بسم الله الرحمن الرحیم
تجلی انسان کامل: فلسفه ی خلقت!
چه ایرادی دارد اگر خلق همه عالم هستی تنها و تنها برای «تجلی انسان کامل» باشد و وجود همه ی انسان های دیگر و یا دیگر موجودات نظیر: حیوانات، نباتات، جماد و حتی ملائکه ی خداوند متعال، زمینه ساز ظهور و تجلی انسان کامل، یعنی خلیفه ی خدا بر روی زمین باشند!!؟.
انسانی که واجد همه ی اوصاف زیبای الهی و متصف و مزین به آنها باشد. انسانی که آیینه ی تمام نمای حق تعالی و جلوه ی او بر روی زمین باشد!!؟ و مگر کجای این ادعا خلاف عقل است.
به مثال های زیر دقت فرمایید:
در برخی از مناطق میلیون ها لیتر از آب رودخانه ها و لجن های آنها را از دستگاه های عظیم می گذرانند تا تنها اندکی خاک طلا از آن استخراج کنند.* ده ها دانش آموز در سال درس می خوانند ولی یکی از آنها در المپیاد طلایی می شود. * در میان میلیاردها مورچه تنها یکی ملکه می شود. * از میان ده ها ورزشکار تنها معدودی طلایی می شوند. * از میان سنگ ها، قلیلی از آنها عقیق می شوند. * از هزاران صدف تعداد اندکی صاحب مروارید می شوند. * از میان تمام درخت ها تنها یکی درخت کوه طور می شود. * از میان چوب ها تنها یکی منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله می شود.* از میان کتاب ها تنها یکی قرآن کریم می شود. * از میان همه ی انسان ها تنها یکی خاتم رسل و افضل آنها صلی الله علیه و آله می شود. * از میان همه ی اوصیاء تنها یکی علی اعلی علیه السلام می شود.
از میان همه ی زنان تنها یکی فاطمه سیده نساء علیها السلام می شود. * از میان همه ی شهدا تنها یکی حسین سید الشهدا علیه السلام می شود. * از میان همه ی کریمان تنها یکی کریم اهل بیت امام مجتبی علیه السلام می شود. * از میان همه ی سجده کنندگان تنها یکی سجاد زیور عبادت کنندگان علیه السلام می شود. * از میان همه ی شکافندگان تنها یکی باقرالعلوم علیه السلام و شکافنده ی اندیشه ها می شود. * از میان همه ی راستگویان تنها یکی محمد صادق علیه السلام، صادق آل محمد می شود. * از میان همه ی زندانیان تنها یکی موسی کاظم علیه السلام می شود. * از میان همه ی ضمانت کنندگان تنها یکی ضامن آهوان علیه السلام می شود. * از میان همه ی بخشایشگران تنها یکی جواد الائمه علیه السلام می شود. * از میان همه ی پرهیزکاران تنها یکی امام دهم علیه السلام و ومتصف به وصف تقیّ می شود. * از میان همه تحت مراقبت و تحت نظرها تنها یکی امام عسگری علیه السلام می شود. * و از میان همه ی غایب از نظرها، تنها یکی صاحب الزمان امام منتظر علیه السلام می شود.
و اگر همه این اتفاقات می افتد از آن روست که:
قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهری
و از آن روست که «برای طعم غذا اندک نمکی کافی است» وگرنه در نزد انسان های غافل و کم اطلاع فرقی بین مروارید و خرمهره نیست فرقی بین سنگ طلا و زغال سنگ نیست، فرقی بین الماس و شیشه نیست و فرقی بین نقره و روی نیست.
آری زرگر و گوهرشناس عالم امکان حق تعالی است و تنها اوست که می داند:
* فرق علی مرتضی علیه السلام با دیگر انسان ها چیست، * یک «یا الله» علی علیه السلام چه فرقی با «قرآن خواندن تمام عمر» من دارد؟ * یک «ضربت شمشیر» علی علیه السلام در جنگ خندق چرا «افضل از عبادت جن و انس» است. * حضور ولی خدا و حجت او بر روی زمین چگونه حافظ دیگر موجودات از بلعیده شدن توسط زمین و نابودی آنهاست و ... .
و اما فلسفه ی دیگر وجود انسان کامل:
اساساً وجود ولی خدا و انسان کامل بر روی زمین، ضرورتی انکار ناپذیر است؛ چرا که ظهور و بروز استعدادهای بالقوه ی انسان های دیگر و به فعلیت رسیدن آن استعدادها و شکل گیری انسان های خدا گونه ی دیگر [ اگر چه در رتبه ی اول نباشند] نیازمند به وجود الگوهای کامل و عملی در میان آنهاست. الگوهایی از جنس خودشان که علاوه بر الگو دهی به دیگران حجت خداوند متعال بر دیگران نیز باشند. به این معنی که بهانه ها را از دیگران ستانده و راه هرگونه تنبلی و ناامیدی را بر آنها ببندند به گونه ای که دیگر کسی نتواند بگوید : «مگر می شود خدا گونه بود؟!» یا «مگر وجود انسانی این چنینی بر روی زمین ممکن است؟!»
علاوه بر آنکه این الگوها، الگوهایی صامت و ایستا نیستند بلکه الگوهایی پویا و هدایتگرند؛ هدایت گر هر آنکس که خواهان هدایت و تجلی اوصاف زیبای الهی در خویش باشد.
پس بر اثر حضور معصومین علیهم السلام و به برکت وجود آنهاست که مومنین دیگر، تجلی یافته و متعالی می گردند؛
زیرا اگر ماه می درخشد نور خود را از خورشید دارد و اگر غذا خوش نمک و لذیذ است طعمش را از نمک دارد و یک لامپ روشن، نورش را از ژنراتور و کارخانه دارد؛
و صلحاء، عرفا، شهدا، صدیقین و متقین تربیت یافتگان مکتب ایشانند شاگردانی که بدون حضور استاد و بدون درک محضر او ایشان را یارای شاگرد اول شدن در مکتب انسان ساز اسلام نبود.
همچنین فراموش نکنیم: غرض حق تعالی از خلق عالم هستی حتی تنها با حضور اشرف انبیاء، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و یا هر یک از معصومین علیهم السلام محقق گشته و برحکمت او خدشه ای وارد نخواهد شد و در این میان من و تو
خواه در مسیر باشیم و یا خیر؛
انسان باشیم و یا انسان نما،
انسانی مزین به اوصاف الهی و یا حیوانی در کسوت انسان،
اهل بهشت باشیم و یا مقیم ابد در جنهم،
فرقی نمی کند و بر حکمت او خدشه ای وارد نخواهد گشت.
پس با تلاش و اراده از سوی خود و کسب توفیق و استعانت از سوی خدا و با گامهایی استوار در این مسیر و تنها به سوی او در حرکت باشیم و از رکود و ماندگی به شدت بهراسیم که:
«ماندگی، مردگی است».
والسلام
التماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |