بسم الله الرحمن الرحیم
توجیه
برخی از آدمها براحتی هر کاری را انجام می دهند! «هرکاری» که میگم یعنی هرکاری! و برای آنها فرق نمیکند که آن کار چه باشد.
می گویند: شخصی در حال دزدیدن هندوانه بود، به او گفته شد:« مرد حسابی ! این کار حرام است» و او در پاسخ گفت:«من به حلال و حرامی آن کاری ندارم بلکه برای خاصیتشه که آن را می خورم!»
بله برخی از آدمها به حلال و حرامی امور کار ندارند، آنها تنها برای سود و مصلحت خویش حاضرند هر کاری بکنند!! آنها که خدا و قیامت در زندگیشان جایی نداره این گونه اند.
برخی دیگر از آدمها گاهی به حلال و حرامی عمل کار دارند و گاهی به مصلحت و منافع خویش، گاه این و گاه آن .
برخی دیگر از آدمها فقط به حلال و حرامی کار توجه دارند، حال برایشان مصلحتی دنیوی داشته باشد یا نداشته باشد، ضرری متوجه آنها باشد یا نباشد، مورد طعن و نیش مردم قرار بگیرند و یا نگیرند و ... فرقی ندارد خلاصه آنچه برایشان مهم است نظر و رضای خداوند متعال است و بس، او می پسندد یا نه، او راضی است یا خیر، خواست آنها تنها خواست خداست. برای خود جز رضای او چیزی نمی خواهند و «رضای او» همه چیز آنهاست. الیته تعداد این گونه افراد بسیار کم است.
برخی دیگر از آدمها مدعی اند که به حلال و حرامی امور کار دارند و کاری که حرام باشد را انجام نمی دهند! البته اینان راست می گویند! از این رو اول، آن کار حرام را حلال می کنند و سپس به انجام آن مبادرت می ورزند.
اینها دارای معجونی هستند که هر چیزی را می تواند حلال!! نماید. دارای کیمیایی هستند که هر فلز بی ارزشی را طلا می سازد، آنها فرمولی بلدند که هر مشکلی را با آن حل می کنند ایشان هنرمندانی زبردستندکه با مهارت فراوان – به خیال خود- حتی سر ملائکه خداوند نیز کلاه می گذارند!!
نام معجون آنها «کیمیا» و هنرشان«توجیه» است، بله توجیه.
آنها با بهره گیری از هنر «توجیه گری» می توانند در عین اینکه به حلال و حرامی امور کار دارند و در عین اعتقاد به قیامت! و روز جزا و محکمه عدل الهی؛ تمام حرام ها را اگر صلاح –آنها در آن- باشد حلال نمایند.
اصلا توجیه یعنی همین، یعنی اینکه به کار «بی وجهه و بی آبرو» وجهه و آبرو دهیم! توجیه یعنی آبرو دادن و هنگامی که یک چیز با آبرو و ارزشمند شد می توان آن را بدست آورد.
مگر خداوند متعال برای دست یابی بندگانش به امور مفید و ارزشمند! مانع تراشی کرده است؟! معلومه که نه، فقط نکته اینست که ممکنه خداوند -العیاذ بالله- به برخی از جوانب مثبت یک چیز توجه ننموده و از این رو –اشتباها- آن را حرام نموده باشد. حال اگر کسی از راه برسد و با زیرکی و کیاست! خویش برخی از جوانب مثبت آن را به خداوند و دیگر انسانها نمایاند، دیگر خداوند متعال هم حرفی ندارد! حتی خود خدا هم خوشحال می شود از اینکه یکی از بندگان با هوشش توانسته با معجونی شگفت انگیز برخی از امور مضر و پر خسارت را به نعمتهایی مفید و سودمند تبدیل سازد!
از نظر ایشان اشکالی ندارد که مثلا رشوه را ابتداء رنگ نمود و تحت عنوان حق الزحمه، پول چای، حق دلالی، حق سختی کار، و ... جای داد و سپس به اخذ آن اقدام نمود.
راستی چه اشکالی داره که ابتدا شخصی را فاجر و یا فاسق بدانیم و سپس غیبت او را مجاز و بلکه واجب نماییم؟!
چه اشکالی داره که ابتدا مصلحتی برای دروغگویی خو.د خلق کنیم و سپس تحت عنوان «دروغ مصلحتی» اقدام به آن بنماییم؟!!
چه اشکالی داره که مال یتیم را - چون خودش کوچک و سفیه! است- به کار بزنیم و حق الزحمه آن را به نرخ روز برداریم و اگر سودی هم ماند آن را بالسویه! و عادلانه! بین خود و او تقسیم کنیم.؟!
از نظر آنها ایرادی ندارد برای آنکه به گناه نیافتیم! سراغ اینترنت و بخشهای مفید! آن رفته و با عنوان «حلّیتِ نگاه به زنان اهل کتاب» هر چه خواستیم به تفرج و چشم نوازی خویش بپردازیم؟
مگر چه اشکالی دارد که برای آموزش –که یک امر مقدس است- وارد برخی از سایتهای خوب و البته جذاب –و حتی نامقدس- بشویم؟
و از آنجا که گاه بین مراجع تقلید در یک مسئله اختلاف است اشکالی ندارد که ما نیز گاهی دست به اجتهاد زده و برخی از امور را برای خود –تاکید می کنم تنها برای خود- حلال کنیم؟
از نظر برخی از ایشان عشق به امام حسین علیه السلام همه کار می کند، هر کاری که خواستی بکن فقط عشق امام حسین در دلت باشد، دیگه خیالی نیست همه چی حلّه!
از نظر برخی از آنها همین که اسم «شیعه» روت باشه دیگه هر گناهی مباح و حلاله! چون هر چی باشه ما از شفاعت اهل بیت علیهم السلام برخورداریم! تمام این حرفا هم که در روایات گفته شده -گفتاری مانند : «زینت ما اهل بیت باشید و ننگ ما نباشید» شفاعت ما شامل افرادی که نمازشان را سبک بشمارند نمی شود» و ....- نیز برای رد گم کنی! بوده و منظور اصلی آنها همین ظاهرشون نیست! بلکه چیز دیگری است که ما نمی فهمیم!!
برخی از اینها اگر به نامحرم نگاه می کنند برای آنست که بفهمند اوضاع مملکت از چه قراره نه اینکه خدایی نا کرده قصد چشم نوازی و هوسرانی داشته باشند! زیرا بالاخره یک متدین با تقوی باید خبر داشته باشد که تهاجم فرهنگی تا چه حد پیش رفته است؟!
برخی دیگر که در زد و بند های اقتصادی از «رانت های خبری» بهره می گیرند در واقع به ان دلیل است که معتقدند: یک مومن باید الگو و نمونه ای برای دیگران باشد و باید نشان دهد که عُرضه فعالیتهای اقتصادی و .... را نیز دارد و نشان دهد که دین با رفاه و رشد اقتصادی انسانها مخالف نیست.
آنها می گویند: اصلا مگر نعمتهای خداوند متعال مال کسی جز مومن است؟ چه کسی بهتر از مومنین؟!! کی بخوره بهتر از بچه مسلمانها؟
برخی از خواهران متدین این گروه نیز که معتقدند : حجاب برای زیبایی است و نه برای پوشش و دفع توجه هرزه گران!، برای زیباتر جلوه دادن خود، از روسری های رنگین و زیبا بهره می گیرند و بخش قشنگی از آن را نیز در بالای پیشانی از زیر چادر بیرون می گذارند تا همه بفهمند که حجاب منافاتی با زیبایی زن ندارد! و تازه می توان زیباتر از بد حجابان نیز بود. اصلا زشت و غلط است که مردم از خانمهای محجبه رانده شوند ، پس بهتر است که به شکلهای مختلف زیبایی های خود را جلوه گر ساخت، مثلا اشکالی ندارد که تنها کش چادر به سر باشد ولی از بالا تا پایین رها باشد به گونه ای که مانتوهای رنگین و گاه بدن نما و تنگ نیز دیده شود! فقط لازم است که چادر بر سر داشته باشیم و دیگه فرقی ندارد که برجستگی های بدن دیده شود یا خیر! . و به طور کلی نباید مرتجع بود! و خود را در میان چادر مخفی نمود بگذار تا همه بفهمند که «اسلام دین زیبایی هاست»!
برخی دیگر از این خواهران مکرمه، که در منزل اقوام نامحرم با مانتوهایی نه چندان مناسب ولی البته با روسری ! می گردند و یا هنگام آمدن مهمانهایی از این دست - نامحرم- گاه حتی با پیراهن و دامن در مجلس حاضر می شوند؛ معتقدند که نامحرم با نامحرم بسی بسیار فرق دارد! مثلا شوهر آبجی و یا برادر شوهر و یا پسر خاله و پسر دایی و ...که نامحرم آنچنانه ای محسوب نمی شوند! هر چی باشه اینها فامیلند و زشته که آدم در برابر آنها نیز پوشش کامل را رعایت کند، اصلا شاید به آنها بر بخورد و گمان کنند که ما به آنها اعتماد نداریم و خدایی ناکرده به اسلام بدبین شوند!!.
اصولا اهل توجیه معتقدند: اسلام آنگونه که برخی از مذهبیون ترسیم کرده اند نیست و اسلام راستین! خیلی پویاتر از آنست که در چند تا «باید و نباید» آخوندها خلاصه شود،! اسلام دینی بسیار قابل انعطاف و تساهل است! خیلی قابل کش آمدن و توسعه است. اسلام به فهم ما آدمها و شعور ما خیلی بها داده و اجازه داده که خیلی از جاها آنگونه که خودمان تشخیص دادیم عمل کنیم! و اساسا رمز پایداری اسلام نیز همین است!
اهل توجیه معتقدند: اصلا علت عقب ماندگی! جوامع اسلامی همین جمود و دینداری خشک ومتعصبانه است و ما وظیفه داریم برای حفظ دین حتی بسیاری از ضروریات و احکام ان را نادیده گرفته و تغییر دهیم و...
برخی دیگر از این افراد مانند برخی از اهل گناه معتقدند: اصولا «دل» مهم است دل باید پاک باشد و اگر دل پاک بود بقیه اش دیگر مهم نیست و همه چی حل خواهد شد! و اصلا دین آمده تا دل انسان را پاک کند!. نباید خیلی سخت گرفت و به قولی: اگر دزدی کردی عیبی نداره! اگر دروغ گفتی بگو! اگر غیبت کردی بکن! اگر .....اینها مهم نیست هر کاری کردی بکن ولی دلت پاک باشد!! مسلمان باش!! آنهم نه مسلمان الکی و قلابی بلکه یک مسلمان واقعی!!
برخی دیگر از آنان معتقدند: اصلا گناه آن موقع گناه است که بر انسان تاثیر بگذارد، مثلا موسیقی اگر بر انسان اثر گذاشت حرام است وگرنه از شیر مادر نیز حلال تره! و چون هیچ نوع از انواع موسیقی بر روی ما اثری ندارد پس باید از این نعمت الهی! نیز بهره برد وگرنه حتی ممکن است که گوش نکردن به موسیقی گناه نیز باشد چرا که مصداق اسراف و تضییع نعمتهای الهی است!!
برای برخی از آنان نیز سخن مردم مهمتر از سخن خداست!! اگر مردم بگویند که کاری خوبست خدا هم می گوید آن کار خوبست!! زیرا رضای خدا در رضای مردم است!! و اگر مردم کاری را بد بدانند خدا هم آنرا بد می داند زیرا خدا هم یک مردم سالار و یک «اُمانیست» واقعی! است!
بنابر این اگر در فلان مجلسِ عروسی، دیدیم که با خواندن نماز ممکن است ذهن مردم نسبت به ما –که نماینده دین خدا هستیم!- بد بین شود، هیچ اشکالی ندارد که نمازمان را بعدا و به شکل قضا بخوانیم! و اصلا هر چیزی که موجب شود مردم نسبت به ما –یعنی دین!- بدبین شوند حرام است. نماز باشد یا حجاب یا محاسن مردان! پس هیچ اشکالی ندارد که آقایان در مجلس عروسی خود و گاه برادر و یا خواهرشان ریش تراشیده و و بدین گونه جلوه دیگری از پویایی اسلام را نمایان سازند.
طبق نظر گروه دیگری از ایشان : اصلا یک شب که هزار شب نمیشه و خداوند متعال نیز خیلی فهمیده تر از آنست که به خاطر این یک شب –ها!!- انسان را مواخذه و مجازات نماید و اصلا برای اثبات اینکه دین اسلام دین شادی و سرور است واجب است در شبهای عروسی –در مجالس متدینین- سنگ تمام گذاشت!!
اینها معتقدند: اگر اینطور که آخوندها و برخی از مذهبیون می گویند باشد و خدا اینقدر به هر کار ریز و درشت انسان کار داشته باشد، که همه انسانها به جهنم می روند!! و چون این با عقل سلیم –یعنی عقل ایشان- جور در نمی آید پس معلوم است که اینطور ها که میگن نیست!
برخی از آنها بر این باورندکه: اصلا شان خداوند متعال اجلّ از آنست که به این جور کارها و این خورده گناهان! و اعمال کوچک انسانها توجه نماید و به آنها گیر دهد!!.
برخی دیگر می گویند: شرمنده از آنیم که در روز مکافات – اندر خور عفو تو نداریم گناهی
و از این رو برای رفع این شرمندگی تا جایی که بتوانند واردات گناه به کیسه اعمال خود را بیشتر میکنند، آنها می خواهند به همه ثابت کنند که خداوند خیلی مهربان و آمرزنده است!.
برخی دیگر از این مدعیان دینداری معتقدند: از آنجا که جمله ی «عیسی به دین خودش و موسی به دین خودش» یک وحی منزل! و غیر قابل تغییر است و از آنجا که فضولی در کار مردم خوب نیست ما وظیفه ای به نام «امر به معروف و نهی از منکر» را تنها در قرآن داریم و این وظیفه مصداق و زمینه بروز و ظهوری در خارج نمی یابد. هرچه باشد مردم خودشان شعور دارند و از آنجا که «صلاح مملکت خویش خسروان دانند» آنها نیز مصلحت خود را بهتر از دیگران –یعنی آمران به معروف و ناهیان- می شناسند.
خلاصه «دین داری» بعضیها -یعنی اهل توجیه- عجب معجونی است!!؟ آتش شله قلمکاری که هر چیزی در آن یافت می شود، کیسه مارگیری که هر مهره مار پر بیننده ای در آن وجود دارد!
و خدائیش اگر پا رو حق نگذاریم! سگِ مرام «آنهایی که به حلال و حرام امور کاری ندارند و هندوانه را تنها برای خاصیتش! می خورند» شرافت دارد به دینداری!! بعضیها.
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |