هرکه شما را دوستبدارد، خدا را دوست داشته است، و هرکه شما را دشمن بدارد، خدا را دشمن داشته است . [امام هادی علیه السلام ـ در زیارت جامعه ـ]
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
بزرگ یا کوچک؟
یکشنبه 88 مهر 19 , ساعت 6:48 عصر  

بسم الله الرحمن الرحیم

بزرگ یا کوچک؟!

گاه گناهی مرتکب می‌شویم و با خود یا در جواب کسی که ما را از انجام آن نهی نموده است می‌گوییم: «این گناه که گناه بزرگی نیست؛ یک گناه کوچک! است».

وجملاتی از این قبیل که برای توجیه گناه یا زمینه سازی انجام آن بکار گرفته و بدین‌گونه سعی در آرام ساختن وجدان ناآرام خویش می‌نماییم.

 به راستی آیا «گناه کوچک» وجود دارد!؟ اصلاً گناه چیست؟ مگر گناه همان سرکشی از اوامر خالق و گردن‌کشی در برابر او نیست؟ و مگر گناه، «نه» گفتن به خالق مهربان و خیرخواه نیست؟‌ و آیا نفس «نه» گفتن به او می‌تواند کوچک و بی‌مقدار باشد؟! بگذارید مثالی بزنیم:

اگر وارد منزل خود شدید و خسته و وامانده به استراحت مشغول گشتید در همین حال برادر کوچک و 8 ساله‌ی شما به شما که 18 سال دارید بگوید: فلانی برو برایم یک لیوان آب بیاور و شما در پاسخ او بگویید: «به من چه ارتباطی دارد خودت برو آب بریز» به نظرتان این عمل شما چقدر زشت و ناپسند است؟ بی‌تردید اگرچه بر کوچک‌تر رعایت احترام شما واجب بوده و لازم است از دستور دادن به شما پرهیز نماید ولی اگر چنین نمود آیا شما حق دارید در پاسخ او جمله‌ی مذکور را به کار برید؟.

حال فرض نمایید برادر دیگر شما که هم سن و سال شماست او همان درخواست را از شما داشته باشد و شما نیز عین همان جواب و نه بیشتر را به او بدهید و بگویید: «به من چه ارتباطی دارد خودت ... .» اکنون قبح و زشتی پاسخ شما چقدر است؟ آیا همان مقدار پیشین؟ یا بیشتر از آن؟ بدون تردید بیشتر.

حال فرض نمایید: برادر بزرگ شما که حدود 45 سال دارد و متاهل است؛ به منزل شما آمده و چنین درخواستی از شما دارد و شما نیز عین همان پاسخ را به او می‌دهید؛ اکنون قبح آن چقدر است؟ با حالات قبل مقایسه نمایید.

پدر شما از راه رسیده و خسته و عرق‌ریزان در گوشه‌ای نشسته و از شما درخواست یک لیوان آب می‌کند و شما مجدداً همان پاسخ را عیناً تکرار می‌نمایید، کراهت و زشتی این پاسخ و عملکرد شما در مقایسه با حالات پیشین چقدر است؟.

فرض بفرمایید: امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و سپس امیرالمومنین علی ( علیه‌السلام) و سپس نبی مکرم اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ترتیب حاضر گشته و از شما چنین درخواستی را نموده  و شما نیز تنها و تنها عین همان جواب، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر را تکرار کرده‌اید، قبح و رذالت این پاسخ را در مورد تک تک این حالات با یکدیگر مقایسه نمایید.

حال اگر فرضاً خود حضرت حق‌تعالی از شما چیزی بخواهد و شما مجدداً عین آن پاسخ سرکشانه و ناسپاسانه را بدهید؛ اکنون زشتی این عمل و خباثت آن چقدر است؟‌! آیا قابل مقایسه با حالات سابق هست؟‌

 دقت نمایید: در تمامی این مثالها جواب شما ثابت بود و تنها یک جمله تکرار می‌شد؛ ولی منزلت و موقعیت درخواست کنندگان در حال تغییر و تعالی بود یعنی چیزی که موجب بیشتر شدن زشتی و رذالت این پاسخ می‌شد نفس پاسخ شما نبود بلکه بالاتر رفتن مقام درخواست کننده موجب آن گشته‌ است.

آری «گناه»، از آنجا که یک پاسخ منفی و یک سرکشی در برابر متعالی‌ترین موجود جهان هستی و مهربان‌ترین مهربانان یعنی حضرت باری‌تعالی است، به هر شکل که رخ دهد شرم‌آور و کریه است. گناه، یعنی از دست دادن خداوند و رضای او، گناه یعنی ناسپاسی در برابر همه‌ی الطاف بی‌نهایت و غیر قابل شمار او. از این رو؛

‌ گناه اگر چه در ظاهر، کوچک باشد‌ در واقع یک «نه بزرگ» به یک مهربان بی‌همتاست.

و از همین روست که نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید:  

لا تَنظُرْ اِلی صِغَرِ الخَطیئَةِ وَ لکن انظُر الی مَن عَصَیتَ

«به کوچکی گناه نگاه نکن، بلکه به بزرگی کسی نگاه کن که نافرمانی او را مرتکب شده‌ای»

و از همین جهت است که می‌گوییم: « گناه کوچک مصداقی نداشته و همه و همه‌ی گناهان در برابر آن ذات یگانه، کبیره محسوب گشته و خطرناک و ویران‌گرند».

البته این سخن که گناهان تقسیم به دو گونه‌ی کبیره و صغیره گشته‌اند، نیز از آن روست که خداوند متعال، خود جهت پرهیز دادن جدی‌تر بندگان خود برخی از گناهان را بزرگ‌تر و خسارت‌بار‌تر معرفی نموده و بدین گونه خواسته تا بندگان خویش را بیش از پیش در کنف حمایت و مهربانی خویش قرار داده و ایشان را از آلودگی به چنین گناهان مخرب، بیمه نموده و مصون بدارد.برای درک بهتر این نکته نیز به مثال ذیل توجه فرمایید:

گاه پدری از فرزند خود می‌خواهد که در رعایت نظم در زندگی، جدیّت داشته و کسالت و تنبلی را کنار بگذارد و گاه از او می‌خواهد که هرگز سمت گناهانی نظیر خیانت، حرام خواری و ... نرود؛ در کدام صورت سرپیچی و نافرمانی از او بزرگ‌تر و خسارت‌بارتر خواهد بود؟! بی‌تردید حالت دوم، از این رو می‌توان گفت: «اگر در میان تعالیم اسلامی برخی از گناهان «کبیره» و برخی دیگر «صغیره» نامیده شده‌اند؛ نسبت به نفس همان گناهان و مقایسه‌ی آنها با یکدیگر و میزان خسارت‌بار بودن آنها نسبت به یکدیگر بوده ‌است وگرنه در مقایسه با منزلت و مقام حضرت حق‌تعالی و عظمت او تمامی گناهان، کبیره بوده و انجام همه‌ی آنها ننگین و دور از انصاف است.

                                «اللهمَّ احفَظْنا مِن شُرورِ اَنفُسِنا»

التماس دعا

 


نوشته شده توسط اکبر فرحزادی | نظرات دیگران [ نظر] 
حدیثی ناب!
جمعه 88 مهر 17 , ساعت 10:14 عصر  

بسم الله الرحمن الرحیم

قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله:  

غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ تَرَوْنَ الْعَجَائِب‏

چشمان خود را فرونهید تا «عجایب» را مشاهده نمایید.

          ( مستدرک‏الوسائل ج : 14 ص : 270)


نوشته شده توسط اکبر فرحزادی | نظرات دیگران [ نظر] 
درسهایی از زمین
پنج شنبه 88 مهر 16 , ساعت 8:30 عصر  

بسم الله الرحمن الرحیم

زمین

روزها مِی آیند و در شبها می روند و شبها حاکمند تا آن هنگام که روشنایی روز، زمان اتمام آن را خبر دهد و این رفت و آمد هزاران سال است که ادامه دارد، روزها و شبهایی که حاصل گردش زمین بدور خورشید است. روزها و شبهایی که گویا پاره های تن انسان و بخشی از وجود اوست به گونه ای که هر روز و هر شب که می گذرد انگار تکه ای از انسان جدا می شود.

و انسان این موجود غافل، بدون توجه به آن غرق در زندگی خویش است، زندگی بر پشت این زمین، این مرکب راهوار و آرام که بی وقفه در حال حرکت است و مسافر خویش یعنی انسان را روزی یک بار به طواف خورشید می برد و این طواف بی وقفه و تکراری گرچه در ظاهر ملال آور و خسته کننده است ولی در واقع زمینه ساز فرصت هایی طلایی برای امری بزرگ و مقدس است، امری به بزرگی عالم خلقت، امری گرانسنگ که به خاطرش افلاک آفریده شد و ملائکه ی بزرگ و گرامی خدا به کار گرفته شد.

 امری به نام «تجلی انسان کامل» یا «تجلی خدا بر روی زمین.»

آری این جلوه ی روزها و شبها تنها نور پردازی صحنه ایست که قرار است در آن موجودی به نام انسان به جلوه گری و بندگی بپردازد و زمین، تنها صحنه ی اجرای این فیلمنامه ی بزرگ است. صحنه ای که در آن:

جهان چون چشم و خط و  خال ابرو است                          که هر چیزی به جای خویش نیکوست

و کوه ها و دشت ها، دره ها و دریاها ، جنگل ها و بیشه زارها، همه و همه اجزا و دکورهای این صحنه اند خورشید نورافکن آن، خداوند و ملائکه و نیز ذرات زمین و اجزای زمان همه و همه، تماشاگران آن و انسان، این موجود جهول بازیگر آن است.

بازیگر فیلمنامه ای که دارای بخشها و سکانس های مختلفی است، سکانس تولد، کودکی، جوانی، پیری و مرگ، سکانسِ بازی، تحصیلات ابتدایی، متوسطه، عالی، اشتغال، ازدواج، پدر یا مادر شدن، سکانس عشق و محبت ورزی، خشونت و جنایت، مکر و نیرنگ، افزون طلبی و سیری ناپذیری و ده ها و ده ها سکانس دیگر که تماماً بر روی این زمین خاکی و از سوی انسان به اجرا گذارده می شود.

 آری زمین، یعنی همان کره ی متحرکی که بر روی آن زندگی می کنیم صحنه بزرگترین تئاترها و یا فیلم های عالم خلقت است و نه تنها صحنه نمایش که: حافظه تاریخ است و اگر خوب بجویی آثار و نشانه های فراوانی از بازیگران پیشین در آن خواهی یافت، آثاری به جا مانده از فرعون ها و نمرودها ، ابراهیم ها و اسماعیل ها، شمرها و ابن ملجم ها، و ...

و زمین با تو می گوید؛ چرا که او "فریبای صادق" است .

"فریبا"ست از آن رو که فریبنده است و انسان های فراوانی را گرفتار زرق و برق خویش ساخته و "صادق" است از آن رو که اخبار تمامی این حوادث را برای تو بازگو کرده و خود را به ما نمایانده است. و نیز "مادری مهربان" است که انسان را به مثابه فرزندی در آغوش خویش پرورش داده و به او توجه نموده است و در عوض ما مانند کودکی ناسپاس با تخریب طبیعت و محیط زیست با او نامهربانانه رفتار نموده و به او جفا کرده ایم.

زمین، گهواره ای برای آرامش کودکان خویش است "اَلَم نَجعَلِ الارضَ مِهاداً" و با کوه های استوار و سربه فلک کشیده ی خویش رمز و راز ایستادگی و پایداری را به او آموخته است. دریاها و اقیانوس هایش حاکی از وسعت بی کرانه ی او و درسی بزرگ برای کسب "سعه صدر" در انسان است و رودخانه های او معلمی بزرگ برای آموختن عفو و گذشت به انسان است آن چنانکه او طاهرکننده ی همه ی آلودگی ها و نجاسات است.

و نیز زمین شاهدی بر اعمال زشت و زیبای ماست شاهدی با حافظه ای قوی و دقیق، شاهدی که فردای قیامت از همه ی کرده ها و ناکرده های ما خبر می دهد، شاهدی بر جنایات و خباثتهای انسان، شاهدی بر عشق بازی بندگان مخلص خدا در دل شبها و در میدان های نبرد در راه خدا شاهدی بر صبر و استقامت انسان در برابر بلاها و گرفتاریها، گناهان و نیز سختی های طاعت و بندگی حق تعالی.

شاهدی بر محبت ورزی ها و کینه توزی ها، حسادت ها و رفاقت ها، رذالت ها و صداقت ها و همه و همه رفتارها و گفتارهای ریز و درشت انسان است.

کویر آن به ما می آموزد: چنانکه خاک فقیر، مستعد رشد و شکوفایی دانه نیست دل انسان گناهکار نیز شوره زاری است که بذر هدایت در آن به بار نمی نشیند و نابود می گردد.

باتلاق به انسان می آموزد: مبادا فریب ظاهر را خورده و واله ی نیلوفرهای خوشرنگ و زیبا گشته و از راز باطن خطرناک و مهلک آن غافل گردی و پا به درون آن بگذاری.

و می آموزد که گناه، باتلاق زندگی انسان است که ظاهری زیبا ، چشم نواز و دل ربا دارد و باطنی کثیف، آلوده ، مهلک و ویرانگر دارد.

سنگ آن می گوید: مبادا دلت مثل سنگ باشد که منفعل نشده و نرم نگردد، بلکه مثل موم باش که در دستان خالقت به هر شکل که او می خواهد در آییی.

و نیز میگوید: مبادا مثل بیدی باشی که به هر بادی بلرزی، بلکه مانند سرو محکم ، استوار و پایدار باش و در برابر ناملایمات بندگی، سنگ صفت و کوه وار باش.

و گویا گاه زمین بر انسان خشم می گیرد و او را با سیل و طوفان و زلزله های خود تنبیه می کند، آن هنگام که رسم بندگی را زیر پا می نهد و به معصیت خالق مشغول می گردد.

مرداب آن می گوید: باید حرکت کرد و نباید ماند، ماندن مردگی و تعفن است، گندیدن و پوسیدن است همانگونه که زمین دائماً در حال حرکت است انسان نیز باید دائماً در حال حرکت باشد چرا که در "مسابقه"، ماندن و سکون معنا ندارد.

جنگل می گوید: گرچه زیباست ولی خطرناک است و همان گونه که ورود به جنگل انبوه و تاریک بدون بلد بودن راه و داشتن نقشه و راهنما کاری ابلهانه و خطرناک است در این دنیای رنگارنگ نیز بدون بهره گیری از راهنمای معصوم علیه السلام و نقشه، زندگی سالم و امن محال است .

 خاک آن درس سخاوت می دهد و می گوید: "تو یک دانه بده، من صد دانه می دهم" و تو یک ریال در راه خدا خرج کن تا او هفتصد ریال به تو باز گرداند.

آسمان آن می گوید: اگر خواهان پروازی باید خود را از زمین جدا سازی، اگر خواهان وصل جانانی باید از وابستگی ها و علائق دنیوی خویش بگذری.

و خلاصه هر جزء و هر قسمت زمین با تو سخن می گوید و تو را آگاه می سازد اگر چشم عبرت بین داشته باشی و خواهان سعادت و خوشبختی خویش باشی.

آری، زمین صادقانه با تو می گوید:  من لایق دل بستن و ماندن نیستم، من تنها راهی برای گذر، پلی برای عبور، صحنه ای برای ایفای نقش، تجارتخانه ای برای سودآوری، سجده گاهی برای عبودیت و بندگی و سکویی برای معراج تو هستم.

من همان گونه که کوه هایی برای" صعود" دارم، دره هایی نیز برای "سقوط" دارم و این تو هستی که انتخاب می کنی "صعود" یا "سقوط" .

همان گونه که دریاهای من می تواند فرحبخش و شادی آور باشد اگر بدون مهارت شنا در آن وارد شوی می تواند خطرناک و نابود کننده باشد و ... .

و می گوید: خلاصه من آنچه باید بگویم به تو گفتم و شرط مادری را ادا کردم.

  والسلام

   


نوشته شده توسط اکبر فرحزادی | نظرات دیگران [ نظر] 
اول خودت دوم...
دوشنبه 88 مهر 13 , ساعت 9:18 عصر  

بسم الله الرحمن الرحیم

علی‌علیه‌السلام:

طوبی لِمَنْ شَغَلَه عَیبُهُ عَن عُیُوبِ النّاسِ

«خوشا به حال کسی که پرداختن به عیوب خویش او را از [پرداختن به] عیوب مردم باز داشته است.»

در خصوص حدیث مذکور می‌توان به امور ذیل اشاره نمود:

1-                شاید می‌فرماید: کسی که مشغول «یافتن» و اصلاح عیوب خود شد و معایب خویش را دید دیگر به خود اجازه‌ نمی‌دهد عیب‌گیر و ملامت‌گر دیگران باشد (از کثرت گناهان خویش شرم نموده و ...).

2-                شاید می‌فرماید: آن قدر عیب داریم که اگر به آنها مشغول گردیم دیگر فرصت پرداختن به عیب‌های دیگران را نداریم.

3-                شاید می‌فرماید: هر که از خود شروع کند و خود را اصلاح سازد، جامعه اصلاح گشته و آباد می‌شود و دیگر نیازی به اصلاح دیگران نیست.

4-                شاید می‌فرماید: کسی که خود در «حال غرق شدن» باشد نمی‌تواند «منجی دیگران» باشد

5-                شاید می‌فرماید: سفیهانه است که کسی خود را رها نموده تا تلف! گردد و در همان حال بخواهد دیگران را نجات دهد!.

6-                شاید می‌فرماید: کسی که در حال غرق شدن است چگونه می تواند ناجی دیگران باشد؟!.

7-                شاید می‌فرماید: تجسّس در امور دیگران ممنوع در خود به جستجو بپرداز.

8-                شاید می‌فرماید: تا زمانی که عیب در تو هست؛ اصلاً دیگران پذیرای تذکرات اصلاح‌گرانه‌ی تو نخواهند بود.

شما هم نظرات خود را در مورد این فرمایش مولا بفرمایید


نوشته شده توسط اکبر فرحزادی | نظرات دیگران [ نظر] 
روایتی تامل برانگیز
یکشنبه 88 مهر 12 , ساعت 10:50 صبح  

بسم الله الرحمن الرحیم

امام موسی بن جعفر علیهما السلام:

یا هشام! فَإِنَّ الدَّهْرَ طَوِیلَةٌ قَصِیرَةٌ فَاعْمَلْ کَأَنَّکَ تَرَى ثَوَابَ عَمَلِکَ لِتَکُونَ أَطْمَعَ فِی ذَلِک‏

ای هشام! همان روزگار، طولانی و کوتاه است!

آنگونه عمل کن که گویا پاداش عملت را می بینی؛ تا بدین ترتیب به انجام کار نیک بیشتر راغب گردی.

(بحار الأنوار ج‏1 ص  144)

در پرتو آموزه های معصومین علیهم السلام زندگی کنیم

 

با تکثیر این روایات و یا نهادن آنها در وبلاگ خود، در ثواب تاثیرات آن سهیم باشید


نوشته شده توسط اکبر فرحزادی | نظرات دیگران [ نظر] 
شجاعت برگشت
جمعه 88 مهر 10 , ساعت 8:14 عصر  

بسم الله الرحمن الرحیم

شجاعتِ برگشت

برخی اوقات، ترس از رفتن و ترس از آینده موهوم، نامعلوم و تاریک موجب وحشت و اضطراب و مانع حرکت می شود.

 گاه نیز برگشت از راهی همین حالت را برای انسان پدید می آورد.

به بیان دیگر: گاه رفتن شجاعت می خواهد و گاه برگشتن، گاه رفتن سخت است و گاه برگشتن. مثلاً بالا رفتن از کوه سخت است و پایین آمدن آسان است.(البته اگر توام با دقت باشد)

اما منظور از بیان این مقدمه چیست؟ زندگی انسان مشحون از این راه ها و کوره راه هاست، سربالایی ها و سرازیری ها، بن بست ها و آزاد راه ها، راه هایی که درست برگزیده شده و انسان را به مقصد می رسانند و راه هایی که به غلط انتخاب شده و انسان را از مقصد دور می کنند.

گاه بعضی از انسان ها در راهی قدم می نهند که سرانجام هولناکی در انتظار آنهاست؛ [درست مانند کسی که در راهی قدم نهاده که منجر به سقوط از پرتگاه می شود] و نکته جالب اینجاست که گاه انسان با وجود علم به سرانجام شوم راهی که در آن قدم نهاده شجاعت برگشت از آن را ندارد!

انسان، گاه تمام پل های پشت سر را خراب می کند و راهی برای برگشت ندارد ولی گاه آن قدر در ذهن خود برای برگشت موانعی تراشیده و یا موانع موجود را بزرگ می کند که جرات بازگشت را در خود کشته و از بین می برد!

مثلاً گاه به بهانه حفظ آبرو نمی تواند اعتراف به خطا و اشتباه خود کند و از همین رو آنقدر به خطای خود ادامه می دهد تا ... .

در واقع حاضر است «از ترس مرگ خودکشی کند!» ولی خود را از مرگ نرهاند!!

بی تردید هر یک از ما در طول زندگی گرفتار این معضل گشته ایم، گاهی «جرات بازگشت» را در خود یافته ایم و جلوی خسارت بیشتر را گرفته ایم و گاهی گرفتار اشتباه فوق شده ایم و خسارت های مادی و معنوی فراوانی خورده ایم!

نمونه اش در بسیاری از بحث ها و گفتگوهای طرفینی است که گر چه متوجه خطای فکری، اعتقادی، سیاسی و ... خود شده ایم ؛اما شجاعت پذیرش اشتباه خود را نداشته و به خطای خود [با ادامه ی بحث] استمرار بخشیده ایم!

«حق مداری» صفتی والا و ارزشمند است که یک انسان عاقل از آن پروایی نداشته و آن را منش خود قرار می دهد.

فقدان این صفت ارزشمند سرمنشاء بسیاری از انحرافات است و «اعتراف به خطا» یکی از سخت ترین کارها در نزد انسان های غیر خود ساخته است.

تقویت این صفت [یعنی حق مداری] در خود تنها راه دست یافتن به این شجاعت است و نیز درمان بسیاری از خطاهای انسان است.

حال این خطا هرچه می خواهد باشد: خطای سیاسی، که بسیاری از سیاستمداران امروزی گرفتار آن گشته اند؛ یا خطای اخلاقی، که بسیاری از انسان ها گرفتار آنند.

در اینجا به برخی از روایات در خصوص حق مداری اشاره می شود:

علی علیه السلام: فَلَا یُؤْنِسْکَ إِلَّا الْحَقُّ وَ لَا یُوحِشْکَ إِلَّا الْبَاطِل‏

هرگز به جز با حق با چیزی انس مگیر و به غیر از باطل از هیچ چیز مترس

(الکافی     ج8     ص206 )

عمار یاسر خطاب به ابوذر غفاری هنگام تبعید ابوذر: وَ اللَّهِ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یَقُولُوا الْحَقَّ إِلَّا الرُّکُونُ إِلَى الدُّنْیَا وَ الْحُبُّ لَهَا

سوگند به خدا منع نمی کند مردم را از حقگویی مگر اتکا و اعتماد به دنیا و محبت آن.

(الکافی     ج8     ص206 )

أَبُو الْحَسَنِ الْمَاضِی علیه السلام: قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ کَانَ فِیهِ هَلَاکُکَ فَإِنَّ فِیهِ نَجَاتَکَ وَ دَعِ الْبَاطِلَ وَ إِنْ کَانَ فِیهِ نَجَاتُکَ فَإِنَّ فِیهِ هَلَاکَکَ

حق را بگو اگرچه [گمان بری که] هلاک تو در آن باشد؛ زیرا محققا نجات تو در آن است؛

 و باطل را رها نما اگرچه [گمان بری که] نجات تو در آن باشد؛ زیرا محققا هلاک تو در آنست.

(بحارالأنوار     ج2    ص 79 )

و چه زیباست که انسان تلاش کند تا شجاعت بازگشت را در خود تقویت کرده و خود را بیهوده، هلاک نسازد.

والسلام

 


نوشته شده توسط اکبر فرحزادی | نظرات دیگران [ نظر] 
راه های حضور قلب ذر نماز
جمعه 88 مهر 10 , ساعت 7:2 عصر  

لطفا لینک زیر را بفشارید

http://aarameshjavidan.parsiblog.com/946943.htm


نوشته شده توسط اکبر فرحزادی | نظرات دیگران [ نظر] 
فلسفه خلقت انسان
سه شنبه 88 مهر 7 , ساعت 7:38 عصر  

بسم الله الرحمن الرحیم

جورچین

 

هدف از خلقت انسان این موجود دو پا و البته عاقل!؛ هدف از ارسال پیامبران و خلق این عالَم بزرگ با اینهمه نظم و دقت، چیست؟ در تمامی لحظات زندگی و در همه فعالیتهای آن، به دنبال چه می گردیم؟. هدف از ازدواج، اشتغال، تحصیل، کسب درآمد و ... همه و همه اینها چیست؟.

تکمیل یک چیز؛ بله تکمیل یک چیز! و آن، چیزی جز جورچین «انسان کامل» نیست. جورچین یا همان پازلِ انسانیت انسان.

آری، انسان در تمامی ایام، ساعات و لحظات زندگی تنها یک وظیفه دارد و آن وظیفه چیزی جز گذاردن قطعات این جورچین در جای خویش نیست.

هدف از خلق اینهمه شگفتی در عالم هستی این است که انسان از زمانی که خود را شناخت تا زمانی که از این دنیا می رود سعی در تکمیل این جورجین دقیق و ظریف یعنی تصویر! «انسان کامل» نموده و با دقت هر چه تمام تر آنرا به اتمام رساند و به حضرت حق تعالی تحویل داده و پاداش خود را دریافت دارد.

هدف از خلق انسان «خودسازی» او و در نتیجه «تجلی انسان کامل» در روی زمین است. هدفی والا و ارزشمند.

و البته این بدان معنی نیست که خداوند متعال از خلقت انسان سودی می برد و بخشی از نیازهای خویش!! را مرتفع می سازد چرا که او بی نیاز و کمال مطلق است. خلق انسان در واقع لطف حقتعالی به انسان است؛ زیرا خداوند لطیف است و لطف بر موجودات و بندگان بر او واجب است؛

کَتَبَ ربُّکم عَلی نَفسِه الرَّحمهَ

پروردگار شما مهربانی را بر خویش واجب نموده است

( سوره مبارکه انعام/ آیه 54)

و از این رو با خلق انسان به او مرحمت و لطف فرموده و به او فرصت بهره برداری از امکانات عالم هستی را اعطا فرموده و بدین ترتیب او را آماده تعالی و عروج ساخته است. حال اگر کسی از این فرصت [خلق و ارسال رسل برای هدایت او و ....] بهره کافی را نبرد و خود را به هلاکت رساند [مانند گنهکاران]؛ این امر هیچ منافاتی با لطف حق تعالی در حق این شخص ندارد. درست مانند آنکه شما به کسی لطف نمایید و او این لطف شما را قدر ندانسته و از روی جهالت آن را پس زده و نپذیرد. آیا در این صورت می توان گفت: «شما به او لطف نکرده اید؟!» قطعا خیر.

او وظیفه دارد که هر روز و هنگام مواجهه با هر حادثه تلخ و شیرین یک یا چند قطعه از این قطعات را درجای خود نهاده و هر روز بیش از پیش «کاردستی» خود را تکمیل نماید.

و از آنجا که زمانِِ در اختیار، نامعلوم و نامعین است لازم است که «سرعت» را ضمیمه ی «دقت» نماید و از گذر زمان و عمر کوتاه خویش حداکثر بهره را ببرد چرا که هر آن ممکن است بانگ رحیل به صدا درآمده و دیگر مجالی برای اتمام کار نداشته باشد.

یک انسان مومن متوجه است که هر «حادثه» ساده، ریز و درشت در زندگی، عرصه ای برای بهره گیری او از آنهاست؛ صبحانه ای که می خورد، مواجهه با همسایه هنگام خروج از منزل، مناظری که مشاهده می کند و .... همه و همه این حوادث به ظاهر ساده، زمینه‌هایی برای بروز و تجلی اوصاف زیبای الهی در او و ریشه کنی اوصاف زشت و خبیث از نهاد اوست.

به بیان دیگر او به دنیا نیامده تا غذا بخورد، ازدواج نماید، فرزندان خود را بزرگ نماید، سر کار برود و درآمدی کسب نماید، به دانشگاه برود و مدرکی بگیرد و .... بلکه او به دنیا آمده که در عین انجام همه این امور، خود را بشناسد، خود را بسازد، خود را شکوفا و متعالی سازد و خود را لایق دیدار حق تعالی نماید.

 

از این رو باید توجه داشت که انسان به این دنیا پا ننهاده تا مثلا  به زشتی و زیبایی جسم خویش توجه نماید بلکه او آمده است تا از زشتی و زیبایی جسم در جهت زیبا سازی روح و مطهر ساختن آن، بهره‌گ‌یری نماید.

او نیامده تا فقیر یا غنی باشد بلکه فقر و غنای او زمینه ای برای رسیدن به مقصد نهایی خلقت اوست. او نیامده تا «بماند» او آمده تا «سیر نموده» و صعود نماید.

انسان مانند شخصی در حال مسابقه است؛ مسابقه بر سر تصاحب «برترین ها»، و دنیا میدان این مسابقه است و جایزه ی این مسابقه «بهشت» و یا حتی «تصاحب حق تعالی»! است.

البته عده کثیری از این شرکت کنندگان به گونه ای رفتار می کنند که گویا از اصل قضیه بی اطلاعند! گاه فقط به دور خود می چرخند! و گاه به راست و گاه به چپ؛ و گاه حتی به عقب! در حرکتند.

هر «سایه» اندکی در میان مسیر راه  مسابقه، آنان را به استراحت و اطراق وسوسه نموده و از را ه باز می دارد؛ هر منظره بدیع و دلکشی ایشان را مجذوب نموده و از حرکت غافل می سازد. دائما از مسیر مسابقه خارج گشته و به دنبال هوس‌رانی‌های خویشند. کاملا فراموش کرده اند که در حال مسابقه اند و زمان مسابقه اندک و هنگام اتمام زمان مسابقه نا معلوم است.

آنان تمام توان خویش را صرف «استراحت»! و خوش گذرانی می کنند به گونه ای که دیگر برای راه رفتن، رمقی ندارند! آنان روندگان را نیز به تمسخر گرفته و به باد نیش و طعن می گیرند!

ایشان فراموش کرده اند که «روزی نبوده اند» و «روزی نیز نخواهند بود». آنان نمی اندیشندکه «آن زمان که نبوده اند کجا بوده اند؟» و از همین رو به این مطلب نیز توجه ندارند که «فردا که نیستند کجا خواهند بود؟».

و سرانجام روزی می رسد که دیگر در این جهان نیستیم و در صورت غفلت، تنها چیزی که از ما باقیست «پازلی نیمه کاره»، زشت و نامتقارن خواهد بود.

و اینک این ما و این «پازل انسانیت»مان

و راستی پازل ما در چه مرحله ای ایست و اکنون چه شکلی دارد؟! و در مسیر این مسابقه ما هم اکنون در کجای راهیم؟.

والسلام

التماس دعا


نوشته شده توسط اکبر فرحزادی | نظرات دیگران [ نظر] 
روایتی بسیار زیبا!!
دوشنبه 88 مهر 6 , ساعت 8:0 عصر  

بسم الله الرحمن الرحیم

حدیث قدسی

قال الله تعالی:

عَبْدى! بِحَقِّکَ عَلَىَّ اِنِّى اُحِبُّکَ  فَبِِحَقِّى عَلَیْکَ اَحِبَّنى

اى بنده من! سوگند به حقى که بر من دارى، تو را دوست دارم، تو را سوگند به حقى که من بر تو دارم، تو نیز مرا دوست بدار!

خواهش نگارنده این است که در محتوای این حدیث بسیار تفکر و دقت نمایید.

دقت در اینکه:

او چگونه خدائی است و ما چگونه بنده ای؟!!

او چگونه و در اوج زیبایی و بی نیازی به ما ابراز عشق و محبت نموده و

 ما در اوج فقر و نیازمندی، متکبرانه از بندگی خالصانه و تامّ او سر باز زده ایم و ...

در پرتو آموزه های معصومین علیهم السلام زندگی کنیم

با تکثیر این روایات و یا نهادن آنها در وبلاگ خود، در ثواب تاثیرات آن سهیم باشید


نوشته شده توسط اکبر فرحزادی | نظرات دیگران [ نظر] 
عجب روایتی!!!
دوشنبه 88 مهر 6 , ساعت 9:8 صبح  

بسم الله الرحمن الرحیم

 

امام موسی بن جعفر علیهما السلام:

یَا هِشَامُ لَوْ کَانَ فِی یَدِکَ جَوْزَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ لُؤْلُؤَةٌ مَا کَانَ یَنْفَعُکَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهَا جَوْزَةٌ وَ لَوْ کَانَ فِی یَدِکَ لُؤْلُؤَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ إِنَّهَا جَوْزَةٌ مَا ضَرَّکَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهَا لُؤْلُؤَة

اى هشام اگر در دست تو «گردوئى» بود و مردم گفتند: «مروارید است»  [این سخن مردم] به تو نفع و سودى نمی رساند در حالى که میدانى آن گردو است؛

 و اگر در دستت «مروارید» بود و مردم گفتند: «آن گردو است» [این سخن مردم نیز]  ضرر و زیانی به تو نمیرساند در حالى که تو خود می دانى که آن،  یک مروارید است.

(بحار الأنوار ج‏1   ص 136 )

[ عاقل به مدح و ستودن مردم مغرور نشده و فریب نمی خورد

 و به ثناء و ستایش ایشان افتخار ننموده و سرفرازى نمی نماید

 زیرا مدح و ثناء آنان بیشتر از روى حقیقت و درستى نبوده و نیست

و عاقل به سخنان مردم از راه حق دست نمی کشد و به راه باطل میل پیدا نمی نماید

و فریب «اکثریت»  را نمی خورد].

در پرتو آموزه های معصومین علیهم السلام زندگی کنیم

 

با تکثیر این روایات و یا نهادن آنها در وبلاگ خود، در ثواب تاثیرات آن سهیم باشید


نوشته شده توسط اکبر فرحزادی | نظرات دیگران [ نظر] 
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
درباره وبلاگ

آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام

اکبر فرحزادی
نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم.
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 5 بازدید
بازدید دیروز: 126 بازدید
بازدید کل: 902781 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
لینک های روزانه

سایت آزمایشی آرامش جاویدان [151]
[آرشیو(1)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
باطن بینی[4] . مرگ باوری[3] . حسین فخری[2] . خداگونه[2] . مبارزه با نفس[2] . موانع استجابت دعا[2] . نماز شب[2] . دانلود نوحه های مذهبی[2] . ولایت مداری[2] . مدیریت زمان[2] . آخرین فرصت[2] . اشعار زیبا[2] . بی نمازی[2] . شبهات عدل الهی[2] . دفع یک شبهه[2] . فلسفه خلقت[2] . فلسفه خلقت انسان . فلسفه وجود شیطان . قلب عاشق . قیام عاشورا یا مکتب عاشورا؟ . کثرت سجده . کفارات گناه . کنترل نفس . کوتاهی عمر . گشت نامحسوس . گناه بزرگ . گناه مبتلابه . لباس شهرت . لباس کفار . لبه پرتگاه . لقمه حرام . لنزهای رنگین . لنزهای زیبا! . لینک دانلود کتاب ثواب الاعمال . دنیا شناسی . دنیای ما . دو روی زیبایی . راه رسیدن به خدا . رنگ جماعت . رنگ خدا . رنگ سبز . رنگ فریب . رنگ ماندگار . زرف نگری . زنان و اسلام . زندان یا دانشگاه؟ . زیبا ترین پیامک! . ژرف اندیشی . سرسره . سطحی نگری . سقوط بزرگان . سکوی پرتاب . شاهدان اعمال . شبهات قرآنی . شبهات مربوط به حقوق زنان . شبهان اعتقادی . شبهای پیشاور . شدت عذاب در قیامت . شرابخواری . شعر . شعر در مذمت دنیا . شعری زیبا . شعری نو . ضرورت حجاب . ظاهر بینی . ظاهر و باطن . ظلم ستیزی . عاشورایی . عاقبت بخیری . عبرتها . عدل الهی . عذابها . عذابهای بی نمازان . عشق الهی . عشق الهی به بندگان . عفت و پاکدامنی . علم بهتر است یا ثروت؟ . عمر خاک طلا . عوامل استجابت . عیبجویی . غض بصر . غفلت . غفلت از شیطان . فریبای صادق . فضیلت سجده . فضیلت شیعه . فضیلت صلوات . پاسخ به شبهات . پای لنگ . پذیرش خطا . پرستاران . پرواز آخر . پیرامون چشم . پیراهن عثمان . پیراهن فریب . تابلوهای نفیس . تاثیر گناه در دعا . تبعیت از اکثریت . تجسس . تجسم اعمال . ترور شخصیت . تسویف . تفاوت زنان و مردان . تماثیل . تمثیلات . تمثیلها . تمثیلها و حکمتها . تمثیلی از زمین . تمثیلی زیبا . توبه . توجه به همنوعان . تولدی دیگر . ثواب مریض داری . چرا دعایها مستجاب نمیشه؟ . چشم چرانی . چشمان من . حب دنیا . حجت خدا بر انسان . حزب باد . حسن خلق . اشعار زیبا(2) . اشعار ناب . اشک بر امام حسین علیه السلام . اشک خوف . اصرار در دعا . المراجعات با ترجمه فارسی . انتفاضه . اندرز در همه چیز . انواع امتحان . انواع تولد . انواع عذاب شرابخوار . انواع میز . اهمیت تاریخ . اهمیت وضو . اوقات استجابت دعا . اولین گریه کننده بر علی علیه السلام در امت اسلام . با سرعت بسوی... . باران با ترانه . باز باران . آداب و شرایط دعا . آفات زبان . آقا الاغه! . آمریکا شناسی . آنگاه هدایت شدم . آینده نگر . احترام به والدین . از کدام تبار؟ . استدراج . استفاده از عمر . استفاده از قرآن . اسلام دین حزن! . اسم های بی مسمی . اشعار حکیمانه . بحران اتلاف عمر . برنامه ریزی . بسیار زیبا . به بهانه انتخابات . بهره برداری از قرآن . آب گون . آثار خوف از خدا . آثار سجده . آثار عجیب زیارت عاشورا . آثار مدگرایی . آخرین پرواز . مراقبه . مردم فلسطین و .. . یأس از رحمت . یاد مرگ . یاس از رحمت الهی . یک شرط آمرزش گناهان . در مورد نگاه . درسهایی از درخت . درسهایی از سدّ . نماز مقبول . نمازهای پنجگانه . نواقص العقول . نوشدارو . هدف شناسی . هویت . وجود غرایز، خوب یا بد؟ . ورقه ها بالا . ورود اجباری به بهشت . موجودی با اهمیت . موجودی با هوشتر از انسان . موجودی کوچک و خطرناک . مورچه عجیب . موی صاف . موی مجعد . میز ریاست . میزان خوف و رجا . نامه اعمال . نظام احسن . نقش غرایز در انسان . نقصان عقل زنان . نکته ای اخلاقی . نماز با توجه . مباهات خداوند به چه کسانی؟ . مثالی زیبا . مجالس عروسی . محب اهل بیت . محب علی . محبت الهی . محبت اهل بیت . محبوب واقعی . محرم . مد . مدگرایی . مدگرایی افراطی . خود شناسی . خوش سابقه بدعاقبت . خوف الهی . داستان . داستان پرواز . داستانها و اندرزها . حسینیان و یزیدیان . حضور قلب . حضور قلب در نماز . حق بینی . حق مداری . حیوانی عجیب . مرگ در عسل . مرگی شیرین! . مشکل گشایی . معرفت اهل البیت . معرفی دنیا . معلم اخلاق . معنای اخلاص . معنای حقوق بشر آمریکایی . معنای قرب الهی . معنای واقعی لبیک یا حسین . معنای واقعی هل من ناصر ینصرنی . مقام رضا . مناظره . مهار نفس . مهمترین امتحان . موانع استجابت .
نوشته های پیشین

مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اسفند 89
بهمن 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
مهر 89
شهریور 89
مرداد 89
تیر 89
خرداد 89
اردیبهشت 89
فروردین 89
اسفند 88
بهمن 88
دی 88
آذر 88
آبان 88
مهر 88
شهریور 88
مرداد 88
تیر 88
خرداد 88
اردیبهشت 88
فروردین 88
دی 90
آبان 90
فروردین 91
لوگوی وبلاگ من

آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
لینک دوستان من

همفکری
جبهه وبلاگی غدیر
عاشق آسمونی
وبلاگ گروهی فصل انتظار
(( همیشه با تو ))
لحظه های آبی
ترنم یاس
بسیجی 57
اقلیم پارسی
بتلیجه (روستای نمونه ی ایثارگری)
.:: بوستان نماز ::.
دست خط ...
لنگه کفش
شین مثل شعور !
ولی امر مسلمین جهان امام مطلق سید علی س
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
زمینیان آسما نی
همنشین
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
پیاده تا عرش
انتظار
سوال امتحانی،طرح درس ،بانک مقالات،آموزش دروس
رهایی
نذر آقا
ارایه کننده بهترین میزبانی و دومین ...
منتظر ظهور
شکوفه نرگس
جاده های مه آلود
● بندیر
سجاده ای پر از یاس
خورشید پنهان
د نـیـــای جـــوانـی
نهان خانه ی دل
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
شاعرانه 2
سرای اندیشه
TOWER SIAH POOSH
خاکستر سرد
سیب خیال
آخرین روز دنیا
آموزش کسب درآمد تضمینی+تفریح+ترفند+دانلود+کلیپ+جاوا اسکریپت
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.
مهر بر لب زده
امُل جا مونده
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
.:: رایحه ::.
PARANDEYE 3 PA
فانوسهای خاموش
عــــــــــروج
****شهرستان بجنورد****
فروش اینترنتی پارانتز
شب و تنهایی عشق
حامیان گفتمان امام و انقلاب
آقاشیر
دانلود بازی موبایل بازی موبایل بازی موبایل بازی موبایل
کامپیوتر+ اینترنت+ فن آوری اطلاعات+ آموزش
عشق در کائنات
سروش دل
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
شلمچه
فریازان...faryazan
امام مهدی (عج)
محفل یاران
.:: اســــوه هــــا ::.
بانک اطلاعات ترفند های موبایل وکامپیوتر
خبر روز
.:: رویش عشق::.
قدرتمندترین وبلاگ دانلود
یادداشتها و برداشتها
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جاده خاطره ها

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
جاده مه گرفته
طریق یار
گل نرجس
مستانه
خلبان
*اسرار موفقیت*

حقوق دانشگاه پیام نور ایلام(ادرس جدید سایت http://lawtoday.ir/)
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
ما و دلاوران
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
سلام شهدا
شهسوار دل
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
برای اولین بار ...
تمهیدات
ایحسب الانسان ان یترک سدی
ایهاالناس بدانید گدای حسنم
رازهای موفقیت زندگی
چهل منزل تا اربعین
۞ مرکز دانلود ایرانیان ۞
پاک دیده
شجره طیّبه
آدمکها
جاء الحق و زهق الباطل
نور
لاله های ملکوت
نسیم یاران
ترنم نور
توشه آخرت
حرف دل
نشانه
Manna
...ترنم...
آواز پرجبرئیل

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
سلام
عطش
☻♣♥ محمد قدرتی Mohammad Ghodrati ☻
عکس
بچّه شهید (به یاد شهدا)
دختر زمستان
بچه های باخرز
شهدای دفاع مقدس
تنها بیاد تو
خاکم سوادکوه
غروب آرزوها
جهاد همچنان باقی است
جبهه فرهنگی امام روح الله
پری برای پریدن
optima
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
ماه و مهر
چفیه
COMPUTER&NETWORK
پردازشگر
بشکاف
صدای من
خط سوم
گلی از بهشت
کلبه حقیرانه من
پاتوق دخترها
احساس با تو بودن
کرانه های آسمان
آسمان شهادت
ܓܨ*..اگه باحالی بیا تو..*ܓܨ
خیبر
این نجوای شبانه من است
رهاتر از پرنده
جمعه های سوت و کور
مُنیف
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
Ask quran
دوستان برای تعجیل در ظهور امام زمان در طرح صلوات شرکت کنید
محراب
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
الا بذکر الله تطمئن القلوب
دست نوشته های یک گل پسر چشم انتظار
پایگاه اطلاع رسانی محمد رضا آقابیگی
وجنات تجری من تحتها الانهار
طلبه های ونوسی
* روان شناسی ** ** psycology *
دسته سومی ها
مرصاد
کتابدار فردا
همکلاس
ساعت به وقت کربلا
گروه فرهنگی سردار خیبر
پرواز تا اوج
دکترمحمدحسین احمدزاده
سوادکوهی ریکا
خبرروز
خلوت من
من و افکارم
دل نوشته های هدهد سرگشته
حدیث عشق
نگاهی دیگر
دانستنی های از مسایل جنسی؟ چرا اینجوری؟
سنگر
*ستاره ی سرخ*
عطر حضور
وبلاگ مرزداران عشق(ایران)
ناجی
فرشته ی عشق و زندگی
سودابه
عدالت جویان نسل بیدار
.
مرامنامه عشاق
صل الله علی الباکین علی الحسین
شبکه خبری وآموزشی صنعت مرغداریpersianpoultrynews
عشق؛خدا؛پدر؛دوست دارم؛هدیه؛گل؛یادگاری؛عشق علی؛شادی
پر شکسته
زورخانه باباعلی
خورجین عشق
هاله
سکوت عشق
ستاد مردمی حمایت از تحریم کالاهای صهیونیستی
کبو ترانه .... تا بام ملکوت
در پناه آسمون
مهدویت و انتظار
برو بچه های ارزشی
جالب و دیدنی...!!!
فاو
عشق سرخ
دوزخیان زمین
vagte raftan
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
حب الحسین اجننی
شاد بودن و شاد زیستن
محمد شادانی
احساس ابری
شیدایی
mansour13
افق بیکران روح من
پرسپولیس
روان شناسی کودک
*آوای ققنوس *
یادداشت های گاه و بی گاه اسماعیل معنوی
شش گوشه
آرزوی وصــــــال
بنام خدا وسلام
السید عباس الموسوی
نسل کوثر ـ در پرتو ولایت
عطاری عطار
جمهوریت:اخبار داغ ، مقاله ، مصاحبه ، عکس ، کاریکاتور و طنز سیاسی
نان ، عشق ، موتور هزار
دانستنیهای ایران زمین
طهور
.:: گاواره ::.
صادقانه برای خواهرم
دنبال عدالت
عا شقان وهواداران استقلال
ناگفته های آبجی کوچیکه
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
شراب فرقت
یاسوج عــــشقـــــولـــــک
آهــــــــــــــــــــاوران
یا زهرا(س)
پری دریایی
دیوونه بازی
رد پای . . .
شبکه خبری بندیر
سلام بر عزیز دل حیدر
بچه های کوچه خاطره
امیدزهرا omidezahra
تعقل و تفکر
آزاد راه
ESPERANCE
هامون و تفتان
صبح دیگری در راه است ....
شلوق پلوق
ونسان ونگوگ
دوستانه
منتظر بیداری
PATRIS
دانلود ، ترفند ، برنامه ، بازِِی ، آهنگ ، کلیپ ، عکس،داستان
حرف های قشنگ
گل پیچک
مشق عشق
صحن دفتر دلم
نکته هایی از قرآن
شیعه مذهب برتر Shia is super relegion
یا قدس نحن قادمون
اللهم صلی علی علی بن موسی الرضا المرتضی
همسفر عشق
راهنما
پایگاه اطلاع رسانی قاین نیوز
دکتر علی حاجی ستوده
معنای زندگی
افرایش صدای گوشی+راه کسب درآمد از اینترنت+عکس بازیگران خانم خارج
عسل بانو و نازدونش
عمو اکبر
فرشته سیاهپوش
شاهد
سمپادیم - عاشق ورزش
الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت مولانا امیر المونین (ع
شعر سنگ مزار
سیر و سلوکی در اسلام و دیگر ادیان
حاج آقا مسئلةٌ
تنها
راه را با این می توان پیدا کرد
انا مجنون الحسین
kaveh
سرزمین انتظار
سلام میرودپشت
دوستی
اشعار و داستانهای عاشقانه
رویای زیبا ...
بازمانده تنهای تنها
نسیم وحی
الموت الاسرائیل
حســرت پـــرواز
دولت عشق
چشم
زنان در جهان
مریم
حقیقت بهائیت
او خواهد آمد
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نگاهی دگر به عاشورا
یک حدیث ناب
شعری زیبا به مناسبت محرم
سبک زندگی
تحزب یا تهذب؟
نیمه پر لیوان یا نیمه خالی؟
من کیستم؟
تفاوت
خداحافظ ای ماه رمضان!!
خبری مهم
[عناوین آرشیوشده]