بسم الله الرحمن الرحیم
پل
علی علیه السلام:
الدُّنیا قََنطََرهٌٌ
«دنیا [به مانند یک] پل است»
به راستى چرا على«علیه السلام» دنیا را به پل تشبیه کرده است؟!.
شاید بتوان گفت: براى به دست آوردن آخرت و رسیدن به آن باید از این دنیا «گذشت». آرى، باید گذشت و «گذشتن» هم به معناى «عبور» است و هم به معناى «دل کندن و ندیدن» یعنى اگر آخرت را مىخواهى باید از دنیا دل کنده؛ آن را نبینى.
یکی دیگر از وجوه تشبیه این است که: چنان که روى پل جاى اطراق و اقامت نیست؛ دنیا نیز جاى گذر است و براى اقامت ساخته نشده است. انسان عاقل مىداند که براى ساختن بنایى محکم و استوار باید زیربناى آن محکم و استوار باشد و نیز مىداند که اگر خواهان بقا و جاودانگى است باید به ساختن بنایى پایدار و باقى بیاندیشد و بىتردید روى پل، ساختن ِ چنین بنایى محال است.
روى پل باید تمام توجه به «عبور» باشد و منظور اصلی گذر نمودن از روی آن باشد خصوصاً اگر این پل یک «پل لغزان» باشد؛ نباید توجه و حواس انسان معطوف به منظرههاى پیرامون گشته و از طى طریق غافل شود. حال اگر طنابهایى که این پل را نگه داشته فرسوده و پوسیده بوده و هر لحظه احتمال پاره شدن آنها باشد؛ در این صورت باید تنها به «عبور سریع، بىوقفه و با احتیاط» اندیشید و نباید روى پل درنگ کرد.
و صد البته واضح است که «عمر دنیا»ى هر انسان بسیار کوتاه است و از این رو دنیاى هر یک از انسانها نظیر پل لغزان و فرسوده ایست که اعتماد به آن و درنگ در آن و تلاش براى ساختن بناى جاودان در آن تلاشى بیهوده و جاهلانه خواهد بود.
در هنگام عبور باید کاملاً متوجه خطرات سر راه بود و اگر پلى که محل عبور است پلى فرسوده باشد باید مراقب بود که مبادا پا روى قطعات فرسوده و در حال شکستن قرار گیرد. بنا بر این منظرههاى بین راه نباید موجب حواسپرتى عابر گردیده و او را از سوراخهاى روى پل غافل نماید.
اگر پل مرتفع باشد نگاه به پایین از بالاى آن مىتواند موجب بروز سرگیجه گردیده و باعث سقوط عابر شود. پس عابر نباید جز امور ضرورى به مسایل دیگر توجه نموده و از هدف غافل گردد.
فقیر و غنى هر دو براى عبور نیازمند پل هستند.
بدون پل نمىتوان گذر کرد. پس حضور در دنیا به خاطر «عبور» است و لازمه آن.
باید از پل گذشت حال به هر صورتى که شده؛ دوان دوان، قدم زنان، و یا حتى سینهخیز، آرى حتى سینهخیز هم که شده باید عبور کرد اگرچه عبور این چنینى، سختتر و پر مشقتتر باشد. کنایه از آن که براى عبور «تحمل تمام سختىها» لازم است و بىشک «عبور» بهتر از «وقوف» و در جا زدن است.
براى عبور نباید از هر وسیلهاى استفاده کرد بدین معنى که مثلاً چنان که براى گذر از پل حق نداریم دیگران را به پایین پرتاب کرده و از راه ظلم و ستم راه خود را بگشاییم؛ برای زندگی در دنیا و رسیدن به آرمان هایمان نیز حق نداریم به هر کاری دست بزنیم.
پل براى عبور است و حتى اگر اکثریت مردم نیز اطراق نمایند عابر عاقل توجهى ننموده و به راه خود ادامه خواهد داد.
«هر که بارش بیش، راهش بیشتر» چون انسان پربار سنگینتر است و کندتر، از این رو از حمل امور غیر ضرور و غیر لازم به شدت باید اجتناب کرد و تنها زاد و توشهاى به همراه داشت که براى عبور و پس از عبور مناسب و لازم است، پس به فرموده علی(علیه السلام):
«تَخَفَّفُوا تَلحَقُوا»
سبک بار شوید تا ملحق گردید.
پس، روى پل نباید هر که هر چه داد، گرفت و یا هر چه که مىتوان برداشت حتى سنگهاى قیمتى نظیر طلا و... را برداشت زیرا سنگینتر شدن روى پل لغزان خطرناک خواهد بود.
هر چه زرق و برق دنیا تو را بیشتر مجذوب خود سازد بیشتر از رفتن باز مىمانى.
پل صراط، تصویری از پل دنیاست هر که از دنیا «گذشت[1]» از صراط نیز خواهد گذشت[2].
پلها با هم فرق دارند بعضى لغزان و خطرناکترند و برخى دیگر محکم و استوار. دنیا نیز زیر پاى بعضىها لغزان است [نظیر اهل گناه] و براى برخى دیگر محکم و استوار [نظیر اهل ایمان] زیرا اهل ایمان دنیا را «سکوى پرتاب» خود قرار دادهاند و اهل گناه دنیا را «چراگاه و مرتعى» براى سورچرانى و لذت بردن. اهل ایمان هدفشان گذر از دنیاست و اهل گناه، تمتع از دنیا را هدف قرار دادهاند. التماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |