بسم الله الرحمن الرحیم
خوش سابقه ی بد عاقبت !!
هویت !
خانه های بسیاری هستند که بسیار زیبا و مجلل ساخته شده اند و ظاهری زیبا و فریبنده دارند؛ دل همه را می ربایند و ذهن بسیاری از انسان ها را به خود مشغول می سازند؛ اما چه بسا با یک زلزله ی معمولی فرو ریخته و اثری از آثار آن همه جلال و شکوه پوشالی باقی نمی ماند.
چه بسیارند انسان های زیبارویی که روزگاری خدایی می کردند ولی گاه با یک بیماری پوستی، هنگامی که به موجودی زشت روی مبدل گردیدند از زندگی سیر گشته و حتی دست به خودکشی زده اند.
فراوانند انسان هایی که در روزهای خوشی و عافیت محکم و استوار جلوه می کنند ولی در روزهای سختی و فشار، تنها با اندکی از ناملایمات، آنچنان به هم ریخته و درهم می شکنند که گویا همه ی عالم بر سر آنها فرود آمده و ایشان را در فشار قرار داده است.
آری زندگی دو رو دارد و بلکه چهره هایی مختلف، و به بیان دیگر زندگی به مثابه صحنه هایی مختلف از تئاتر زندگی انسان است، صحنه هایی زشت و زیبا، خوش و ناخوش، شاد و اندوهناک، صحنه هایی با بازیگری انسان این موجود جهول و نادان، عجول و بی تاب، خود فریب و غافل.
همان طور که شنیده ایم یکی از دعاهای جامع و عالی، «دعای عاقبت به خیری» است.
عاقبت به خیری یعنی خدایا این که اکنون «من چه هستم و که هستم؟» و چگونه بنده ای برای تو می باشم؟، به تنهایی مهم نیست؛ اگر اکنون اهل خیر و صلاحم ولی در آینده اهل شر و فسادم؛ این، خسارت بار است. اگر امروز اهل فسق و فجورم ولی فردا به لطف تو و با دست یاری تو، به راه آمده و اهل خیر و صلاحم این گهربار و ارزنده است.
این که اکنون چه هستم؟ گر چه مهم است ولی مهم تر از آن این است که در آخر راه چگونه خواهم بود؟ اینکه در ابتدای مسابقه از همه ی دوندگان جلو بزنم و تا آخر از همه جلوتر باشم مهم و ارزشمند است و نه آنکه مثل یوزپلنگ تیزرو تنها برای مدتی کوتاه سریع بدوم ولی به همان سرعت نیز از توان افتاده و شکار خود را از دست بدهم و گرسنه و خسته به آشیان برگردم!
اینکه مثل خرگوشِ خوش خواب و تندرو از لاک پشت ساعیِ دارای پشتکار و مقاوم جلو زده ولی در میان راه در خواب خرگوشی فرو رفته و از او جا بمانم چه سودی دارد؟.
اما غرض از ذکر این مقدمات این است:
هستند انسان های بسیاری که فریب اکنون خویش را خورده و از آینده ی خویش غافلند، و هستند انسانهای فراوانی که به گذشته خویش دل خوش داشته و از اکنون غافلند؛ اگر اکنون اهل نماز و عبادتند، اهل حجاب و عفتند، اهل پرهیزاز گناه و معصیتند؛ گمان دارند که به انتهای راه رسیده اند، گمان دارند که به مقصد رسیده اند، گمان دارند که بیمه شده و دیگر خسارت و حادثه ای متوجه آنها نیست، اینها گمان دارند که در این مسیر هرگز احتمال خروج از جاده ی اصلی و گرفتار شدن در کوره راه ها و راه های غلط وجود ندارد! و حال آنکه این توهّم و گمان غلط دقیقاً همان اشتباه بزرگ و به تعبیر دیگر کوره راهی است که گرفتار آن گشته و متوجه آن نیستند!.
در روایتی آمده است که: « تا از پل صراط نگذشتی ایمن مباش» چرا که هر لحظه احتمال انحراف و سقوط فراهم است و انسانی که از این نکته غفلت ورزد در واقع راه نفوذ شیطان را باز گذاشته است.
اگر نگهبانان قلعه ای که احتمال حمله دشمن به آن همیشه وجود دارد لحظه ای غفلت ورزیده و به حراست و پاسداری صحیح از آن نپردازند؛ سقوط این قلعه هر چه که محکم نیز باشد، احتمالی دور از انتظار نیست.
همان گونه که اگر فنری را سالها بفشاریم حتی پس از گذشت سال ها اگر آن را لحظه ای رها سازیم به جای اول خود برمی گردد؛ زندگی ایمانی نیز همین گونه است اگر انسانی که خواهان سعادت و سالم رسیدن به مقصد است، سال های سال نیز تلاش کند تا در راه خدا گام بردارد، گاه لحظه ای غفلت می تواند خسارت بار باشد زیرا شیطان همیشه در کمین است و از هر لحظه غفلت به نفع خود سوء استفاده نموده و انسان را سرنگون می سازد.
اگر کسی ساعت ها از نردبان بالا برود؛ ساعت ها تلاش و بالا رفتن او نمی تواند حافظ و نگهبان او از سقوط باشد و تنها اندکی بی احتیاطی برای سقوط او کافی است.
از مجموع این سطور می توان به چند نکته مهم اشاره کرد:
1- در هر فعالیتی و مخصوصاً در یک زندگی ایمانی باید ابتدا زیربنا را محکم ساخت و زیرساخت های این زندگی در وهله اول «کسب معرفت» است. بدون معرفت دقیق و کامل سقوط انسان، گم کردن راه و نرسیدن به مقصد قطعی است.
هستند انسان هایی که با اندک شبهه ای اعتقاداتشان متزلزل شده است و احساس خسران و ضرر می کنند، مثلاً دختر خانم محجبه ای که سال ها اعتقاد به حجاب داشته و خود را به آن ملتزم می دانسته ولی به محض ورود به دانشگاه و گذشت یک یا دو ترم در اعتقاداتش به شک و تردید افتاده و راه زندگیش عوض می شود، گرفتار آفتی به نام «نقصان معرفت» و «فقدان هویت» گشته است و یا بهتر بگویم: «از ابتدا گرفتار این آفت بوده ولی متوجه آن نبوده است».
انسان بی هویت، بیدی است که به هر بادی می لرزد و «پر»ی است که با هر نسیمی جابجا شده و به این طرف و آن طرف می رود.
2- هر فعالیتی برای رسیدن به سرانجام و موفقیت در آن، مستلزم فضیلتی به نام «استمرار و دوام» است. بدون مداومت و پی گیری همیشگی هیچ کاری سرانجام خوبی نخواهد داشت. زندگی ایمانی نیز از این قاعده مستثنی نیست، یک انسان مؤمن انسانی است که در انجام وظایف بندگی در وهله ی اول به مداومت و همیشگی انجام آنها بیندیشد.
«عبادت فراوان» ولی «موقت و زودگذر» مانند آن است که انسان برای پرکردن یک لیوان آب یک بشکه ی 200 لیتری را یک باره برروی آن خالی کند، در این صورت گرچه یک لیوان و یا نصف آن را آب خواهد داشت اما 200لیتر آب به هدر رفته و دیگر وجود ندارد. ولی کسی که از شیر این بشکه لیوان خود را پر سازد زمان طولانی آب خواهد داشت.
به فرموده امام علی علیه السلام:
قلیلٌ مَدومٌ عَلیه خَیرٌ مِن کثیرٍ مَملولٍ مِنهُ
اندکی که بر آن مداومت ورزیده شود بهتر از کثیری است که از آن خسته شوی.
پس اگر یک روز 1000 تومان صدقه بدهی و روزها و ماه های بعد هرگز صدقه ندهی، هرگز بهتراز آن نیست که هر روز پنج تومان صدقه داده و نام خود را در لیست صدقه دهندگانِ هر روز، ثبت نمایی.
پس همانگونه که ساختمانی که در زلزله سقوط می کند ریشه و زیربنای محکمی ندارد؛ انسانی که در سختی ها می شکند و فرو می ریزد نیز ریشه و زیربنای مستحکمی ندارد. انسانی که با اندکی شک و شبهه پایه های اعتقاداتش فرو می ریزد نیز هویت ندارد و این امر نشانگر آنست که اعتقاداتش زیربنایی و محکم نبوده است، و بلکه اعتقاداتی سطحی، تقلیدی و یا مصلحتی بوده است.
فنری که هنگام رها شدن به جای خویش برمی گردد، استمرار و دوام و تحمل دائمی را فاقد گشته است.
اکنون؛ اگر خواهان دوری از لغزش ها و فرونریختن بنیان اعتقاداتمان هستیم باید در جهت کسب و تقویت هویت خویش گام برداریم و برای کسب هویت باید - در اعتقادات - به تقویت معرفت خویش پرداخته و -در اعمال خیرمان- مداومت، استمرار، خودسازی و مراقبه را پیشه خود سازیم.
و البته در همه حال از خداوند متعال و کسب توفیق از او با دعا و التجاء به حضرتش غافل نگشته و از او بخواهیم که: بارالها! ما را لحظه ای به خود وامگذار. زیرا در تاریخ، بسیارند خوش سابقگانِ بد عاقبت!
لطفا با درج نظرات خود در قسمت
«نظرات دیگران»
مرا در جهت بهتر شدن مطالب یاری نمایید
با تشکر
التماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |