بسم الله الرحمن الرحیم
دعا (6)
گفتیم: «گناه، یکى از عواملى است که مانع استجابت دعا مىشود»
گناه کردن مىتواند به صورت غیبت کردن، بى توجهى به نماز -تا نماز خداى نکرده قضا شود- و ... باشد.
بطور کلى گناه، مانعى بزرگ است ولى به بعضى از گناهان به شکل خاص در روایات اشاره شده است که یکى از آنها همان لقمهى حرام بود.
دیگر از گناهانى که در روایات بر آن تأکید شده است، یکى از وظایف واجب مؤمنین است که اگر آن را ترک بکنند موجب عدم استجابت دعا خواهد شد و آن واجب امر به معروف و نهى از منکر است؛ خصوصا در وضعیت جامعه فعلى ما که از اهم واجبات است.
حضرت علىعلیه السلام مىفرمایند:
لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسْتَعْمَلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ فَیَدْعُو خِیَارُکُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ......
«یا امر به معروف کنید و نهى از منکر و یا اگر این کار را ترک کنید خداوند انسانهاى شرور شما را بر شما مسلط مىکند، در این هنگام خوبها دعا مىکنند اما مستجاب نمىشود زیرا شما وظیفه امر به معروف و نهى از منکر را که واجب خداست ترک کردهاید.»
در روایات دیگرى نیز صریحا این مسئله گوشزد شده است:
لَاتَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلِّیَ اللَّهُ أَمْرَکُمْ شِرَارَکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ وَ عَلَیْکُمْ
«امر به معروف و نهى از منکر» را رها نکنید زیرا خداوند بدهاى شما را بر امور شما مسلط مىکند و آنگاه شما دعا مىکنید ولى دعاى شما اجابت نمىشود».
مثلا ما دعاى فرج آقا امام زمانعلیه السلام را مىخوانیم پس چرا آقا امام زمانعلیه السلام نمىآیند؟، چون ما زمینه ساز حکومت حضرتعلیه السلام نیستیم و به وظائفمان عمل نمىکنیم.
این را مىدانیم که ترک امر به معروف و نهى از منکر موجب عدم استجابت مىشود و هیچ چیزى جز به عقب افتادن فرج را در پى ندارد.
یکى دیگر از گناهان که موجب عدم استجابت مىشود گناه قطع رحم است؛ یعنى قطع ارتباط من و شما با خویشاوندان، این عمل، گناه است.
در بعضى از روایات اینقدر به صله رحم تأکید شده است که آن را از جملهى اعمال داراى نقش کلیدى براى پذیرش اعمال شمردهاند. مثل اینکه مىگوئیم:
اعمال ما در صورت پذیرش نماز قبول مىشود.
در روایات هم آمده: اگر صله رحم نباشد بقیه اعمال انسان در نظر گرفته نمىشود. بله؛ قطع رحم مىکنیم بعد مىگوئیم: «چرا دعایمان اجابت نمىشود».
البته صله رحم مىتواند با رفت و آمد، تلفن، نامه،... باشد. رفت و آمد با برادر مؤمن هم تأکید شده است لذا لازم است به این واجب الهى یعنى صلهى رحم نیز بسیار توجه نموده و نام خویش را هر چه سریعتر از لیست قطع رحم کنندگان خارج سازیم.
یکى دیگر از گناهانى که در مورد عدم استجابت دعا به آن اشاره شده است در روایتی از امام صادقعلیه السلام ذکر شده است؛ حضرت مىفرمایند:
«از آن گناهانى که باعث مىشود دعا باز گردد عقوق والدین است».
مانند بالنى که بالا مىرود ولى در آن بالاها یک سوراخ بزرگ در آن ایجاد مىشود با سرعت برمىگردد.
کسى که با پدر و مادرش به گونهاى رفتار کرده است که موجب ناراحتی آنها شده است و پدر و مادر از او ناراضى هستند -و البته ممکن است زبانى هم نفرین نکنند- او عاقّ والدین شده است.
ممکن است پدر و مادر از اعماق دل رنجیده خاطر شده باشند و چیزى هم بر زبان نیاورده باشند، همین رنجش پدر و مادر براى ما خطرناک است. اینها باعث مىشود که اعمال ما هباءً منثوراً شود. مثل باد تندى که بوزد و خاک را با خود ببرد؛ یعنى همه چیز را با خود مىبرد و محو مىکند.
بعضى از گناهان اینگونه بر اعمال انسان اثر مىگذارد؛ براى همین است که گناهان را دسته بندى کردهاند و آنها را تحت عنوان گناهان کبیره و صغیره مىخوانند زیرا بعضى از آنها به قدرى براى اعمال انسان خطرناک است که نه تنها خودش یک گناه است بلکه باعث ضایع شدن تمام اعمال خیر او نیز مىگردد.
پس ما در زندگیمان طورى باید با والدینمان رفتار کنیم که به هیچ وجه از ما رنجیده نشوند، اگر حتى حق با ما بود باید ما بگذریم و با خدا معامله کنیم. همان اسلامى که به ما مىگوید: «در مقابل ظلم بایست» مىگوید: «در مقابل پدرت حتى نمىتوانى چشمت را غضبناک کنى یا روى از او برتابى» و باید خیلى مؤدب سرت را پائین بیندازى ولى نه آنکه با سکوت بد و معنا دار به پدرت اهانت کنى. اگر پدر، مقصر است باید خودش جواب خدا را بدهد. اما تو نمىتوانى به او اهانت کنى حتى در روایت از حضرت پیامبرصلى الله علیه وآله داریم که مىفرمایند:
«ملعون است پدر و مادرى که کارى مىکنند که فرزندشان آنها را آزرده بکند و فرزند گناه کرده باشد»
پس اشتباه پدر و مادر سر جاى خودش، ولى ما مىخواهیم به وظیفه دینى خودمان درست عمل کنیم. ما مىخواهیم با متانتمان و عمل به دستورات خداوند متعال موجب تبعات عاق والدین نگردیم.
البته بعضى موارد است که ما نباید به حرف والدین گوش کنیم و آن هم فقط بحث مربوط به واجبات و محرمات دین است. مثلا اگر خدایى ناکرده پدرت به تو بگوید: «حق ندارى نماز بخوانى». در اینجا حرف پدر ملاک نیست بلکه اطاعت خدا مقدم است. در اینجا ناراحتى و عاق والدین تاثیرى ندارد؛ البته در اینجا تو حق بىاحترامى به آنها را ندارى؛ فقط نباید به این حرفش گوش بدهى؛ حتى اگر به پدر کافرت بىاحترامى کنى؛ مقصر هستى.
پس در انجام تکلیف، شناخت آن ها بسیار مهم است. معضل اصلى ما در انجام تکالیف، بیشتر فقدان معرفت و نشناختن حق است.
از امام صادقعلیه السلام راجع به نقش مهم «معرفت» در زندگى انسان داریم که:
«خداوند عملى را نمىپذیرد مگر اینکه از روى معرفت و شناخت انجام گرفته باشد».
شناخت، هم با عمل نمایان مىشود؛ شناخت و عمل لازم و ملزوم هم هستند و آیه قرآن هم این را تاکید مىکند که: الَّذینَ آمَنوا و عَمِلُوا الصّالِحات.
پس ایمان، به تنهایى کافی نیست و به درد نمىخورد. ایمان و عمل صالح در کنار هم به درد مىخورد.
در روایات هم داریم که:
لا مَعرفةَ اِلا بِعَمَل
هیچ شناختى حاصل نمىشود مگر با عمل
و در ادامهى حدیث مىفرماید:
فَمَن عَرَفَ... دَلَّتهُ مَعرفتُه عَلى العَمل
و کسى که شناخت پیدا کرد؛ خود آن معرفت عملش را به او معرفى مىکند
و باز اگر عمل بکند معرفتش افزون مىشود. (اثر متقابل معرفت و عمل را مىرساند)
فَمَن لَم یَعمَلْ فَلا مَعرفهَ لَه
و اگر عمل نکند؛ به آن معرفت و شناخت نمىرسد
و اگر هر کدام از این دو نباشد ما هیچگاه به مقصد نخواهیم رسید. ما که نمىخواهیم مدام دور خودمان بچرخیم (مانند الاغ سنگ آسیاب) بلکه مىخواهیم به مقصد نهایى برسیم.
ما سختی هاى دنیوى را تحمل مىکنیم که به لذائذ معنوی و اخروى برسیم. اگر بدون معرفت کارى انجام دهیم خَسِرَ الدُّنیا و الاخِره مىشویم و آنجا هم دستمان خالى است و اینجا هم سختى بى خودى کشیدهایم. عبادت کور و بدون معرفت به درد نمىخورد. عمل هم بعد از معرفت به درد مىخورد و معرفت بدون عمل هم به درد نمىخورد.
مثلا من مىدانم زیارت امام رضاعلیه السلام چقدر ثواب دارد و راه مشهد را هم مىدانم. آیا با این دانستهها به ثواب معرفتم مىرسم؟ خیر.
وقتى از مرحوم حضرت آیت الله بهجت«ره» مىخواهند که ما را نصیحتى فرمایید؛ ایشان مىگویند:
«به آن چیزهایى که بلدى عمل کن»
پس در واقع اگر بیشتر بدانى و عمل نکنى ضررت بیشتر است زیرا تو به دانستههاى قبلىات نیز عمل نکردهاى. حال من تو را چگونه نصیحت بکنم؟. علمها براى ما مسئولیتآورند. فرداى قیامت به ما مىگویند: «تو مىدانستى ولى عمل نکردى».
در مورد والدین هم باید معرفت و عمل داشته باشیم و با اعمال به دانستههایمان برسیم ان شاءالله به جایى که خداوند براى ما در نظر گرفته است و ان شاءالله به نقطه وصل خود خداوند مهربان برسیم.
یکى از اعمالى که ثواب شمرده شده است شرکت در تشیع جنازه مؤمن است و لو اینکه تنها هفت قدم هم برایت مقدور باشد که پشت سر جنازه بروى؛ این کار را انجام بده، که این کار از چند جهت مفید است: یکى اینکه انسان به خودش نهیب مىزند که یک روز هم مرا روى این تختهها مىگذارند و مىبرند و خاک مىکنند و یکى دیگر اینکه موجب پذیرش دعاها مىشود.
البته رعایت آداب تشییع لازم است؛ از حضرت پیامبرصلى الله علیه وآله است که:
«اگر کسى در تشیع جنازه کسى شرکت کند و ادب آن مراسم را رعایت نکند خداوند روز قیامت او را خوار و ذلیل مىکند در مقابل تمام افراد در روز قیامت به او اهانت مىکند و همچنین دعایش را اجابت نمىکند».
حدیث معروفى داریم که:
« منزلت احترام مؤمن از منزلت احترام خانه کعبه بیشتر است»
نکتهاى که دوباره در بارهى اهمیت عمل بیان مىکنیم؛ حدیث معروفى است که حضرت پیامبرصلى الله علیه وآله مىفرمایند:
الدّاعى بِلا عَمَلٍ کَالرّامى بِلا وَتَر
انسانى که دعا مىکند ولى عمل به دنبال آن نیست مثل کماندارى است که مىخواهد تیرى را به راه دورى بیندازد ولى کمان در اختیار ندارد.
تیر را مگر بدون کمان چقدر مىشود پرتاب کرد؟ دعاى بدون عمل هم بُردى ندارد و بالا نمىرود و به زمین مىخورد. پس عمل صالح خودش باعث استجابت دعا مىشود و عمل صالح در راستاى دعا هم براى بالا رفتن دعا لازم است.
براى سلامتى امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» صلوات
و السلام على من اتبع الهدى
لطفا با درج نظرات خود در قسمت
«نظرات دیگران»
مرا در جهت بهتر شدن مطالب یاری نمایید
با تشکر
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
دعا(5)
در بحثهاى قبل وقتى عوامل مؤثر در استجابت دعا را مطرح مىکردیم ممکن بود در ذهن بعضىها این شبهه پیش بیاید: ما که تمام آن عوامل را رعایت کردیم پس چرا دعایمان اجابت نشد؟ آیا نعوذ بالله فرمایشات ائمه علیهم السلام اشتباه بوده؟ نه؛ قطعا اینگونه نیست بلکه ما روایاتى هم در مورد موانع استجابت دعا داریم که باید با آنها نیز آشنا شویم.
یکى از عوامل مهم در «عدم استجابت دعا» مسئله «گناه» است. گناه، در بین اعمال انسان، نقش موش و یا سوراخ ته کیسه را بازى مىکند.
گناه، به مثابهى یک وزنهى سنگین است که جلوى بالا رفتن دعا را مىگیرد. دعا باید بالا برود تا به اجابت برسد و دعایى که سنگین شده قدرت بالا رفتن ندارد.
از یک «بالن سنگین» هیچکس انتظار بالا رفتن ندارد. باید کیسههاى شن را از اطراف آن جدا کرد تا سبک شده و بالا برود؛ دعا هم براى بالا رفتن احتیاج به سبک شدن و دور شدن انسان از گناه، دارد.
امام باقرعلیه السلام مىفرمایند:
اِنَّ العَبدَ لَیسألُ اللّهَ حاجتَه فَیکون مِن شأن اللّه تعالى قَضاؤُها إلى أجلٍ قَریبٍ أو بَطىءٍ فَیذنبُ العبدُ عِندَ ذلکَ الوقتِ ذَنبا فَیَقولُ اللّهُ لِلمَلَکِ المُوکَّل بِحاجَتِه لا تُنجِزْها فَقَد تَعرَّضَ لِسَخطى و اسْتَوجَب الْحِرمانَ مِنِّى
گاهى از اوقات فردى یکى از نیازهاى دنیویش را از خدا مىخواهد و در قضا و قدر الهى اینگونه مقدر است که این دعا مستجاب شود ولى آن فرد در وقت دعا گناهى مىکند (که این گناه کار را خراب مىکند) و وقتى فرد این دعا را مىکند خداوند متعال به فرشتهاى که مأمور انجام آن دعا است مىفرماید: «دعایش را اجابت نکن زیرا او باعث خشم و غضب من شد»
در خصوص آیهى شریفه :
اُدعُونى اَسْتَجبْ لَکُمْ،
دعا کنید تا آن را اجابت کنم؛
مردم از معصوم علیه السلام مىپرسند: «ما معنى درست آن را نفهمیدیم، چرا ما دعا مىکنیم و اجابت نمىشود؟!» امام صادقعلیه السلام در جواب مىفرمایند:
أَمَا إِنَّکُمْ لَوْ أَطَعْتُمُوهُ فِیمَا أَمَرَ بِهِ ثُمَّ دَعَوْتُمُوهُ لَأَجَابَکُمْ وَ لَکِنْ تُخَالِفُونَهُ وَ تَعْصُونَهُ فَلَا یُجِیبُکُمْ
« اگر شما خدا را در آنچه به شما امر کرده اطاعت کنید و سپس دعا کنید بدون شک خداوند اجابت مىکند ولیکن شما گناه مىکنید و حرف خدا را گوش نمىدهید او نیز دعاى شما را اجابت نمى نماید.»
زیرا در معامله باید هر دو طرف معامله درست عمل کنند نه فقط یک طرف این درست نیست؛ شاید در شرح حال پیر پالاندوز شنیدهاید که روزی در بازار مىرفت که دید از پشت بام یکى از مغازههاى بازارچه، بچهاى سقوط مىکند، این پیرمرد در آن لحظهاى که متوجه سقوط کودک مىشود مىگوید: «به اذن خدا بایست» و این بچه بین زمین و آسمان! متوقف مىشود. در حالى که عقل مىگوید: بر اساس جاذبهى زمین باید بچه به زمین بیفتد!!. وقتى مىایستد اطرافیان، بچه را مىگیرند و بر زمین مىگذارند.
سپس از او مىپرسند تو که هستى!؟ چه کردهاى که به این مقام رسیدهاى!؟ او نمىگوید: «من یکى از اولیاءالله هستم» مىگوید: «من که کار خاصى نکردهام، سالها خداوند عزیز به من گفت: «که این کار را بکن، آن کار را نکن» و من گفتم: «چشم» و اطاعت کردم حالا یک بار هم من از خدا خواستم و او پذیرفت».
مگر افرادى که مستجاب الدعوه هستند چگونه اینگونه شدهاند؟ اینها اینقدر اطاعت بارى تعالى کردهاند که چشمشان باز شده و به این درجه رسیدهاند و البته هر دعایى را هم انجام نمىدهند؛ زیرا افرادى عاقل و هوشیارند و دعاهایى مىکنند که به مصالح اجتماع باشد و فکر نکنید که با این دعاها براى خود حوائج دنیوى مىخواهند، اینان مردانى هستند که زیبائیهاى ماورائى را دیدهاند و دیگر به این امور مادى توجهى نمىکنند. براى ما مادیات پر بهاست؛ اما او به جائى رسیده که دیگر امور مادى برایش ارزشى ندارد.
گناه یعنى سوارى گرفتن شیطان از ما، گاهى اوقات شیطان آنچنان بر ما مسلط مىشود که اسلحه (دعا) ما هم به دردمان نمىخورد و نمىتوانیم از آن استفاده بکنیم و یا اگر استفاده کنیم خودمان را هم از بین مىبریم. مثل کسى که یک نارنجک در دست دارد و دشمن در چند قدمى اوست. اگر او نارنجک را به طرف خود بیندازد خودش هم صدمه مىبیند. انسانى که غرق گناه شد انسانى است که شیطان بر او مسلط شده و معلوم نیست که سلاح او کارساز باشد. بنابر این باید اول شیطان را از خود دور کنیم سپس با او بجنگیم و نگذاریم که دیگر به ما نزدیک شود. اول باید تا آخرین حد توانمان گناه را از خود دور کنیم؛ چون مشخص است که ما معصوم نمىشویم ولى مىتوانیم بسیارى از گناهانى که بر ما تسلط پیدا کردهاند و ما را ذلیل خود کردهاند را از خود دور کنیم. البته این مبارزه بسیار سخت است مگر آنکه خداى مهربان به ما کمک کند.
(الا ما رَحِمَ رَبّى).
البته خداوند متعال نیز به هر کسى توفیق نمىدهد؛ مگر قابلیتى در خود ایجاد نمایى که خداوند تو را لایق توفیق بداند. از این رو ما باید سعى کنیم قبل از دعا گناهان را از خود دور کنیم.
یکى از گناهانى که مانع استجابت دعا است و امروزه بسیار دیده مىشود مسئله لقمهى حرام است که قبلا –و در جلسات دیگر- کامل راجع به آن بحث کردهایم ولى در بین موانع استجابت دعا ببینیم که امام صادق علیه السلام چه مىفرمایند:
مَن سَرَّه اَنْ یُستَجابَ دُعاؤُه فَلْیَطِبْ کَسْبَه
کسى که خوشحال مىشود که دعایش مستجاب شود باید کسب و کارش را طاهر و پاک کند.
یعنى باید انسان پولهاى حرام را که باعث مىشود لقمههاى حرام وارد زندگىاش بشود؛ از کسب و کارش دور نماید. اگر انسان که غرق کسب و کار شد؛ دیگر کارى نداشته باشد که درآمد او از حلال است یا از حرام؛ نباید انتظار استجابت دعا را هم داشته باشد. در بعضى روایات اشاره شده که:
یک لقمهى حرام مىتواند تا هفت نسل!! آیندهى شما را مورد تأثیر قرار دهد!!.
البته قطعا اثر لقمهى حرامى که عالمانه وارد شکم مىشود با آن لقمهاى که جاهلانه کسى وارد شکم ما نماید؛ فرق مىکند. ببینید بُرد اسلحهى شیطان چقدر زیاد است؟! تا هفت نسل بعد را هدف قرار مىدهد!. بعضى گناهان هم مثل غیبت تمام اعمال خیر انسان را نابود مىسازد. ولى یک سرى از گناهان با آتشش اطرافیان ما را هم مىسوزاند.
نکتهى دیگر اینکه: غالبا ما روحمان نوکر جسممان است! بر عکسِ چیزى که در معارف اسلامى آمده است که:
حق این است که جسم در خدمت روح باشد.
ما در هر روز چقدر به فکر پرورش روحمان هستیم؟! چه کنیم که امروزمان بهتر از دیروز باشد؟ و چه کنیم که از فرصتهایمان حداکثر بهره را ببریم؟ صبح که از منزل خارج مىشویم چقدر به فکر تعالى روحمان هستیم؟ همهى فکر و ذکرمان، جسم است، خوراک و پوشاک و خواب و... و از تعالى روح خبرى نیست. باید در کنار توجه معقول و معمول به جسم، به روح هم توجه نمائیم. حداقل همان اندازه که به جسم توجه داریم یا حتى نصف توجه به جسم به روحمان هم توجه کنیم. و این در حالى است که همه قبول داریم که روح، اصل است و جسم فرع؛ ولى با کمال تعجب ما خدمتگزار جسممان هستیم!!.
مرحوم آیه الله شوشترى«ره» بالاى منبر صحبت مىکرد و مىگفت: «اى مردم تمام علماء مىگویند بیائید یکتاپرست شویم ولى من مىگویم بیائید قدرى مشرک شویم!!» (مردم، مانده بودند که او چه مىگوید؟! چرا او هم مثل همه شعار «لا اله الا الله» را نمىدهد؟!).
او در توضیح مىگوید: «همه مىگویند بیائید فقط خدا را بپرستیم ولى من مىگویم بیائید در کنار تمام چیزهاى غیر خدایى که مىپرستید یک کمى خدا را نیز بپرستید، یعنى یک ذره هم خدا را قاطى نمایید!!.»
بله؛ ما در عبادت و پرستش غیر خدا! اینقدر موحد شدهایم که اگر بخواهیم کمى خدا را هم بپرستیم باید مشرک شویم و یاد خدا و شکر خدا را هم در دلهایمان جاى بدهیم. ما تمام توجهمان را به غیر خدا معطوف کردهایم. همیشه براى مهمانى، ورزش، تلویزیون،... وقت داریم ولى اگر به ما بگویند: بیائید یک ساعت هیئت و سخنرانى شاید چیزى هم به درد شما بخورد؛ مىگوئیم: «وقت ندارم، حال ندارم و...» و با این بهانهها آن یک ذره توجه را هم به روحمان نداریم. ما که حوصله مطالعه را نداریم حداقل برویم و در جائى بشنویم. سر کلاس که هر چه مىشنویم براى نمره است، تلویزیون هم هر چه بحث معصومین «علیهم السلام» را مىگذارد حوصله نداریم ببینیم و در این کانال و آن کانال دنبال سریال و فیلم سینمائى مىگردیم. پس کجا سخنان معصومین«علیهم السلام» در مورد پرورش روحمان را بشنویم؟!. در ایام محرم، در هیئتها چقدر افراد، حرف سخنرانان را گوش مىدهند؟ سخنرانى حاج آقا که تمام مى شود همه نفس راحتى! مىکشند و براى عزادارى و سینه زنى و... مىآیند. البته اینها خود، توجه به روح است ولى توجه به روح بدون معرفت، خیلى انسان ساز نیست. سالها «عاشورا» مىآید و مىرود اما ما تغییر و تحولى در خود نمىبینیم، دلمان را به گریه بر امام حسینعلیه السلام خوش مىکنیم ولى آیا براى فردای قیامت همین کافى است؟
من و شما براى رفتن به بهشت باید توشه کافى برداریم و فقط کلید را برداشتن کافى نیست باید توشه کافى داشته باشیم تا بتوانیم به آنجا برسیم و وقتى رسیدیم در آنجا زندگى کنیم.
متأسفانه به نظر بنده ما به آن اندازه که باید و شاید براى آخرتمان کار نکردهایم و دستها و کیسه هایمان خالى است ولى البته از نظر ادعا کم نداریم.
کبر و غرور و فریب شیطان زیاد است و اصلا حاضر به توجه جدى به روحمان نیستیم و همه چیز را به آینده حواله مىدهیم، مىگوئیم در آینده در یک فرصت مناسب یک «توبه حسابى» مىکنیم و دیگر گناه نمىکنیم و سالها این حرفها را به خودمان مىزنیم ولى از این فرصت مناسب که قرار است بیاید، خبرى نیست.
در حدیث قدسى آمده است که:
عَبْدى اَطِعنِى حَتّى اَجعَلَکَ مِثْلِى
«اى بنده من تو مطیع من باش تا من تو را مثل خودم قرار بدهم»
یعنى چه تو را مثل خودم قرار دهم؟ در ادامه مىفرماید:
«من به چیزى که مىخواهم موجود شود مىگویم: کُنْ فَیَکُون یعنی: موجود شو و آن بلا فاصله موجود مىشود. تو هم اگر اطاعت مرا بکنى و به حرفهاى من گوش فرا دهى به آنجا مىرسى که تو هم اگر بگویى کُنْ فَیَکُون مىشود»
خداوند متعال مىگوید: اگر اطاعت مرا کنى کافى است که اراده کنى تا اجابت شود؛ مثل پیر پالاندوز.
حال شما پاسخ این سؤال را پیدا کنید که:
اگر من یک عمرى حرف خدا را گوش دهم چرا خداوند حرف مرا گوش ندهد!؟
لذا؛ مهمترین شرط براى اجابت دعا دور کردن گناه از صفحه اعمالمان است.
براى سلامتى امام زمان «عج» صلوات
و السلام على من اتبع الهدى
لطفا با درج نظرات خود در قسمت
«نظرات دیگران»
مرا در جهت بهتر شدن مطالب یاری نمایید
با تشکر
التماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |