بسم الله الرحمن الرحیم
آقا الاغه!
یک روز آقا الاغه با خودش گفت: «راستی فرق انسانها با ما الاغها در چیست و چه چیز آنها بهتر از ماست؟ آنها هر چه دوست دارند میخورند، ما هم هر چه دوست داریم میخوریم. آنها استراحت دارند ما هم، آنها روی تشکی که دوست دارند [پرقو و...] میخوابند ما هم روی تشکی که دوست داریم [کاه] میخوابیم. ما بازی و تفریح و آوازهخوانی و ازدواج! و ...داریم آنها نیز همین چیزها را دارند!؟» .
هرچه فکر کرد! به نتیجهای نرسید تا این که از یک آدم پرسید و او در جواب گفت: «خوب الاغ! معلومه دیگه، ما «عقل» داریم و شما ندارید».
آقا الاغه با تعجب گفت: «عقل چیه؟ و چه اثری در زندگی شما داره که من نمیبینم؟ من که هر چه نگاه میکنم همه جای زندگی شما شبیه زندگی ماست!؟»
آدمه گفت: «واسه همینه که بهت میگن «الاغ»! ما با عقلمان خیلی کارها میکنیم؛ ماشین میسازیم، خانه میسازیم، اختراعات و ...»
و هی گفت وگفت و گفت ... .
اما آقا الاغه گفت: «همه اینها را که برای آسایش و راحتی خود میسازید، پس تازه مثل ما شدهاید که از اول راحت بودیم!!؟»
آدم به فکر فرو رفت و ...
و آقا الاغه ادامه داد: «البته تا یادم نرفته بگم: خوب که دقت کردم دیدم راست میگی، زندگی شما آدمها با ما خیلی فرق داره! شما سر هم کلاه میگذارید، به هم دروغ میگویید، یکدیگر را میکشید، به حقوق هم تجاوز میکنید، بمب اتم میسازید، پول داران شما به فقرا توجهی نمیکنند و آنها را لِه میکنند و ... ولی در زندگی ما هیچ یک از اینها نیست. تو حق داری! شما در زندگی خود با عقل! کارهایی میکنید که ما نمیتوانیم بکنیم! خدا را شکر که ما عقل نداریم!.
[برگرفته از کتاب تلنگر! نوشته الف – ف (امیدوار ) ناشر: مؤسسه آرامش جاویدان]
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |