله علی ما هدانا
(درر الأخبار با ترجمه متنعربى ص : 256)
در پرتو آموزه های معصومین علیهم السلام زندگی کنیم
با تکثیر این روایات و یا نهادن آنها در وبلاگ خود، در ثواب تاثیرات آن سهیم باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
مهر مادری
====================
یکی از پدیدههای عجیب خلقت، «مادر» است. مادر، بی تردید یکی از بی نظیر ترین مخلوقات خداوندی است و در میان محبتهای شناخته شدهی بشری نیز « مهر مادری» بی تردید قویترین مهر و محبت انسانی است. زیاد اتفاق افتاده که در حوادث مختلف، مادری برای حفظ و یا نجات فرزند خود حاضر به گذشتن از جان خویش! گردیده و یا با به خطر انداختن خویش سعی در نجات فرزند خود نموده است. بی شک مادر، «معجزهی بی بدیل خلقت» است. اما سوالی که مطرح است این است که: «آیا این از «خود گذشتگی» مادر، دارای حدّ و اندازه است یا ایثاری بی حد و بی انتهاست؟».
در وهلهی اول و با توجه به مقدمهی ذکر شده؛ اولین پاسخی که به ذهن انسان خطور مینماید، این است که مهر و محبت مادری حد و اندازه نمیشناسد. زیرا وقتی که یک مادر حاضر به ایثار جان [یعنی عزیزترین دارایی خود] در برابر فرزند خویش است؛ خود گواه این مطلب است که مهر او حد و اندازه نمیشناسد، در حالی که در نگاه دقیق تر خلاف آن به اثبات میرسد. میپرسید: «چگونه؟» برای پاسخ آن، به نکتهی زیر توجه فرمایید:
گروهی از دانشمندان آزمایشی ترتیب دادند تا در این آزمایش میزان این محبت غریزی را کشف نمایند، آنان محفظهای فلزی آماده ساخته و میمون مادری را به همراه فرزندش درون آن قرار دادند؛ محفظه به گونهای ساخته شده بود که هیچ جا برای آویزان شدن در آن یافت نمیشد و میمون ناچار بود روی کف آن بایستد. سپس در قسمت زیرین این محفظهی فلزی، آتشی روشن نمودند به گونهای که کف آن کم کم گرم گشته و بچه میمون توان تحمل آن را نداشت. او به شکل غریزی به آغوش مادر پناه برده و خود را از این سختی رها ساخت ولی میمون مادر که جایی برای آویزان شدن در اختیار نداشت؛ با فریادهای زیاد به این طرف و آن طرف رفته و سعی میکرد با حرکات زیاد مانع سوختن کف پای خویش گردد امّا هنگامی که این کار به طول انجامید و کف محفظه کاملاً داغ و غیر قابل تحمل گشت؛ ناگاه او تدبیری به خرج داد!؛ آری او فرزند خود!! را به زمین نهاده و روی آن ایستاد! و بدین گونه نشان داد که حتی مهر مادری نیز در نگاه دوم و در شرایط خاص، دارای حد و اندازه بوده و ممکن است به انتها برسد! اما غرض از نگارش این مطالب چیست؟ خداوند متعال در قرآن کریم در سورهی معراج میفرماید:
«یَوَدُّ المُجرمُ لَو یَفتَدی مِنْ عَذابِ یَومَئذٍ بِبَنیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ اَخیهِ وَ فَصیلَتهِ الَّتی تُؤْویهِ وَ مَن فِی الارضِ جَمیعاً ثُمَّ یُنجیهِ»
«در آن روز، گنهکار دوست دارد که از شدت عذاب فرزندان و همسر و برادر و خویشان خود را که [در دنیا] حامی او بودهاند و نیز هر آن کس را که در زمین است؛ فدای خود سازد تا از عذاب نجات یابد!.»
آری، سخن از «روز قیامت» است، سخن از شدت وسختی عذابهای روزی است که حتی مادران و پدران ایثارگر امروز برای رهایی از آن حاضرند فرزند و برادر و همهی عزیزان خویش را فدای خود ساخته و آنها را برای رهایی خویش « فدیه» دهند!!.
با اندکی دقت در آیهی مذکور، روشن میگردد که مهر و محبت مادری نیز دارای حد و اندازه بوده و این «مهر بی نظیرِ» امروز، فردا به کار انسان نیامده و نمیتوان امیدی به آن داشت. روز قیامت روزی است که: هر کسی تنها به خود میاندیشد و بس، روزی است که به فرمودهی قرآن کریم:
لَیسَ لِلانسانِ اِلّا ما سَعی
«انسان چیزی جز حاصل تلاش خود [را] نخواهد داشت»
و روزی است که:
لا یَنفَعُ مالٌ و لا بَنُون الا مَن اَتَی اللهَ بِقلبٍ سَلیمٍ
«ثروت و فرزندان سودی نداشته مگر برای کسی که با قلب سلیم نزد خدا حاضر گشته است»
آری عذاب قیامت به حدّی شدید است که انسانها از شدت عذاب «گیج و منگ» میگردند! قرآن کریم:
و تَرَی النّاسَ سُکاری و ما هُم بِسُکاری و لکن عَذابَ اللهِ شَدیدٌ
«مردم را میبینی در حالی که مست [و گیج] اند؛ و در حالی که آنها [در واقع] مست نمیباشند؛ بلکه عذاب خداوند شدید است! [و از شدت عذاباست که گیج و منگ گشتهاند] !»
البته سخن در خصوص شدت عذابهای روز قیامت فراوان است و در آیات و روایات به اموری به مراتب شدیدتر و هولناک تر از اینها اشاره شده است که ما به همین مقدار بسنده نموده و تنها متذکر میگردیم بر هر عاقلی لازم است که خود را برای رویارویی با این روز بزرگ و حسابرسی در آن مهیا ساخته و پیش از نزول بلا در جهت رفع آن بکوشد؛ چنانکه هر انسان عاقلی در هوای ابری و پیش از بارش باران چتر خویش را به همراه بر میدارد و چنانکه برای دفع هر خطری [ولو خطر محتمل تا چه رسد به خطرات یقینی] اقدامات لازم را انجام میدهد؛ بر او عقلاً واجب است که برای فردای نیازمندی خویش نیز تدبیری اندیشیده و اکنون که مجال باقی است خود را مهیا سازد؛
که فردا دیر است و مبادا که مصداق شعر زیر گردیده و گرفتار غفلت و خسران؛
گرگ اَجَل هر دم از این گلّه میبرد
این گلّه را ببین که چه آسوده میچرد!
لطفا با درج نظرات خود در قسمت
«نظرات دیگران»
مرا در جهت بهتر شدن مطالب یاری نمایید
با تشکر
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
قال النبی صلی الله علیه و آله :
.....و اعلَم أَنَّ قَلیلَ العلمِ یَحتاجُ إلى کَثیرِ العَملِ لأنَّ عِلمَ ساعَةٍ یُلزِمُ صاحبَه استعمالَه طولَ عُمرِه
( بحارالأنوار ج 2 ص 32 )
نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
بدان که اندکی از علم نیازمند به عملی بسیار است زیرا علم [کسب شده در] یک ساعت، صاحب خویش را ملزم به بکارگیری آن تا آخر عمر می نماید.
در پرتو آموزه های معصومین علیهم السلام زندگی کنیم
با تکثیر این روایات و یا نهادن آنها در وبلاگ خود، در ثواب تاثیرات آن سهیم باشید
التماس دعابسم الله الرحمن الرحیم
الصادق علیه السلام:
خَفِ اللَّهَ خِیفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ لَعَذَّبَکَ وَ ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَیْنِ لَرَحِمَکَ
( وسائلالشیعة ج15 ص216 )
امام صادق علیه السلام فرمود:
از خداوند متعال آنگونه بترس که اگر تمام نیکی های جن و انس را به نزد او بیاوری باز هم تو را عذاب نماید و آنگونه به او امیدوار باش که اگر همه گناهان جن و انس را به نزد او بیاوری بازهم به تو رحم نماید [و تو را بیامرزد].
در پرتو آموزه های معصومین علیهم السلام زندگی کنیم
با تکثیر این روایات و یا نهادن آنها در وبلاگ خود، در ثواب تاثیرات آن سهیم باشید
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
آن دو کُرهی عجیب!
یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است. موجودی که اگر فاقد آن باشی حاضری برای بدست آوردنش همه اموال و ثروت خود را بدهی موجودی که بدون آن، زندگی ظلمانی و تاریک است، دو کرهی عجیب و قابل توجه موجودی به نام «چشم».
آری سخن از چشم است؛ همان که در برخی از آدم ها مشکی و در برخی دیگر سبز، آبی، میشی و یا رنگ دیگری است؛ موجودی که در برخی از آدمها موجب تفاخر و تکبر است! آنها به صرف داشتن چشمی به رنگ سبز و یا آبی، گرفتار رذیله ی خود پسندی شده و گمان دارند که از همه برترند!
برخی دیگر از انسانها نیز گمان دارند داشتن چشمانی سیاه است که انسان را از دیگران برتر نموده و مستحق به خود بالیدن!.
بگذریم اینکه موجودی که برای دیدن خلق شده موجب ندیدن و کور ماندن صاحبش گردد این است که عجیب است.
بله برخی حتی با داشتن چشم نیز دنیایشان ظلمانی، تیره و تار است! کسی که گرفتار رذایل فوق گردید دیگر نمی تواند عیبهای خود را ببیند و او با اشخاص نابینا[ی ظاهری]، نه تنها فرقی ندارد، بلکه می توان گفت گاه: «زندگی او تاریک تر است» و مصداق این آیه قرآن کریم است که:
.... ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ (سوره مبارکه- نور آیه 40)
«تاریکی هایی که برخی از آنها بر روی دیگر [انباشته] است [به گونهای که] هرگاه دستش را در مقابل می گیرد آنرا نمی بیند و کسی که خداوند برایش نوری قرار نداده هرگز نوری نخواهد داشت.»
برخی از چشم ها برای تمییز اقوام از یکدیگرند؛ چشمان کشیده ژاپنی ها و افغانی ها از این دسته اند. این چشمها نیز نباید وسیله ای برای خود برتر بینی، تبعیض نژادی، تمسخر اقوام و تحقیر آنها از سوی دیگر اقوام گردد. این چشمها نیز در واقع «مانند چشم های رنگین» وسیلهای برای آزمایش انسان ها هستند؛ «سؤالی برای امتحان» که هر که پاسخ صحیح آن را بداند نمره قبولی کسب می کند.
چشم به گونه ای دیگری نیز عامل گناه است مشهورترین آنها پدیده چشم چرانی است که به دلیل وضوح فراوان از پرداختن به آن می گذریم.
اما انواع دیگر گناهان چشمی:
- نگاه خشن و تند فرزندان به پدر و مادر؛
امام صادق علیه السلام فرمود:
مَنْ نَظَرَ إِلَى أَبَوَیْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً
هرکه با نگاهی غضب آلود به پدر و مادر خویش نظر افکند حتی در صورتی که آنها در حق او ظلم کرده باشند؛ خداوند هیچ نمازی از نمازهای او را نخواهد پذیرفت!.
(الکافی ج2 ص349 )
دقت فرمایید: این نگاه خیلی خطرناک است و گاه موجب حبط و نابودی اعمال انسان میگردد. گناهی که در عین خطرناک تر بودن، شهرت چشم چرانی را ندارد و از این رو عده ی زیادی گرفتار آن می شوند.
به این نگاه می توان نگاه های سرد و بی روح، بی اعتنا و بی ادبانه، تمسخر آمیز و ... فرزندان به والدین را افزود؛ نگاه هایی خطرناک و مخرب.
- نگاه های تحقیرآمیز و یا تمسخرآمیز نوع دیگری از گناهان چشمی است نگاه برخی از ثروتمندان به فقرا و نگاه بالا دستان به زیر دستان دو نمونه از این نوع نگاههاست و گاه نگاه برخی از عالم نماها به متعلمان و شاگردان خویش نیز از این گونه نگاه هاست [نگاه عاقل اندر سفیه]؛ و معلمی که سؤال شاگرد خود را تمسخر نموده و او را به خاطر طرح این گونه سوالات به دیده تحقیر نگاه کند نیز گرفتار این نوع نگاه است.
- نگاه های غضب آلود در مواردی که موجب ایجاد ناراحتی برای دیگران و درگیری و نزاع شود؛ نیز اگر ناصحیح و نابجا بوده باشد از این دسته نگاه هاست.
- نگاه های تجسس آمیز و فضولانه به زندگی خصوصی مردم نیز از انواع گناهان چشمی است.
البته گناهان چشم بسیار بیش تر از موارد ذکر شده می باشد و ما به لحاظ رعایت اختصار به همین تعداد بسنده می کنیم.
اما چشم، کارکردهای دیگری نیز دارد، نگاه عبرت بین و پندآموز، نگاه به عظمت آثار و نشانه های الهی و کسب معرفت نسبت به حضرت سبحان از طریق این نگاه، نگاه محبت آمیز فرزندان به والدین، نگاه محبت آمیز انسان به برادران دینی، نگاه های ناصحانه و مشفقانهی پدر و مادر به فرزند خطاکار، نگاه تشویق گر یک معلم آگاه به شاگرد خویش، نگاه عفیف و پاک و.... انواع دیگری از کارکردهای این دو کُرهی زیباست.
اینها که گفتیم مربوط به چشم سر بود اما نگاه دیگری نیز داریم که مربوط به چشم باطن یا همان چشم بصیرت است.
چشمی که همه ی بینایان ظاهری واجد آن نیستند و تنها برخی از آنها و حتی برخی از نابینایان ظاهری دارای آن هستند.
چشمی که قدرت نفوذ به باطن ها و لایه های پنهان امور و حوادث را دارا بوده و زوایای پنهان آن ها را در می یابد. نام این چشم «چشم باطن بین» است.
آنگاه که انسان به عواقب دنیوی و اخروی گناه می اندیشد؛ از این چشم بهره می برد؛ آنگاه که انسان به تاریخ و عبرتهای آن می نگرد؛ به دنیا و فریب خوردگان آن و بازیها و بازیدادنهای آن نظر می کند؛ به باطن زشت رذایل اخلاقی و سیرت زیبای فضایل اخلاقی می نگرد؛ به ماورای شعارها، رفتار و گفتار انسانها توجه می کند؛ آنگاه که نگاهش از ظواهر نفوذ کرده و باطن امور را می نگرد و... در همه ی این حالات او از این چشم و این نوع نگاه بهره می برد.
آری با چشم باطن بین می توان باطن دنیا را نگریست؛ بهشت و جهنم را دید؛ خشم و خشنودی خدا را دریافت؛ صلاح و فساد خویشتن را نگریست و ...
چشمی ارزشمند و گران سنگ که بدون آن نیل به سعادت و کمال امکان پذیر نمی باشد چشمی که محبوب خداوند متعال و مورد توجه اوست؛ چشم نافذ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْبَصَرَ النَّافِذَ عِنْدَ مَجِیءِ الشَّهَوَات
همانا خداوند متعال دوستدار چشمی است که هنگام بروز شهوات [از ظاهر آن به باطنشان] نفوذ می کند.
(بحارالأنوار ج61 ص 269 )
البته چشم به زبانهای دیگری نیز سخن می گوید!:
گاه با نگاه به چشم کسی به افسردگی او پی می بریم، گاه اضطراب و وحشت را از چشمان شخص می خوانیم، گاه برق شادی چشم، همگان را متوجه خویش می سازد و گاه نیز اشعه ساطع از چشم عاشق و یا حرکت یک پلک (چشمک)، معشوق را به خود فراخوانده و حکایت از عشق صاحبش می نماید. البته گاه نیز چشم، دروغ می گوید و این برق نگاه و غمزه های مستانه و فریبا و یا حرکت پلک، معنایی دیگر به جز عشق و محبت دارد که باید مراقب آن بود. این چشم دامی بزرگ بر سر راه طالبان عشق است که آنها را به وادی گمراهی کشانده و گاه هلاک می سازد.
آری چشم موجود عجیبی است و اگر بخواهیم از آن بگوییم «مثنوی هفتاد من کاغذ» خواهد شد.
اجازه بدهید بگذریم و بگذاریم که خواننده گرامی خود در این باب به تامل و دقت بیشتر بنشیند و ما تنها خداوند متعال را بر داشتن این نعمت بزرگ شاکر باشیم و از او داشتن چشمی باطن بین، عفیف، مهربان و ... را مسئلت نماییم.
از مردمک دیده بباید آموخت
دیدن همه کس را و ندیدن خود را
والسلام - التماس دعا
لطفا این شعر را با دقت بخوانید
از باغ می برند چراغانیت کنند
تا کاج جشنهای زمستانی ات کنند
پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند
ای گل گمان مکن به شب جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند
یک نقطه بیش بین رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
آیا فرق بین دو بیت اول و ابیات دیگر را دریافتید؟
لطفا برایم بنویسید.
بسم الله الرحمن الرحیم
عمر زندگی!
گفتمش نقاش را نقشی بکش از «زندگی»
با قلم نقش «حبابی بر لب دریا» کشید!!
آری زندگی آنقدر کوتاه است که ارزش معصیت و نافرمانی خداوند متعال را نداشته وتا بیایی از لذات گناه! بهره ببری موجی به نام «مرگ» تو را دریافته و جانت را
می گیرد.
لطفا با درج نظرات خود در قسمت
«نظرات دیگران»
مرا در جهت بهتر شدن مطالب یاری فرمایید
با تشکر
التماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |