بسم الله الرحمن الرحیم
صبر و سپاس
(قسمت دوم)
به درخواست خانم تنها.
آری، این انسان گاه آنقدر ناجوانمرد و ناسپاس است که حتی خداوند مهربان به شکوِه از او پرداخته و می فرماید:
قُتِلَ الانسانُ ما اَکفَرَه
«کشته باد انسان چقدر ناسپاس است» ( عبس:17)
آری آن «خداوند» و این «بنده»!؛ آن «بنده نوازی و نعمت ورزی» و این «ناسپاسی و کفران»؛ چقدر عجیب و ناعادلانه است!؟ و این چنین انسانی چقدر «کریه و نفرت انگیز».
برخی نیز گمان دارند که چون «گاهی»! شکری بجای می آورند؛ دیگر به تمامی وظیفه خود عمل نموده اند و گویا تمامی حق او را ادا نموده اند!!؛ هیهات که این گمان صحیح باشد زیرا «شکر»، خود نیز نعمتی جدید است که او داده و اگر توفیق شکر نمی یافتیم؛ سپاسی از ما سر نمی زد. در واقع بر هر شکری از جانب ما شکری دیگر بر عهده ما قرار گرفته و اینچنین تا ابد بدهکار او خواهیم بود.
ضمن آنکه «شکر» فضیلتی است متعالی و موجب تعالی روح انسان؛ و بر هر تعالی -که خود، نعمتی بزرگ است- شکری دگر واجب است و هکذا...
علاوه بر آن مگر شکرهای صادره از ما چگونه اند؟ نهایتاً خیلی هنر نماییم می گوییم: «خدایا شکرت» که تازه گاه همین شکر نیز از صد «کفر گفتن» بدتر است! شکر گفتنی زورکی و با منت و با هزار شکوه و ناز، شکر گفتنی با لحنی خاص و از سر سیری و یا با حالتی طلبکارانه که گویا در ضمن آن اعلام میداریم: «خدایا اگر چه جای شکر و سپاس نیست ومن از تو رضایت کامل ندارم ولی از باب «صدقه»! شکری نثارت میکنم و تو را با آن می نوازم!!!.
اما اینها که گفتیم «مقدمه» بود و باید بدانیم که اساساً شکر واقعی آن نیست که «اگر داد، شکر گزار باشیم و اگر نداد ناسپاسی پیشه سازیم».
شکر واقعی آن نیست که اگر شکر گذاردیم منتظر نعمتی دیگر باشیم و اگر نداد -البته در ظاهر-، شکر خود را تعطیل نموده و خود را از این فضیلت محروم سازیم. البته این سخن درست است که خداوند در قرآن فرمود:
«اگر شکر گزار باشید من بر نعمتهای شما می افزایم»
ولی اولاً لازم نیست تمام نعمتهای مذکور مادی و دیدنی باشد چرا که نعمتهای نا محسوس فراوانند و ثانیاً قرار نیست و نفرمود که «تمامی این نعمتها را در «همین دنیای فانی»، ارزانی شما می گردانم»، بلکه چه بسیار الطافی که برای فردای بنده خویش مهیا ساخته و اکنون حتی تصور آن نیز برای انسان ممکن نمیباشد. چنانکه خود فرمود:
«اَعدَدتُ لِعبادیَ الصّالحین ما لا عَینٌ رَأَت و لا اُذُنٌ سَمِعَت و لا خَطَرَ علی قَلبِ بَشرٍ»
«برای بندگان شایسته خویش چیزهایی آماده ساخته ام که تا کنون نه چشمی آنها را دیده است و نه گوشی – وصف – آنها را شنیده است و نه حتی بر قلب کسی خطور کرده است»
و باز اینها که گفتیم مقدمه ای است بر این نکته که:
اساساً شکر، همان «لقلقه زبان» نیست بلکه لغت «شکر» در کتابهای لغت اینگونه ترجمه شده است: «شناخت احسان و انتشار آن» پس شکر، یعنی «معرفت» یعنی همین که انسان بداند: «این خداوند متعال است که او را غرق در نعمت ساخته است» و این را به دل باور نماید و در این صورت است که حق شکر را تا حدی ادا نموده است. امام صادق (ع) می فرماید:
مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَدَّى شُکْرَهَا
«هر که را خداوند با نعمتهای خویش متنعم گردانید و او با قلب و دل خویش آن نعمتها را شناخت؛ به تحقیق شکر آن نعمتها را به جا آورده است»
بنابراین یکی از مهمترین وظایف بندگی، «تفحص و شناخت نعمتهای الهی» است و اساساً از همین روست که خداوند متعال ابزار درک و شناخت را به انسان مرحمت فرموده است. قرآن کریم می فرماید:
جَعَلَ لَکُم السَمعَ والاَبصار والاَفئِده لَعَلکم تَشکُرون
«برای شما گوش، چشم ها و دل را قرار داد تا سپاسگزار باشید»
و به تعبیر دیگر گویا این آیه می فرماید:
چشم و گوش و عقل دادیم تا با آن نعمتهای خدا را شناخته و سپاسگزار آنها باشید.
نکته دیگر آنکه اگر کسی خواهان ادای حق خداست باید معرفت خود را در ادای حقوق مردم به نمایش گذارد بدین معنی که کسی که نمی تواند شکر گزار احسان مردم باشد قطعاً نمی تواند سپاسگزار الطاف بی نهایت خداوند باشد.
امام صادق علیه السلام میفرماید:
«مَن لَم یشکُرُ المخلوق لَم یشکُرُ الخالق»
و نیز علی علیه السلام میفرماید:
اَشکَرُکُم لله اشکَرُکُم للنّاس
«سپاسگزار ترین شما از خداوند، سپاسگزارترین شما از مردم است»
و این سخن بخوبی نشانگر این است که «شکر»، یک «معرفت» است و کسی که در برابر مردم از این معرفت محروم باشد معرفت حق تعالی و لیاقت شکر گذاری او را نیز نخواهد داشت.
از این رو باید در هنگام مواجهه با هر بلا و مصیبتی خویشتن دار و صبور بود و دانست که اساساً یکی از فلسفه های وجود سختی ها و گرفتاری ها در زندگی انسان، آزمایش میزان صبر و شکر اوست و کسی که اهل صبر نباشد نمی تواند اهل شکر باشد چنانکه نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید:
من لا یقضی حق الصبر علی البلاء حرم قضاء الشکر فی النعماء
«هرکه حق صبر بر بلا را آن گونه که شایسته است ادا ننماید از نعمت شکر بر نعمتهای الهی محروم گشته است»
و از همین روست که آن رسول گرامی میفرماید:
الایمان نصفان نصف فی الصبر و نصف فی الشکر
«ایمان دو نیمه دارد نیمی از آن عبارتست از صبر و نیم دیگر شکر می باشد»
یعنی در مسیر زندگی، انسان دو وظیفه عمده دارد. در سربالایی های زندگی صبر و رضا و در سراشیبی ها و مسیرهای هموار شکر. والسلام
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |