بسم الله الرحمن الرحیم
فرزندان مهربان!
سالها از صبح تا شب تلاش کرده، دستهایش پینه بسته و چهرهاش در آفتاب سوزان، سوخته و سیاه شده بود، تنها به آن امید که فرزندان او درسشان را خوب بخوانند و به جایی برسند، سعادتمند شوند و به آرامش برسند.... و اما فرزندان او، تنها کاری که میکردند «دل سوزی»! برای پدر زحمت کششان بود و البته از درس خواندن خبری نبود. هر روز به او و دستان پینه بستهاش نگاه می کردند؛ آه میکشیدند و گاه گریهای میکردند. به آن امید که پدر، از آنها راضی و خشنود گردد!! و البته خیلی خوشحال بودند.
خوشحال از اینکه به یاد پدر و زحمات او هستند و گاهی برای قدردانی از او اشکی می ریزند!
و اما پدر ... تنها و تنها با حیرت و حسرت نظارهگر این رفتار آنها بود. آری سرگذشت بسیاری از ما و امام حسین علیه السلام، سرگذشت آن پدر و فرزندان خویش است.اندکی بیشتر تامل کنیم.
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |