شدت وضوح
ماهی کوچولو درون آب از این طرف به آن طرف میرفت گاه دمی میجنباند گاه نوکی به علفهای سطح آب میزد و ... . روزی نزد مادرش رفت و گفت: «مادر جان! این آب که میگویند چیست؟ کجاست؟ پس چرا ما آب نداریم!؟»
مادر با مهربانی لبخندی زد و گفت: «عزیزکم! آب همین است که در آن شنا میکنی ما این همه آب داریم و ... .»
ولی ماهی کوچولو نمیتوانست این سخنان را درک کند تا این که روزی که به سطح آب آمده بود، ناگاه خود را درون یک سبد پلاستیکی یافت [کودکی بازیگوش او را از آب گرفته بود].
تمام عالم در نظرش سیاه شد و اگر اندکی دیرتر درون تنگ آب میافتاد ...
و آنجا بود که با همهی وجود فهمید آب چیست [البته قدری دیر شده بود!].
حالِ ما انسانها حال همین ماهی کوچولو است؛ آنقدر در نعمتهای الهی غرقیم که آنها را نمیبینیم؛ کافی است گاهی اندکی از این نعمتها از ما گرفته شود تا با همه وجود آنها را درک کنیم.
گاه، خاری کوچک که به دستمان فرو میرود سفیر الهی است برای آنکه به ما بگوید: «نعمت سلامت را ببین و ... .»
یکی از فلسفهها و آثار هر بلا و سختی دیگر نیز در زندگی انسان نشان دادن همین نعمتهایی است که از فرط وضوح دیده نمیشوند.
اگر چشمها را کاملاً بگشاییم نعمتهای کثیر و عظیم الهی را خواهیم دید.
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |