اتلاف سرمایه
روزی به او گفتم: «چرا نماز نمیخوانی؟»
گفت: «وقت ندارم!»
با کمال تعجب پرسیدم: «مگر وقتت را چگونه پر میکنی!؟»
گفت: «حدود ساعت 10 شب میخوابم و حدود 9صبح بیدار میشوم. صبحانه و فعالیتهای مدرسه در روزهای درسی و در ایام تعطیل هم بعد از ناهار حدود دو ساعت میخوابم و ...».
حرف او را قطع کردم و گفتم: «بسه؛ معلوم شد که چرا وقت نداری! این طور که تو گفتی اگر خداوند به تو 100 سال عمر دهد تو فقط 50 سال! آن را در خوابی [روزی 12 ساعت خواب یعنی نصف عمر] ...»
بگذریم، بقیه بحث با او مورد نظر من نیست فقط به این بهانه خواستم متذکر شوم:
«من و شما چقدر از عمرمان را در خوابیم!!؟» عمری که میتوان از لحظهلحظه آن بهرهها برد، عمر گرانقیمتی که به هیچ عنوان قابل خریدن و بازگرداندن نیست،
«پرخوابی» یکی از امور مذموم و مورد نهی از سوی ائمه معصومینعلیهمالسلام است.
حضرت امام موسی کاظمعلیهالسلام میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ الْفَارِغَ
خداوند، از بندهی پر خواب و بیکاره بدش میآید.
( الکافی، ج5، ص84)
و اگر یادمان باشد: «ساعات خواب» نیز جزو «فرصتها»ی ماست، فرصتهایی که خیلیها [یعنی اموات] حسرت یک لحظهی آن را میکشند؛ دیگر به راحتی اکثر اوقات عمرمان را با پرخوابی تلف نمیکنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
هفتهای زیر ذرهبین
بسیار اتفاق میافتد که در پاسخ به شخصی که انجام کاری را از ما خواسته میگوییم: «وقت ندارم» فراوان پیش آمده که با خود گفتهایم: «فرصت انجام فلان کار را ندارم پس ...» و بسیار رخ داده که هر چه در لابهلای ساعات شبانه روز خویش گشتهایم زمانی مناسب برای پرداختن به فلان کار مهم و ضروریِ خود نیافتهایم!.
به راستی آیا اینچنین است؟ فرصت ما اندک و ناچیز است؟ زمانهای مناسب و کافی برای انجام امور لازم و ضروری در زندگیمان یافت نمیشود؟ آنقدر وقت ما پر و مشغول است که نمیتوان از آن برای پرداختن به امور لازم در زندگی بهره برد؟!.
غرض از نگارش این سطور اثبات «خلاف ادعای مذکور» است و برای اثبات این امر پیشنهادی ارائه میشود:
بیاییم تنها یک هفته و نه بیشتر به خود سختی داده و خویش را ملزم به ثبت دقیق تمامی فعالیتهای مفید و غیر مفید خود در طول هفته بنماییم؛ بدینگونه که هر روز کاغذ و خودکاری به همراه داشته و تمام فعالیتها و مقدار زمان انجام آن را ثبت نماییم.
سعی نماییم هیچ فعالیت ریز و درشتی از قلم نیفتد. حتی و به ویژه زمان اوقات فراغت و بیکاری را با دقّت ثبت نماییم. مثلاً اگر صبح ساعت 6 از خواب برخاستیم؛ شروع جدول را ساعت 6 قرار دهیم؛ حدود یک ربع طول میکشد که به دستشویی رفته، وضویی بگیریم، مسواکی بزنیم و آمادهی صبحانه شویم؛ صبحانه نیز حدود 10 دقیقه طول میکشد. سپس عازم مدرسه، دانشگاه، محل کار و یا ... میشویم؛ مثلا ساعت 45/6 سوار ماشین میشویم. فرض آنکه برای خروج از منزل و انتظار رسیدنِ ماشین نیز حدود 20 دقیقه صرف کردهایم. از زمانی که در ماشین نشسته تا به مقصد برسیم؛ زمانی صرف شده که تنها در این مدّت ما نظارهگر مناظر اطراف و یا رفتار آدمهای دیگر بودهایم؛ زمان مذکور را نیز ثبت نماییم و ...
به منزل برگشتیم مدتی اندک جهت آماده شدن برای صرف ناهار میگذرد؛ مدتی برای ناهار، مدتی برای استراحت و خوابِ پس از آن، مدتی صرف نگاه کردن به تلویزیون، فیلمهای مفید و علمی یا فیلمهای تفریحی و نشاط آور یا برنامهی کودک!؛ خلاصه هر زمانی که صرف شده به تمامه ثبت شود؛ ساعت فلان به رختخواب میرویم و مجدداً فردا فلان ساعت بیدار میشویم و ... .
این عمل را یک هفته ادامه دهیم.
در جدول مذکور در مقابل هر فعالیت انجام شده، جایی را تعیین نماییم که در آن به این دو سؤال پاسخ داده شود:
اولاً؛ این زمان، زمانی «اجتناب ناپذیر» بوده یا خیر؟ یعنی لزوماً میبایست این عمل به همان شکلی که انجام شده انجام میشد یا خیر و میتوانست به گونهای دیگر نیز آن را پُر نمود؟ [بعداً اشاره خواهد شد].
ثانیاً؛ آیا این زمان با یک کار مفید و ضروری پر شده است؟ مثلاً زمانی که غذا میخوریم قطعاً زمانی مفید است [البته زمان متعارف و نه بیش از حدّ متعارف] یا زمانی که جهت آماده شدن برای رفتن به محل کار [به ناچار] صرف میشود امری غیر قابل اجتناب و مفید است؛ فیلم علمی و مفیدی که دیدهایم نیز در همین دسته از فعالیتها ثبت میشود؛ خواب پس از ناهار اگر به اندازهی مناسب (نه 2 تا3 ساعت) باشد؛ نیز «مفید» علامتگذاری خواهد شد؛ خواب شب اگر به اندازه باشد نیز مفید ارزیابی خواهد شد و ... خلاصه برحسب صلاحدید خودتان کلیهی فعالیتهای خود را به دو دستهی مفید و غیر مفید و دستهی دیگر ضروری و غیر ضروری تقسیم و علامتگذاری نمایید.
در پایان، زمان فعالیتهای مفید و غیر مفید، ضروری و غیر ضروری را جمع نموده از تعداد ساعات هفته [یعنی168 ساعت] کم نمایید و درصدِ [%] هر یک را تعیین نمایید؛ خواهید دید که نتیجهی اعجاب انگیز و غیر قابل باوری رخ داده است. مثلاً فردی که در تمام شبانه روز حدود 12 ساعت میخوابد اگر 100 سال نیز عمر نماید در واقع 50 سال از عمر خویش را خوابیده است!
N مقدار از عمر خود را مشغول خوردن بوده است و N مقدار مشغول بازی، مطالعه، رها و بیکار بودن ! و ... .
این ارزیابی دقیق از یک هفته میتواند به خوبی گویای نحوهی گذر عمر انسان باشد؛ یعنی در مجموع او چقدر مفید زندگی کرده و چقدر غیر مفید، چه مقدار از فعالیتهای او در طول عمر ضروری و چه مقدار غیر ضروری بوده است؟
نگارنده از اکثر افرادی که این ارزیابی را به عمل آورده نظرسنجی نموده و شاهد نتایج عجیب آن بوده است؛ اکثر افراد اذعان داشتند: که عمرشان بسیار غیر مفید و غیر ضرور، صرف شده و به راحتی تلف شده است و اذعان داشتند: که این طرح کمک شایانی به بیداری و برنامهریزی آنها برای آینده زندگی خود نموده است.
برای نشان دادن اهمیت قضیه بگذارید مثالی بزنم: اگر کیسهای پر از خاک طلا داشته باشیم و ببینیم که در انتهای آن سوراخ نسبتاً بزرگی پیدا شده و ذرات طلا [مانند ساعت شنی] به سرعت در حال خروج از کیسه و پراکنده شدن توسط باد هستند؛ چه می کنیم؟ بدون تردید پاسخ هر عاقلی جلوگیری از اتلاف این سرمایهی ارزشمند است و تنها ابلهان هستند که به این نکته توجهی ندارند.
لحظات عمر انسان، فرصتهایی بسیار طلایی است که مجانا در اختیار او بوده و هرگونه اتلاف آن بلاهت و نادانی است و اینچنین انسانی گرفتار خسران و حسرتی عظیم در روز قیامت خواهد بود.
البته در خصوص پر کردن مفید اوقات، راههای فراوانی هست که از باب نمونه تنها به ذکر یک خاطره از حضرت امام خمینی«ره» که توسط یکی از نزدیکان ایشان نقل شده است اشاره مینمایم؛ باشد که بیدار کنندهی دلهای خفتهی ما بوده و ما را هوشیار سازد. او میگوید:
«روزی به اتاق حضرت امام«ره» رفتم در حالی که حضرت امام در آنِ واحد مشغول پنج کار بود!:
1- نگاهش به برنامههای تلویزیون بود در حالی که صدای آن را بسته بود و تنها به دنبال برنامههای ضروری میگشت.
2- گوش خود را به رادیوی کوچکی که معمولاً همراه داشت سپرده بود و اخبار را جویا میشد.
3- دهان مبارک امام، به ذکر خدا مشغول بود.
4- دراز کشیده و نرمشهایی که دکتر ایشان تجویز نموده بود؛ انجام میداد.
5- در همان حال نیز توجهی به نوهی کوچک خویش داشته و به گونهای با او بازی میکرد!!.
آری انسانهای خود ساخته و بیدار اینگونه از عمر شریف و گرانبهای خویش پاسداری نموده و از آن برای آخرت خویش بهره میبرند.
به راستی اگر حضرت امام میخواست جدول «هفتهای زیر ذره بین» را پر نماید؛ ساعات ذکر شده را چگونه باید محاسبه مینمود؟! یک ساعت مساوی پنج ساعت؟! ده ساعت؟! یا حتی خیلی بیشتر؟! بسیار جای تامل دارد.
والسلام – التماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |