بسم الله الرحمن الرحیم
درسهایی از «کلید»
آیا تا کنون در مورد «کلید» اندیشیده اید؟ همان قطعه ی کوچکی که همه با آن آشناییم و در جیب بسیاری از ما حداقل یک یا چند دانه از آن موجود است. همان تکه فلزی که در بسیاری از اوقات موجب آرامش خیال ماست آن زمان که به وسیله آن درب منزل، ماشین و یا هرصندوق دیگری را که اموال ارزشمند خود را در آن نهاده ایم قفل می کنیم اموالی که خواهان دوری دست و چشم نامحرمان از آنها هستیم. همان قطعه ای که گاه نیز موجب سلب آرامش و آسایش ماست آن هنگام که آن را گم کرده ایم و احتمال دست یابی نامحرمان به آن وجود دارد.
آری «کلید» موجودی کوچک با کاربردی فراوان است. موجودی که تا آن را داریم غالبا قدر و ارزشش را نمی دانیم و تنها لحظه ای که آن را از دست می دهیم متوجه ارزش آن می شویم. و متاسفانه این عادت ماست که تا چیزی را داریم قدر آن را نمی دانیم و زمانی که آنرا از دست می دهیم متوجه ارزش و فایده اش شده و بر فقدان آن تاسف می خوریم. چیزهایی مانند جوانی، سلامت، وقت، عمر و خیلی چیزهای دیگر. بگذریم سخن از کلید بود؛ راستی کلید برای «باز کردن» است یا برای «بستن»؟. به طور قطع هر دو.
ولی چرا برخی از آدمها فقط برای «بستن» از آن بهره می گیرند؟! آنها تنها بلدند که درها را ببندند؛ قفلها را نصب نمایند؛ گره بیندازند و گره ای را نگشایند! کار بعضی از آدمها فقط ایجاد کینه و عقده در دل هاست بستن راه ها بر روی مردم، سنگ اندازی و ایجاد مشکل. و کار برخی دیگر از اینها فقط ایجاد اختلاف است اینها براستی مصداق آیه شریفه «...النفاثات فی العقد» یعنی آنان که در گره ها و عقد ها –ی اتحاد و همدلی- می دمند تا آنها را باز کنند؛ هستند.
بر عکسِ آنها برخی دیگر از آدمها کلید مشکل گشای دیگرانند همه ی وجود، عمر و سرمایه ی خود را برای رفع مشکلی از زندگی مردم باز کردن قفلی، زدودن غم و اندوهی از دل، شاد کردن همنوعان صرف می کنند. اگر هم قفلی بزنند نه برای «بستن» -به معنای سنگ اندازی و مشکل تراشی- است بلکه برای ایجاد محبت و علقه در دل هاست. آن ها دل ها را به هم گره می زنند و محبت ها را تقویت می کنند قفل های مزاحم را باز و قفل های ضروری و لازم را می بندند. در مَثَل آنها مانند «شاه کلید»ند زیرا مرجع و ملجاء همه ی نیازمندان و دردمندان اند.
این افرادِ مشکل گشا، بارقه های رحمت الهی در زندگی دیگر انسانها هستند اینان همان شاگردان ممتاز مکتب نورانی اهل بیت علیهم السلام هستند که وجودشان مایه ی امید و حیات انسان های گرفتار است.
راستی اگر کلید گم شود چه می شود؟ بی تردید گاه قابل جبران است بدون خسارت زیاد؛ گاه قابل جبران است با خسارت فراوان و گاه فقدان کلید هرگز قابل جبران نیست از این رو باید کاملا مراقب کلیدهای خود باشیم و ارزش هر یک از آنها را آن گونه که شایسته ی آنست بدانیم.
بعضی از آدمها کلید دارند ولی نمیدانند کی؟ کجا؟ و چگونه؟ باید از آن بهره جست. گاه به جای آنکه باز کنند می بندند و گاه به جای آنکه ببندند باز می کنند گاه قفلی بزرگ به چشم و گوش و دل خود می زنند که دیگر هیچ چیز را درک نمی کنند؛ هیچ چیز نمی بینند؛ هیچ چیز نمی شنوند و به فرموده قرآن «صُمٌ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَرجِعُون» «کرند گنگند کورند و ایشان باز نمی گردند». هیچ نوری به دل های تاریک آنها نمی تابد، هیچ نوری از درون و چهره آنان به بیرون تلاء لوء نمی کند و به فرموده قرآن: «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ» «ایشان دارای قلب هایی هستند که با آن درک نمی کنند و دارای چشم هایی هستند که با آنها نمی بینند و دارای گوش هایی هستند که با آنها نمی شنوند آنان مانند چهارپایان هستند بلکه گمراه تر از آنها؛ آنها اهل غفلتند»(سوره مبارکه بقره آیه 179)
دلهای آنان سخت و سنگ شده است بلکه سخت تر از سنگ.
برخی دیگر از آدمها اصلا کلید ندارند وتنها تعداد زیادی قفلهای بسته در اختیار آنهاست قفلهایی که یا اصلا ارزش بستن جایی را ندارند –چرا که خود بسته اند- و یا بسته به جایی شده و دیگر باز نمی شوند.
برخی دیگر کلیدی دارند که نحوه ی دندانه های آن باب میل و سلیقه آنها نیست و از این رو با سوهان به جان آن افتاده و دندانه های آن را به سلیقه خود تغییر می دهند!! غافل از آنکه چینش دندانه های کلید سلیقه ای نیست و باید دانست که قفل ساز و کلید ساز بر اساس اصولی خاص دندانه ها را ساخته است و چنان که این کلید دیگر ارزشی نداشته و قفل خود را باز نمی کند انسان هایی که در زندگی خود و در نحوه عبودیت و بندگی «حق تعالی» به سلیقه خود رفتار نموده و به حرف «قفل گشا»ی بزرگ خلقت، خالق همه قفل ها و کلیدهای مورد نیاز انسان ها توجهی نمی کنند نیز، هرگز توان باز کردن قفل های زندگی خویش را نداشته و در بن بستی بزرگ قرار گرفته اند؛ بن بستی که هرگز از آن رها نخواهند شد. آری زندگی بدون خدا و بدون بهره گیری از آموزه های حیاتبخش معصومین علیهم السلام، تنها گردشی به دور خود و یا عقب گردی مدرن! است. زنده بودن برای لذت بردن و لذت بردن برای زنده بودن! تنها مقصدی است که آنها به آن دست یافته اند. انتخاب یک «لحظه» به جای «ابدیت»!!.
و چنان که هر قفلی کلید خود را می طلبد قفل های زندگی انسان نیز تنها با کلیدهای معرفی شده از سوی ائمه معصومین علیهم السلام باز خواهند شد.
نکته دیگر اینکه «ارزش هر کلید» وابسته به ارزش آن چیزی است که بر آن قفل زده شده است از این رو چنان که ارزش کلید قفل یک دوچرخه با ارزش کلید یک منزل و ارزش کلید یک منزل با ارزش کلید یک گنج و صندوقچه ای پر از جواهرات و سنگ های قیمتی برابری نمی کند ارزش کلید بهشت نیز با هیچ یک از کلیدهای مادی و دنیوی برابری نکرده و صاحب آن واجد برترین ها و بهترین کلیدهاست و جا دارد که انسان برای تصاحب آن کلید از همه هستی مادی و مال و منال خود بگذرد چنان که شهدا این چنین کردند.
و چنان که برخی کلیدها -مثل شاه کلید- کار صد کلید را می کند؛ «محبت اهل بیت علیهم السلام» نیز کار صدها کلید را کرده و مشکل گشای بسیاری از مشکل هاست.
و چنان که گاه صدها کلید کار یک کلید را نمی کند-اگر مربوط به قفل خود نباشد- صدها حسنه و کار نیک نیز کار «نماز» را نمی کند -اگر نماز در پرونده انسان نباشد- چرا که بر اساس روایات نماز، شرط قبولی دیگر اعمال است و انسان بی نماز در واقع فاقد کلید مربوطه است.
برخی از کلیدها کلید همه ی بدی هاست مانند شراب و دروغ.
امام باقر علیه السلام می فرماید:
ٍإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْکَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْکَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ (الکافی ج2 ص 338)
«همانا خداوند متعال برای بدیها قفلهایی نهاده و کلید آنها را شراب قرار داده است و دروغ بدتر از شراب است.»
زیرا انسانی که شراب خورد و یا دروغ گفت دیگر هر کار بدی را به راحتی انجام می دهد.
و مانند «غضب» که امام صادق علیه السلام فرمود:
الْغَضَبُ مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ (الکافی ج2 ص 303 )
«غضب کلید تمامی بدیهاست»
برخی از کلیدها یک کلید نیست بلکه کلیدهاست مانند «دعا».
علی علیه السلام می فرماید:
الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاحِ (الکافی ج2 ص468)
«دعا کلیدهای موفقیت است»
بعضی از کلیدها کلید بهشتند؛ یکی از کلیدهای بهشت کلمه ی «لا اله الا الله» است. نبی مکرم اسلام می فرماید:
مِفْتَاحُ الْجَنَّةِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ (مستدرکالوسائل ج5 ص364 )
«کلید بهشت لا اله الا الله است»
یک دیگر از کلیدهای بهشت «جهاد» است.
نبی اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
السُّیُوفُ مَفَاتِیحُ الْجَنَّةِ(مستدرکالوسائل ج 11 ص 13 )
«شمشیرها کلیدهای بهشتند»
و کلید دیگر آن« صبر» است. علی علیه السلام می فرماید:
«صبر کلید بهشت است»
امامان معصوم علیهم السلام کلیدهای رحمت الهی اند. علی علیه السلام می فرماید: «ای مردم ما –اهل بیت – کلیدهای رحمتیم»
و چنانکه بعضی از کلیدها ظاهرخوشایندی ندارند مثلا زنگ زده اند و یا قدیمی اند و ... برخی از کلیدهای پاداش ومنزلت نیز اینگونه اند.
امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید: «مصیبتها –وسختی ها- کلیدهای پادش اند»
و مانند «گریه» که نبی اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: « الْبُکَاءُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ مِفْتَاحُ الرَّحْمَةِ وَ عَلَامَةُ الْقَبُولِ وَ بَابُ الْإِجَابَةِ» (مستدرکالوسائل ج5 ص207 )
«گریه از خوف خداوند متعال کلید رحمت و نشانه قبول و باب اجابت –دعا- است»
بعضی از کلیدها از جنس گوشت و ماهیچه اند مانند «زبان».
امام باقر علیه السلام می فرماید:«ابوذر غفاری همیشه می گفت: ای جوینده علم بدان که این زبان کلید خیر و کلید شر است پس، بر زبانت قفلی قرار بده همانگونه که بر طلاها و پولهایت قفل می نهی»
البته کلیدهای «گنج های معنوی» و یا «سیاه چال های هولناک» بسیارند و ما تنها برای نمونه به برخی از آنها اشاره نمودیم . در هر حال کلید ها را جدی گرفته و به کاربردها و انواع آن بیشتر توجه نماییم. والسلام
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |