بسم الله الرحمن الرحیم
دعا (6)
گفتیم: «گناه، یکى از عواملى است که مانع استجابت دعا مىشود»
گناه کردن مىتواند به صورت غیبت کردن، بى توجهى به نماز -تا نماز خداى نکرده قضا شود- و ... باشد.
بطور کلى گناه، مانعى بزرگ است ولى به بعضى از گناهان به شکل خاص در روایات اشاره شده است که یکى از آنها همان لقمهى حرام بود.
دیگر از گناهانى که در روایات بر آن تأکید شده است، یکى از وظایف واجب مؤمنین است که اگر آن را ترک بکنند موجب عدم استجابت دعا خواهد شد و آن واجب امر به معروف و نهى از منکر است؛ خصوصا در وضعیت جامعه فعلى ما که از اهم واجبات است.
حضرت علىعلیه السلام مىفرمایند:
لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسْتَعْمَلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ فَیَدْعُو خِیَارُکُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ......
«یا امر به معروف کنید و نهى از منکر و یا اگر این کار را ترک کنید خداوند انسانهاى شرور شما را بر شما مسلط مىکند، در این هنگام خوبها دعا مىکنند اما مستجاب نمىشود زیرا شما وظیفه امر به معروف و نهى از منکر را که واجب خداست ترک کردهاید.»
در روایات دیگرى نیز صریحا این مسئله گوشزد شده است:
لَاتَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلِّیَ اللَّهُ أَمْرَکُمْ شِرَارَکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ وَ عَلَیْکُمْ
«امر به معروف و نهى از منکر» را رها نکنید زیرا خداوند بدهاى شما را بر امور شما مسلط مىکند و آنگاه شما دعا مىکنید ولى دعاى شما اجابت نمىشود».
مثلا ما دعاى فرج آقا امام زمانعلیه السلام را مىخوانیم پس چرا آقا امام زمانعلیه السلام نمىآیند؟، چون ما زمینه ساز حکومت حضرتعلیه السلام نیستیم و به وظائفمان عمل نمىکنیم.
این را مىدانیم که ترک امر به معروف و نهى از منکر موجب عدم استجابت مىشود و هیچ چیزى جز به عقب افتادن فرج را در پى ندارد.
یکى دیگر از گناهان که موجب عدم استجابت مىشود گناه قطع رحم است؛ یعنى قطع ارتباط من و شما با خویشاوندان، این عمل، گناه است.
در بعضى از روایات اینقدر به صله رحم تأکید شده است که آن را از جملهى اعمال داراى نقش کلیدى براى پذیرش اعمال شمردهاند. مثل اینکه مىگوئیم:
اعمال ما در صورت پذیرش نماز قبول مىشود.
در روایات هم آمده: اگر صله رحم نباشد بقیه اعمال انسان در نظر گرفته نمىشود. بله؛ قطع رحم مىکنیم بعد مىگوئیم: «چرا دعایمان اجابت نمىشود».
البته صله رحم مىتواند با رفت و آمد، تلفن، نامه،... باشد. رفت و آمد با برادر مؤمن هم تأکید شده است لذا لازم است به این واجب الهى یعنى صلهى رحم نیز بسیار توجه نموده و نام خویش را هر چه سریعتر از لیست قطع رحم کنندگان خارج سازیم.
یکى دیگر از گناهانى که در مورد عدم استجابت دعا به آن اشاره شده است در روایتی از امام صادقعلیه السلام ذکر شده است؛ حضرت مىفرمایند:
«از آن گناهانى که باعث مىشود دعا باز گردد عقوق والدین است».
مانند بالنى که بالا مىرود ولى در آن بالاها یک سوراخ بزرگ در آن ایجاد مىشود با سرعت برمىگردد.
کسى که با پدر و مادرش به گونهاى رفتار کرده است که موجب ناراحتی آنها شده است و پدر و مادر از او ناراضى هستند -و البته ممکن است زبانى هم نفرین نکنند- او عاقّ والدین شده است.
ممکن است پدر و مادر از اعماق دل رنجیده خاطر شده باشند و چیزى هم بر زبان نیاورده باشند، همین رنجش پدر و مادر براى ما خطرناک است. اینها باعث مىشود که اعمال ما هباءً منثوراً شود. مثل باد تندى که بوزد و خاک را با خود ببرد؛ یعنى همه چیز را با خود مىبرد و محو مىکند.
بعضى از گناهان اینگونه بر اعمال انسان اثر مىگذارد؛ براى همین است که گناهان را دسته بندى کردهاند و آنها را تحت عنوان گناهان کبیره و صغیره مىخوانند زیرا بعضى از آنها به قدرى براى اعمال انسان خطرناک است که نه تنها خودش یک گناه است بلکه باعث ضایع شدن تمام اعمال خیر او نیز مىگردد.
پس ما در زندگیمان طورى باید با والدینمان رفتار کنیم که به هیچ وجه از ما رنجیده نشوند، اگر حتى حق با ما بود باید ما بگذریم و با خدا معامله کنیم. همان اسلامى که به ما مىگوید: «در مقابل ظلم بایست» مىگوید: «در مقابل پدرت حتى نمىتوانى چشمت را غضبناک کنى یا روى از او برتابى» و باید خیلى مؤدب سرت را پائین بیندازى ولى نه آنکه با سکوت بد و معنا دار به پدرت اهانت کنى. اگر پدر، مقصر است باید خودش جواب خدا را بدهد. اما تو نمىتوانى به او اهانت کنى حتى در روایت از حضرت پیامبرصلى الله علیه وآله داریم که مىفرمایند:
«ملعون است پدر و مادرى که کارى مىکنند که فرزندشان آنها را آزرده بکند و فرزند گناه کرده باشد»
پس اشتباه پدر و مادر سر جاى خودش، ولى ما مىخواهیم به وظیفه دینى خودمان درست عمل کنیم. ما مىخواهیم با متانتمان و عمل به دستورات خداوند متعال موجب تبعات عاق والدین نگردیم.
البته بعضى موارد است که ما نباید به حرف والدین گوش کنیم و آن هم فقط بحث مربوط به واجبات و محرمات دین است. مثلا اگر خدایى ناکرده پدرت به تو بگوید: «حق ندارى نماز بخوانى». در اینجا حرف پدر ملاک نیست بلکه اطاعت خدا مقدم است. در اینجا ناراحتى و عاق والدین تاثیرى ندارد؛ البته در اینجا تو حق بىاحترامى به آنها را ندارى؛ فقط نباید به این حرفش گوش بدهى؛ حتى اگر به پدر کافرت بىاحترامى کنى؛ مقصر هستى.
پس در انجام تکلیف، شناخت آن ها بسیار مهم است. معضل اصلى ما در انجام تکالیف، بیشتر فقدان معرفت و نشناختن حق است.
از امام صادقعلیه السلام راجع به نقش مهم «معرفت» در زندگى انسان داریم که:
«خداوند عملى را نمىپذیرد مگر اینکه از روى معرفت و شناخت انجام گرفته باشد».
شناخت، هم با عمل نمایان مىشود؛ شناخت و عمل لازم و ملزوم هم هستند و آیه قرآن هم این را تاکید مىکند که: الَّذینَ آمَنوا و عَمِلُوا الصّالِحات.
پس ایمان، به تنهایى کافی نیست و به درد نمىخورد. ایمان و عمل صالح در کنار هم به درد مىخورد.
در روایات هم داریم که:
لا مَعرفةَ اِلا بِعَمَل
هیچ شناختى حاصل نمىشود مگر با عمل
و در ادامهى حدیث مىفرماید:
فَمَن عَرَفَ... دَلَّتهُ مَعرفتُه عَلى العَمل
و کسى که شناخت پیدا کرد؛ خود آن معرفت عملش را به او معرفى مىکند
و باز اگر عمل بکند معرفتش افزون مىشود. (اثر متقابل معرفت و عمل را مىرساند)
فَمَن لَم یَعمَلْ فَلا مَعرفهَ لَه
و اگر عمل نکند؛ به آن معرفت و شناخت نمىرسد
و اگر هر کدام از این دو نباشد ما هیچگاه به مقصد نخواهیم رسید. ما که نمىخواهیم مدام دور خودمان بچرخیم (مانند الاغ سنگ آسیاب) بلکه مىخواهیم به مقصد نهایى برسیم.
ما سختی هاى دنیوى را تحمل مىکنیم که به لذائذ معنوی و اخروى برسیم. اگر بدون معرفت کارى انجام دهیم خَسِرَ الدُّنیا و الاخِره مىشویم و آنجا هم دستمان خالى است و اینجا هم سختى بى خودى کشیدهایم. عبادت کور و بدون معرفت به درد نمىخورد. عمل هم بعد از معرفت به درد مىخورد و معرفت بدون عمل هم به درد نمىخورد.
مثلا من مىدانم زیارت امام رضاعلیه السلام چقدر ثواب دارد و راه مشهد را هم مىدانم. آیا با این دانستهها به ثواب معرفتم مىرسم؟ خیر.
وقتى از مرحوم حضرت آیت الله بهجت«ره» مىخواهند که ما را نصیحتى فرمایید؛ ایشان مىگویند:
«به آن چیزهایى که بلدى عمل کن»
پس در واقع اگر بیشتر بدانى و عمل نکنى ضررت بیشتر است زیرا تو به دانستههاى قبلىات نیز عمل نکردهاى. حال من تو را چگونه نصیحت بکنم؟. علمها براى ما مسئولیتآورند. فرداى قیامت به ما مىگویند: «تو مىدانستى ولى عمل نکردى».
در مورد والدین هم باید معرفت و عمل داشته باشیم و با اعمال به دانستههایمان برسیم ان شاءالله به جایى که خداوند براى ما در نظر گرفته است و ان شاءالله به نقطه وصل خود خداوند مهربان برسیم.
یکى از اعمالى که ثواب شمرده شده است شرکت در تشیع جنازه مؤمن است و لو اینکه تنها هفت قدم هم برایت مقدور باشد که پشت سر جنازه بروى؛ این کار را انجام بده، که این کار از چند جهت مفید است: یکى اینکه انسان به خودش نهیب مىزند که یک روز هم مرا روى این تختهها مىگذارند و مىبرند و خاک مىکنند و یکى دیگر اینکه موجب پذیرش دعاها مىشود.
البته رعایت آداب تشییع لازم است؛ از حضرت پیامبرصلى الله علیه وآله است که:
«اگر کسى در تشیع جنازه کسى شرکت کند و ادب آن مراسم را رعایت نکند خداوند روز قیامت او را خوار و ذلیل مىکند در مقابل تمام افراد در روز قیامت به او اهانت مىکند و همچنین دعایش را اجابت نمىکند».
حدیث معروفى داریم که:
« منزلت احترام مؤمن از منزلت احترام خانه کعبه بیشتر است»
نکتهاى که دوباره در بارهى اهمیت عمل بیان مىکنیم؛ حدیث معروفى است که حضرت پیامبرصلى الله علیه وآله مىفرمایند:
الدّاعى بِلا عَمَلٍ کَالرّامى بِلا وَتَر
انسانى که دعا مىکند ولى عمل به دنبال آن نیست مثل کماندارى است که مىخواهد تیرى را به راه دورى بیندازد ولى کمان در اختیار ندارد.
تیر را مگر بدون کمان چقدر مىشود پرتاب کرد؟ دعاى بدون عمل هم بُردى ندارد و بالا نمىرود و به زمین مىخورد. پس عمل صالح خودش باعث استجابت دعا مىشود و عمل صالح در راستاى دعا هم براى بالا رفتن دعا لازم است.
براى سلامتى امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» صلوات
و السلام على من اتبع الهدى
لطفا با درج نظرات خود در قسمت
«نظرات دیگران»
مرا در جهت بهتر شدن مطالب یاری نمایید
با تشکر
التماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |