بسم الله الرحمن الرحیم
درسهایی از «زنجیـــــر»
و «زنجیر» می گوید:
آری «زنجیر» همان موجود سرد وبی روح! که در گوشه و کنار زندگی انسان به ایفای نقش و ادای مسوولیت خویش پرداخته است؛ گاه ساکت و بی صدا و گاه هوچی گرانه و پرسروصدا فریا دمی زند؛
موجودی «تکهتکه» که از دانه هایی به نام «حلقه» شکل گرفته و قِوام وجودش، به وجود آن دانه های سفت و زمخت، وابسته است.
زنجیر می گوید: چنانکه اگر ارتباط، همکاری و وابستگی بین دانه ها نباشد؛ من نیز نیستم؛ وجود تک تک مومنان به منزله ی حلقه های من است که از پیوستگی و همکاری بین آن ها جامعه ای ایمانی شکل گرفته و تجلی می یابد.
و می گوید: چنانکه گاه فقدان حتی یک حلقه، موجب از هم گسستگی زنجیر می گردد وجود یک یک مومنان در جامعه ای ایمانی ارزشمند و گرانسنگ است؛ از این رو وجود هر گونه اختلاف و جدایی حتی بین دو فرد از افراد مومنین در نزد حق تعالی امری مذموم و خسارت بار است.
ارتباط حلقه های زنجیر، سمبل همکاری، همدردی، تقسیم کار و توزیع فشار و سختی های زندگی بین انسان هاست. تقسیم خوشی و غم، فقر و غنا، مشکلات و موفقیتها و همه چیز با یکدیگر، جامعه ای با آحاد پیوسته و دل های وابسته ، یک رنگ و یک صدا ، متحد و منسجم درست مانند دانه های زنجیر که
دست در دست هم و بازو در بازوی یکدیگر همه و همه در مسیر رسیدن به هدفی واحد در حال تلاش و همیاری اند.
و اساسا «با هم بودن» حلقه ها یعنی زنجیر و بی هم بودن آن ها یعنی حلقه هایی بی هدف ، بدون مقصد و بدون خواص زنجیر؛ درست مانند:
قطره [که] دریاست اگر با دریاست ورنه او قطره و دریا دریاست.
و چنانکه اگر یک حلقه از حلقه های زنجیر ضعیف و سست باشد حیات زنجیر را در هنگام سختی ها و تحمل بارهای سنگین، به خطر می اندازد؛ هر یک از مومنان نیز در جامعه ی ایمانی باید قوی و عامل به وظایف و تکالیف خود باشند و کوتاهی هر یک می تواند حیات جامعه ایمانی را به خطر اندازد. برخی از زنجیرها باعث افزایش بها و ارزش صاحبش می باشند: مانند زنجیر طلایی که دست یا گردن خانمی را مزین می نماید و برخی از زنجیرها موجب سقوط بها و ارزش صاحبش می گردند؛ مانند همان زنجیر طلا اگر بر گردن و یا دست یک «مرد» قرار گیرند. [زیرا استفاده از طلا به عنوان زینت برای مردان حرام است]
یا مانند زنجیری که بر دست یا پای دزدان بسته می شود؛ و یا مانند زنجیری که حامل نمادهای غربزدگی و یا مکاتب الحادی و ضاله اند و بر گردن جوان های ناآگاه و پاک دل قرار می گیرند: آرم های شیطان پرستان، اسکلت، استخوان و ...چند نمونه از این آرمها هستند.
زنجیر و آرم هایی که نشانگر وابستگی و اسارت اندیشه صاحب خویش اند!! زنجیرهایی که اگرچه بر«گردن» اند اما کار همان زنجیرهای بسته به «پا» را می کنند و مانع حرکت آزادانه انسان میگردند زنجیرهای اسارت اما به گونه ای دیگر.
یک زنجیر هم داریم که موجب عزت و سربلندی است: زنجیری که پلاک هویت یک رزمنده را حمل میکند و حافظ هویت او در عرصه های نبرد و جهاد در راه خداست؛ زنجیری گرانسنگ و قیمتی که اگرچه جنس آن از طلا نیست ولی از صدها زنجیر طلا نیز با ارزش تر و زیباتر است.
زنجیری که گاه پس از سالها چشم انتظاری و رنج، مادر شهیدی را از انتظار و بی خبری خارج ساخته و او را شاد [از اطلاع از وضعیت فرزند] و غمگین [از یقین به عدم بازگشت همیشگی او] می سازد!.
این زنجیر و آن پلاک بسیار مقدس اند و برای خیلی ها [که از قافله ی شهدا جا مانده اند] یادآور خاطرههای زیبای دوران دفاع و عشق بازی عاشقان با حضرت دوست می باشند.
برخی از زنجیرها را به چرخ ماشین می بندند تا یخها را شکسته ، خرد ساخته و یاور ماشین در حرکت به سوی مقصد باشند؛ ولی بگذارید از زنجیری هم بگویم که به تانک بسته می شود و صدای خرد شدن استخوان بچههایمان را در زیر آنها شنیدهام!
زنجیری که گرچه آن ها را از حرکت جسمانی بازداشت ولی ناخواسته برای آن ها مانند دو بال پرواز عمل نمود. زنجیری که گرچه جسم آن ها را زیر خود له کرد! ولی نتوانست روح آن ها را از حرکت بازداشته و مانع پرواز آن ها گردد.
برخی از زنجیرها در ظاهر، آدم های آزاده را اسیر می کنند [مانند زنجیری که بر پا و گردن مبارک امام سجاد علیه السلام نهاده شد؛] این زنجیرها نشانه آزادگی و عزت و سربلندی اند و نه نشانه ذلت و اسارت؛ زیرا چنانکه گفته شد: این زنجیرها قدرت مهار روح و توان اسارت انسانهای آزاده را ندارند و تنها وزنه هایی بی خاصیت بر دست و پای بزرگ مردانند.
برخی از زنجیرها به گونه ای دیگر نشانگر عشق اند: زنجیری که بر سر و شانه های عزاداران حسینی نواخته می شود از این دسته اند.
برخی دیگر از زنجیرها نیز زنجیر عشق اند: زنجیری که عاشق را در بند معشوق ساخته و مطیع و سرسپرده ی محبوب می گرداند؛ زنجیری که بر گردن مومنان است و آن ها را بنده ی خدا می سازد از این گونه اند.
هر «عمل صالح» مانند حلقه زنجیری است که به سلسلهی زنجیر کمال و تقرب مومن به خالق بی همتا اضافه گردیده و یک حلقه او را به محبوب نزدیک تر می سازد و هر عمل ناصالح و سیئه حلقهی زنجیری است که به زنجیر عذاب و ذلت اهل آتش افزوده شده و طول این زنجیر را به هفتاد ذراع! نزدیک تر می سازد تا صاحبش مصداق این آیه شریفه گردد:
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ (30) ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ (31) ثُمَّ فی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُکُوهُ (32)
او را بگیرید و دربند و زنجیرش کنید!(30) سپس او را در دوزخ بیفکنید!(31) بعد او را به زنجیرى که [طول آن] هفتاد ذراع است؛ ببندید؛ (32) ..... (سوره مبارکه الحاقة)
آری زنجیر نیز سخن می گوید و خوشا آنان که گوش شنوا و چشم بینا دارند.
والسلام- التماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |