بسم الله الرحمن الرحیم
آبکش
-------------------------
آیا عادلانه و ممکن است که:
سالها زحمت کشیده و با انجام اعمال نیک و صواب به گردآوری توشه و ثواب اقدام نماییم؛ ولی با انجام چند گناه کوچک در روز قیامت هنگام حسابرسی و مشاهده دفتر اعمال اثری از فعالیت های خود ندیده و از ثواب آنها محروم شویم؟!. و آیا این با عدل الهی سازگار است؟.
در پاسخ می گوییم: «بله اولاً چنین چیزی ممکن است و ثانیاً و جود چنین امری خدشه ای به عدل الهی نخواهد زد. برای توضیح بیشتر به بیان چند مثال می پردازیم:
فرض نمایید؛ سالها طول بکشد تا دانههای چوب کبریت یا پوشالهای باریک چوب را گرد هم آوریم و انباری مملو از این دانهها چوب و پوشال تهیه سازیم ولی پس از آن به علت سهل انگاری و غفلت آتش سیگار خود را روی یکی از آنها انداخته و شب به منزل برویم. فردا صبح چه چیزی مشاهده خواهیم کرد؟ بی تردید تَلّی از خاکستر . دقت نمایید: چند سال طول کشید تا جمع کنیم؟ چند لحظه طول کشید تا نابود شود؟!
مثالی دیگر: انباری را در نظر آورید که در آن تعدادی موش زندگی می کنند و ما با آگاهی و یا عدم آگاهی از آن اقدام به جمع آوری محصول گندم خود و انباشته نمودن آن در این انبار نماییم هر روز کیسه های از گندم درو شده را در گوشه ی انبار قرار داده و درب انبار را می بندیم و فردا مجدداً کیسه های دیگر و... پس از گذشت مدتها، هنگامی که درب انبار و یا سیلوی خود را می گشاییم چه می یابیم؟ تعداد زیادی موش گردن کلفت و کیسه های سوراخ و خالی از گندم و نیز مقدار زیادی فضله موش که در جای جای انبار باقی مانده است. این امر تقصیر کیست؟.
اَر که موشِ دزد در انبان ماست گندم اعمال چِل ساله کجاست؟
و باز مثالی دیگر: کوه بزرگ و مرتفعی را در نظر آورید که مدتّهای مدیدی طول میکشد تا از آن بالا رفته و قلّهی آن را فتح نماییم. ماهها و سالها تمرین و تلاش کرده و خود برای بالا رفتن از آن مهیا ساختهایم با برنامهای آماده و توشهای کامل اقدام به صعود مینماییم چند روز متوالی طول میکشد تا به نزدیکی قلّهی آن میرسیم ولی در روز آخر بر اثر غفلت و کوتاهی، برای بالا رفتن عجله نموده و جوانب ایمنی آن را رعایت نمینماییم پا روی سنگی غیر مطمئن و لغزان نهاده و ... .
نتیجه کاملاً روشن است یک غفلت کافی است تا سقوط و هلاکت نصیب این کوهنورد عجول گردد.
فرض نمایید سالها تلاش نمایید و با آبکش! آب دریایی را در مخزنی جمع نمایید. در آخر چقدر جمع شدهاست؟
فرض نمایید سالهایی متمادی با ظرفی سالم آب دریایی را در آبکشی بریزیم! چقدر در گردآوری آب موفق بوده و آب جمع نمودهایم؟!
این مثالها و دهها مثال دیگر به خوبی گویای این مطلب است که اولاً وقوع این حوادث ممکن و ثانیاً در تمامی این حوادث مقصر اصلی شخصی جز خود انسان نمیباشد و نمیتوان در این گونه موارد عدل الهی را زیر سوال برده و او را مقصر بدانیم.
آری، بر اساس روایات وارده بروز گناه در زندگی انسان به مثابه آتشی بر خرمن، سقوط از یک بلندی، جمعآوری آب با آبکش و یا در آبکش بوده و بسیار خسارت بار است.
گناه، ویرانگر اعمال نیک انسان است. انسان آگاه و عاقل کسی است که در کنار جمع آوری گندمِ حسنات، به دفع موشهای دزد [یعنی گناهان] از انبار وجود خود اقدام نماید. او به خوبی میداند که وظیفهای دوگانه برعهده دارد: انجام واجبات و ترک محرمات.
و دقیقاً از همین روست که در روایات فراوان به «لزوم محاسبهی اعمال» از سوی انسان تاکید و سفارش شدهاست. انسان مومن کسی است که هر روز در لابلای اعمال خویش تفحص نموده و خطاهای آن روز خود را یافته و با توبهای آگاهانه ساحت وجود خویش را از لوث گناه بریء و منزه نماید.
انسانی که هر شب به محاسبهی اعمال و توبه از خطاهای خویش نپردازد گرفتار فراموشی و غفلت گردیده و روزی که پردهها از روی اعمال کنار میرود[i] چیزی جز حسرت و آه در کیسه نخواهد داشت.
مَثَل او به مانند هیزمشکنی است که هر روز چوبها و موریانهها را روی هم انباشته نموده و به جای آنکه موریانهها را در لابلای چوبها یافته و از آن جدا سازد؛ هیزمها و موریانههای دیگری را بر آن میافزاید!. بیتردید هر چه ضخامت لایههای انباشتهشده زیادتر شود، موریانههای زیرین بیشتر مخفی گشته و یافتن آنها سختتر خواهد شد و گناه نیز همین گونه است، اگر انسان هر روز در اعمال خود به قصد یافتن گناهان کنکاش ننماید، گناهان پیشین از یاد او رفته و از دیده پنهان میگردند و روزی متوجه خواهد شد که دیگر اثری از «توشهی گردآوری شده» باقی نمانده است.
پس عاقلانه آن است که به جای آنکه عدل الهی را زیر سوال برده و تقصیر را بر گردن حقتعالی بیاندازیم در اعمال خود دقیق شده و با دقتی مضاعف گناهان را شناسایی نموده و ریشهی آنها را که به مثابهی «سلولهای سرطانی و قابل تکثیر» بوده از مملکت وجود کنده و خشک سازیم. به امید آن روز
لطفا با درج نظرات خود در قسمت
«نظرات دیگران»
مرا در جهت بهتر شدن مطالب یاری نمایید
با تشکر
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
؟؟؟
ناگهان فرمانی صادر شد: فرمان حرکت بود همه ی افراد باید برای کوچ آماده می شدیم. آرام آرام در کنار یکدیگر جمع شدیم و مهیای خروج شدیم البته من نمی دانستم که علت خروجمان چیست؟ آیا برای وارد شدن مصیبتی بر صاحبمان بود یا داخل شدن سرور و شادی بر او؟.
آخر صاحب ما موجودی عجیب است زیرا هرگاه اندوهگین و ناراحت است ما را مثل غول چراغ جادو احضار می کند و هرگاه شاد و خوشحال است نیز ما را طلب نموده و از آن دو چراغ جادو خارجمان می کند. شاید حدس زده باشید که ما چه نام داریم درست است نام ما «اشک» است.
قطراتی نمکین و گرم – داغ – که از دو چشم انسان خارج گشته و موجب تسلای خاطر و آرامش یافتن اوست. مرواریدهای غلطانی که با وجود حجم کوچکمان از قدرت تاثیر گذاری فراوانی برخورداریم. گاه قطراتی چند از ما، باری عظیم و سنگین را از دوش انسانی برمی دارد! گاه قطراتی کوچک از ما، دل یک سنگ دل را به رحم می آورد. گاه نیز «قطره ای تنها» که در گوشه چشمی گرفتار آمده و یارای خروج از آن را ندارد؛ چشمان صاحبمان را زیباتر ساخته و قلب او را شست و شو می دهد.
گاه قطره ای کوچک از ما – و لو به اندازه ی بال مگسی – موجب آمرزش گناهان صاحبمان می شود؛ آن هنگام که در مصیبت آقا و سرورمان حسین علیه السلام از دیدگان جاری گشته و روح را جلا می بخشد.
عن اَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:
مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ
(وسائلالشیعة ج: 14 ص: 501)
امام صادق علیه السلام فرمود:
هرکسی که از [مصیبت] ما اهل بیت در نزد اوسخنی به میان آید و چشمان او ولو به اندازه بال مگسی از اشک پر شود خداوند متعال گناهان او را می آمرزد ولو به اندازه کف روی دریاها باشد.
هم چنین گاه تنها قطره ای از ما توان خاموش ساختن «دریاهایی از آتش» را دارد؛ آن گاه که از خوف خدا گریسته و یا حاکی از «ندامت و پشیمانی» است.
ابوعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام
مَا مِنْ شَیْءٍ إِلَّا وَ لَهُ کَیْلٌ وَ وَزْنٌ إِلَّا الدُّمُوعُ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ مِنْهَا تُطْفِئُ بِحَاراً مِنَ النَّار
(الکافی ج2 ص482 )
امام صادق علیه السلام می فرماید:
هیچ چیزی نیست مگر آنکه برای آن وزن و اندازه ایست مگر «اشک» که قطره ای از آن دریاهایی از آتش را خاموش می سازد.
بله ما آن قدر قدرتمندیم که دریاهایی از آتش غضب الهی تنها با یک قطره! از ما خاموش می شود.
اما بگذار اکنون که ما را بهتر شناختی از انواع دیگرمان نیز برایت بگویم:
اشکی که از چشم نوزاد خارج می شود حافظ جان و نگهبان اوست؛ چرا که اگر نگرید چگونه ریه او هنگام تولد به کار افتاده و حیات در او به جریان افتد؟ و یا اگر نگرید چه کسی می داند که او گرسنه است و یا نیاز به تطهیر از آلودگی ها دارد؟.
اشک انواع دیگری نیز دارد: اشک تمساح که البته برادر خوانده ی ناتنی و دروغین ماست و در واقع اصلاً اشک نیست و تنها شبیه ماست، شاهد این مدعا این است که هرگز قدرت ما را نداشته و آرامش بخش نیست.
اشک معرفت که تنها از چشمان کسانی خارج می شود که قوه ی عاقله ی آنها خوب کار می کند و زشت را از زیبا، حق را از باطل، امام علیه السلام را از غیر امام، گناه را از غیر گناه، و خداوند متعال را از غیر او تشخیص می دهند.
برخلاف اشک احساسی که گر چه اثر بخش است ولی آثار آن سطحی و غیر ماندگار است.
و گر چه انواع ما فراوان است ولی من تنها به یک نوع دیگر آن اشاره می کنم و با ذکر توضیحاتی مختصر همه را به خدا می سپارم و آن عبارتست از اشک برنده و سلاح گونه یعنی همان قطرات اشکی که به عنوان مبارزه منفی در برابر ظالمان در هر زمان از چشمان انسان خارج می شود مانند گریستن به بهانه ی عزاداری برای سرور شهیدان علیه السلام در جایی که نمی توان علیه ظلم قیام کرد و سلاح به دست گرفت؛ این اشک یک سلاح است در دست مظلوم علیه ظالم و ... .
اما توضیح آخر: اکنون که ارزش ما را دانستی بدان که برخی از سطحی نگران که ما را نشناخته و از فواید ما بی اطلاعند؛ نادانسته با ما سر دشمنی داشته و مخالف ما هستند و اگر گاه از آنها می شنوی: «اسلام دین حزن و اندوه است و ...» ناشی از همین بی اطلاعی و سطحی نگری است و من مطمئنم که اگر در پاسخ ایشان سخنی نگویم «تو خود حدیث مفصل بخوانی از این مجمل» و جواب همه آنها را خواهی داد.
پس من سکوت می کنم و آرام آرام از گوشه ی چشم صاحبم خارج می شوم و تأمّل در این باره را به تو می سپارم .
دوستدارت – اشک
التماس دعا
اگر مایل بودید، می توانید این مقاله را در وبلاگ خود قرار دهید.
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |