بسم الله الرحمن الرحیم
طناب
وقتی به فکر این موضوع افتادم اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد ضرب المثل معروفی است که می گوید: «اگرطناب مفت گیر آوردی خود را دار بزن». البته منظور سازنده ی ضرب المثل افرادی طماع و حریص است که تنها و تنها به مفت بودن یک چیزی فکر می کنند و اینکه هر چیزی که مفت باشد حتی اگر طناب دار باشد ارزش به دست آوردن و بهره برداری! از آن را دارد و اینکه حرص و طمع آن گونه چشم ایشان را پر نموده است که مفتی و رایگانی یک چیز آنها را از مضرات و خسارات احتمالی آن غافل و نابینا ساخته است به گونه ای که برای جلوگیری از "حیف شدن" آن، حتی حاضرند خود را با آن دار بزنند.
از اینها که بگذریم چون سخن از طناب است می گویم: شاید برداشت دیگر از این ضرب المثل این باشد که: برخی گمان دارند که کارآیی طناب تنها در دار زدن و کشتن و یا خودکشی خلاصه می گردد و حال آنکه طناب نیز مانند هر موجود دیگری، درس هایی برای زندگی و سخنانی برای گفتن دارد.
طناب عامل نجات خیلی از انسان ها بوده و هست. کوهنوردی که در حال سقوط است و یا آن مقنّی زحمت کش که درون چاه می رود و ... .
پس این طناب نیست که قاتل و یا منجی است بلکه بسته به انسان است که از آن چگونه بهره برداری کند. دنیا نیز همین گونه است برای برخی از انسان ها سم مهلک، باتلاق، گرداب، مارکشنده و در یک کلام، قاتل است و برای برخی دیگر سکوی پرتاب، نردبانی برای صعود، عبادت گاهی بزرگ و ابزاری برای دستیابی به کمال است.
باز هم درست مانند طناب که برخی از آن بالا می روند و برخی با آن پایین می روند و این طناب نیست که بالا برنده و یا پایین کشنده است. طناب می گوید: «من تنها، وسیله ای در اختیارم و این تو هستی که باید تشخیص دهی کی و کجا از من بالا روی و کی و کجا با من پایین بیایی؟» جاه و مقام، ثروت، شهرت، علم، قدرت، شهوت و همه و همه ی قوای انسان، علائق او، خصلتها و غرایز خدادادی او این گونه اند یعنی طنابی برای صعود و یا ریسمانی برای سقوط اند.
با طناب می توان مجرمی را در بند کرد و یا بی گناهی را اسیر نمود. می توان دیوانه ای را زنجیر کرد و یا مجنون عاشقی را در بند ساخت، خود را در بند خدا ساخت و سراپا در اطاعت او بود سرسپرده ای مطلق و گوش به فرمان و یا بنده ی خدایی را در بند نمود. در بند اسارت و یا در بند دنیا و هوای نفس و فرقی نیست که این بنده ی خدا چه کسی باشد!؟ خود یا دیگری!.
طناب مقصر نیست اگر پوسیده است، این تو هستی که باید مراقب باشی که با کدام طناب و یا طناب چه کسی وارد چاه می شوی. چرا که اگر بخواهی و ببینی طناب پوسیده نیز خود با تو می گوید: «من قابل اعتماد نیستم» و این انسان است که باید مراقب ابزار و یا اطرافیان خود باشد. دوست بد همان طناب پوسیده است که با آن به چاه می روی و یا به زعم خود! در حال صعود به قله ای هستی؛ زیرا وقتی طناب پوسیده بود دیگر فرقی ندارد که با آن به چاه بروی و یا قصد فتح قله را داشته باشی چرا که نتیجه ی هر دو یکی است و هلاکت، فرجامی قریب الوقوع است.
بند گاهی مانع صعود است و گاهی مانع سقوط است. بالنی که طناب هایش به زمین بسته شده، اسیر زمین است و یارای صعود ندارد ولی قسمت حمل افراد در یک بالن نیز به وسیله ی طناب ها متصل به بالن گشته و از سقوط در امان است.
انسان نیز می تواند در بند دنیا باشد و پایش در گرو زمین و مادیات آن که این انسان یارای عروج و صعود ندارد می تواند در بند خدا باشد و نه تنها از سقوط در امان باشد که با ریسمان الهی عروج نیز نماید.
طناب، گاه تجلی وحدت است چنانکه در یک مسابقه ی طناب کشی عامل تجمیع توان و زور شرکت کنندگان، است. در سیر الی الله نیز آنگاه که همه ی مومنین به عروه الوثقی یعنی ریسمان الهی چنگ می زنند وحدت در میان آنها تجلی یافته و از تفرقه و بازماندن از مسیر در امان خواهند بود.
گاه با طناب ماشینی را بکسل می کنند. انسان مومن نیز در مسیر تکاملی خویش تنها به خود نمی اندیشد او با ریسمان محبت، مودت و برادری دست گیردیگر مسافران این مقصد و واماندگان در مسیر است.
گاه با طناب بارهای روی باربند را محکم می بندند تا زاد و توشه ی خود را در طول مسیر از دست بُرد باد و حوادث مصون بدارند. مومن راه خدا نیز در این سفر با ریسمان هایی به نام ولایت، تقوی و توکل ، حافظ اعمال صالح خویش از دستبرد شیطان و دیگر رهزنان است.
طناب به گونه ای دیگر نیز تجلی گاه وحدت است، چرا که از به هم پیچیدن تعداد زیادی نخ های باریک تر و از انسجام آنها طنابی محکم پدید می آید که این نیز خود درس وحدت برای مومنین است و اینکه اگر با هم باشیم به راحتی شکست نخواهیم خورد.
به گونه ای دیگر نیز طناب مدرسی بزرگ است مدرسی که درس انسجام می دهد آنگاه که از بافتن طناب ها به یکدیگر تور حاصل می شود و کارآیی جدیدی به وجود می آید. کارهایی که طناب به تنهایی نمی تواند انجام دهد؛ مثل شکار یک باره ی هزاران ماهی و یا صید شیری با این تور، اینها نیز می تواند سمبلی برای وحدت کشورهای اسلامی و نه فقط آحاد مسلمانان، باشد وحدتی که اگر حاصل آید نهنگ های ابرقدرت و کوسه های جنایتکار جهانی به راحتی در آن گرفتار آمده و شر آنها از سر مسلمانان جهان کوتاه خواهد شد.
و فراموش نشود: اگر کسی بخواهد از طنابی بالا برود باید محل اتکای این طناب بالا باشد و طنابِ رها، هر قدر ضخیم و محکم باشد از خود توان و نیرویی برای بالا بردن انسان ندارد. انسان خواهان عروج نیز بدون یاری و استعانت از جانب بالا یعنی "حق تعالی" هرگز نمی تواند حتی سانتی متری از طناب بالا رود.
والسلام
التماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |