بسم الله الرحمن الرحیم
رنگ
دنیایی را در نظر آورید که همه چیز آن از دم سیاه یا سفید یا زرد یا هر رنگ دیگری بود، چگونه دنیایی می شد؟ به یقین اگر نگوییم زشت، دنیای زیبایی نبود. تنوع رنگ ها یکی از جلوه های زیبای طبیعت و یکی از مخلوقات بزرگ خداست. پدیده ای که گاه بدون توجه به آن و کاربردهایش به راحتی از کنار آن می گذریم. اما نباید فراموش کرد که رنگ نیز مانند هر موجود دیگری دارای سخن ها و اندرزهاست.
بعضی از رنگ ها مظلومند، مثل رنگ سیاه که در برهه هایی از زمان مورد تحقیر و مذمت انسان ها قرار گرفته است. سیاه، رنگی است که به زعم برخی از آدم ها از آنجا که رنگ عزا و ماتم است رنگی بد و مطرود است، در حالی که این رنگ عامل بسیاری از زیبایی هاست. گاه وجود یک خال سیاه روی صورت انسان عامل زیبا شدن اوست.
دانه ی فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه هر دو جان سوزند اما این کجا و آن کجا؟
مؤمن نیز مانند خال سیاهی است که بر رخساره ای سفید می درخشد؛ زیرا بر اساس روایات مؤمن در هر گروه و قبیله ای که باشد باید از حیث رفتار و اوصاف حسنه به گونه ای باشد که از دیگران متمایز و شاخص باشد؛ کسی از او بهتر نباشد؛ در میان آن جمع با نور ایمان و عمل صالح خویش بدرخشد.
رنگ سیاه، ستار و پوشاننده است؛ هر نقص و عیبی را به راحتی می پوشاند و به تعبیری «ستارالعیوب» است؛ مؤمن نیز درس ستاریت را از او فراگرفته و عیوب برادران خویش را می پوشاند.
والبته مانند رنگ سیاه نباش که خیلی دیر عیبها و نواقص خویش را می نمایاند و هر چه با دستان کثیف به آن دست می زنی آلودگی ها را نشان نمی دهد؛ بلکه مانند رنگ سفید باش تا کمترین آلودگی روحی و تاثّر از رذایل اخلاقی -که بر تو وارد شد- دیده شود تا تو بتوانی نسبت به رفع آن اقدام کنی.
و البته مانند رنگ سفید نباش که گاه لکه ای از آن بر روی پیشانی، صاحبش را انگشت نما نموده و شهره ی خاص و عام می گرداند؛ مومن شهرت گریز است و از آن بیزار.
و باز مانند رنگ سیاه باش که دارای هویت و پایداری است؛ زود تاثیر نمی پذیرد و زود تغییر ظاهر نمی دهد؛ مؤمن مستقیم و پایدار است؛ هر بادی او را به این سو و آن سو نمی کشاند.
و سفید نباش که کمترین عامل بر تو اثر گذاشته و اعتقاداتت را متزلزل سازد.
سبز باش؛ که فرح زا و آرامش بخش است. هر انسانی به تو نظر کند شاد شود و نه مانند رنگ های کبود که دل گیر و غمگین اند.
مانند «رنگ» نباش آن هنگام که بهانه ای است در دست عوام فریبان برای فریفتن ظاهربینان؛ آن هنگام که رنگ یاوری در برپایی انقلاب های رنگین و استعماری است؛ انقلاب های مخملین نظیر نارنجی، قرمز، سبز و ... .
رنگ یاوری بزرگ در تقابلات و جنگ ها بوده و هست. مانند رنگِ لباس ارتش هر کشور در بحبوحه ی جنگ، رنگ لباس فوتبالیست ها در زمین بازی و یا انواع تقابلهای دیگر میان انسان ها که وابسته به حضور رنگ و ایفای نقش آن هستند.
رنگ مکر و فریب نباش که با آن لاک پشتی به جای فولکس رنگ شده و یا گنجشکی به جای قناری؛ بلکه رنگ صداقت و یک رنگی باش که ظاهر و باطنت یک رنگ بوده و قابل اعتماد باشی.
رنگ گاه عامل خطا و اشتباه انسانها نیز بوده است آن هنگام که بر روی شیشه عینک آنها نشسته و همه چیز را با رنگ خاص دیده اند. سیاه، سبز و یا هر رنگ دلخواه!! دیگر؛ افرادی که دنیا، اطراف و حوادث را آنگونه که دوست دارند و نه آنگونه که هست می بینند. اینها خود فریباند و نا آگاه.
رنگین و ملوّن نباش که هر روز به رنگی باشی و بی ثبات.
و البته مثل رنگین کمان زیبا باش و متقارن؛ طیفی از رنگ های زیبا که هر یک در جای خویش به کار گرفته شود یعنی: سیاه باشی و ستار و سفید باشی و حسّاس، سرخ باشی و شهادت طلب و ...یا هر رنگ دیگر آن گاه که لازم است.
بی رنگ باش مانند آب، بی رنگ در برابر خدا، و به مثابه آینه ای در برابر آن ذات بی همتا؛ تنها رنگی که در تو تجلی کند رنگ او باشد و بس.
رنگ در طول تاریخ عامل سوء استفاده ها نیز بوده و هست. رنگ سیاه و یا سرخِ بدن عده ای از انسان ها موجب بروز تبعیض های نژادی، برده کشی ها، قتل ها و ظلم های فراوان بوده و هست.
همان رنگی که به فرموده ی قرآن کریم: برای تمایز انسان ها از هم و شناخت یکدیگر خلق شده و نه برای تبعیض و فخر فروشی و بهانه ای برای این همه جرم و جنایت در طول تاریخ.
رنگ نیز سخن می گوید: رنگ قرمز گاه خبر از «تب» می دهد، رنگ زرد گاه حاکی از بیماری یا ترس است و .... . رنگ رخساره خبر می دهد از سرّ درون
رنگ سفید گاه فرستاده ی مرگ است؛ آن گاه که روی سر و یا محاسن انسان می نشیند؛ این رنگ می گوید: «آماده باش دوره ی افول عمر آغاز گشته و در سراشیبی مرگ قرار داری».
البته برخی از آدم ها برای فریب خویش – و البته گاه به بهانه ی زیبایی– اقدام به پوشاندن این رنگ های سفید می کنند؛ آنها گمان دارند که با این عمل پیری و مرگ را از خود دور ساخته اند و واقعا جوان گشته اند!!.
گاه رنگ عامل معصیت و گناه است؛ آن هنگام که بر روی گونه ها و لبهای خانمی قرار گرفته و او قصد جلوه گری و خود نمایی در برابر نامحرمان دارد.
یکی از از اقسام رنگ نیز رنگ جماعت است رنگی که گاه خوب و گاه بد است؛ آنگاه که جماعت، جماعت اهل گناه است رنگ آن گمراه کننده و فاسد است و آنهنگام که جماعت، اهل بندگی و یکرنگی و عبودیت است رنگ آن رنگی زیبا و شایسته است؛ پس رنگ هر جماعتی زیبا نیست تا تو به بهانه ی:
خواهی نشوی رسوا ! همرنگ جماعت شو!
بخواهی به رنگ ایشان در آمده و خود را از عذاب الهی برهانی بلکه گاه نیز:
خواهی که شوی رسوا همرنگ جماعت شو.
برخی از رنگ ها در طول تاریخ ماندگارند؛ مثل رنگ سرخ شهادت که از هابیل تا حسین علیه السلام و از حسین علیه السلام تا کنون امتداد دارد.
وجود رنگ های مختلف لازمه ی خلقت است و وجود انسان های مختلف نیز لازمه آزمایش های الهی؛ رنگ، یکی از ابزارهای امتحان و آزمون الهی است چنانکه ذکر شد: –فخر فروشی و یا ظلم انسانهای سفید پوست در حق انسانهای رنگین پوست- .
اما بهترین و زیباترین رنگ، کدام است؟ رنگی که هیچ عیب و نقصی در آن راه نداشته و کاملترین رنگ باشد؟ سفید؟ سیاه؟ قرمز؟ و یا کدام رنگ دیگر؟ هیچکدام. زیرا چنانکه گفته شد: هر یک از این رنگها به جای خویش دارای اوصافی زشت و یا زیباست و هیچ رنگی کامل و مطلق نیست.
بهترین و زیبا ترین رنگ، رنگ خداست؛ رنگ خدا بی رنگ و همه رنگ است؛ آنکه به رنگ او در آید زیباترین و کاملترین است و انسانِِ اینگونه، انسانی زیباست؛ زیرا که او زیباست و هر که به او شبیه گردد؛ بی تردید زیباترین است.
خداگونه شدن یعنی کامل شدن؛ یعنی واجد همه اوصاف زیبای حق تعالی گشتن و از اوصاف زشت دور شدن؛ یعنی انسان کامل.
پس بیاییم با تلاش و خودسازی، به اوصا ف الهی متصف گشته و در قالب زیباترین رنگ ها در آییم. انشاءالله- ا لتماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |