بسم الله الرحمن الرحیم
امتحان
زندگی هر انسان مشحون از امتحانات کوچک و بزرگ، سهل و آسان، ضروری و غیرضروری است. برخی از امتحانات مهم، برخی معمولی و برخی کم اهمیتند، مثلاٌ امتحان های میان ترم غالباً تاثیر جدی در وضعیت دانش آموز ندارد وامتحان پایان ترم به اهمیت امتحان کنکور نیست. به بیان دیگر امتحان گاه کوچک و آسان و گاه بزرگ و سخت است.
امتحان های الهی نیز مختلفند، گاه کوچک و گاه بزرگ اند، گاه امتحانی برای گذشتن و دل کندن از مال است، گاه امتحان بر سر آبرو و شخصیت انسان و گاه امتحانی برای ایثار جان است و حتی گاه امتحان بر سر «فرزندان و جان ایشان» است، چنانکه خود می فرماید:
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ (سوره مبارکه بقره-155)
«و بی تردید به طور قطع ما شما را با انواع امور مانند ترس، گرسنگی، کم شدن اموال و جان هایتان و انواع ثمرات-زندگی – می آزماییم.»
و چنانکه امتحانات سه دسته اند: شفاهی، کتبی، عملی، امتحانات الهی نیز این گونه اند، برخی امتحان ها شفاهی است؛ مثل گناهان زبان، برخی امتحانات کتبی است؛ مثل دست نوشته های انسان که به چه قصد می نگارد؟ چه اثرات و تبعات مثبت و یا منفی بر آنها مترتب است؟ با یک امضای او چه اتفاقاتی می افتد؟ چند نفر بد بخت می شوند؟ چه تعداد انسان از نان خوردن می افتند؟ چه سرهایی بی گناه بالای دار می روند و ...
و برخی امتحانات عملی اند؛ مثل کلیه ی اعمال و رفتار انسان به گونه ای که تک تک حرکات و سکنات انسان در زندگی، نوعی از امتحانات الهی است؛ کلیه ی نگاه ها، شنیدن ها، گام برداشتن ها، حرکت نکردن و سکون ها همه و همه نوعی امتحانند؛ کِی باید سخن گفت؟ چه باید گفت؟ کی باید سکوت کرد؟ کی باید دید و کی ندید؟ چه چیز را دید و چه چیز را ندید؟ کی؟ چرا؟ چگونه؟ پاسخ همه ی این سوالات باید دانسته شود و بر اساس صحیح ترین اطلاعات پاسخ آنها داده شود وگرنه نمره ی امتحان، نمره ای خوب و قابل قبول نخواهد بود. بنابراین برخی در این امتحانات مردود می شوند و جای رفوزه تو کوزه و جای این کوزه در موزه ی عبرت! یعنی جهنم است. برخی نیز در این امتحانات قبول می شوند که مشخص است پاداش شخص موفق ارتقاء او به مقامات و مدارج بالاتر و استقرار در بهشت خداوند متعال است.
اما برخی نیز تجدید می شوند که آنها نیز چند دسته اند: برخی با اندکی تلاش در آزمونهای بعدی قبول می شوند، برخی اندکی نمره کم می آورند و نیاز به استفاده از تک ماده و تبصره پیدا می کنند اینها همان هایی هستند که محتاج شفاعت اهل بیت علیهم السلام در روز قیامت اند و با شفاعت آنها قبول می شوند! ولی برخی نیز پس از تجدیدی و مجدداً به خاطرغفلت و تنبلی مردود گشته و به اصحاب کوزه می پیوندند! کوزه هایی به نام «وَیل» و «سَقَر» که با سِرکه هایی به نام «حمیم» و «طنیه ی خُبال» - یعنی چرکی که از زخمهای اهل جهنم بیرون می آید- پرشده اند.
البته برخی نیز در فکر «تقلب» در امتحانند این دسته از آدم ها آنهایی هستند که فکر می کنند می توانند با انواع توجیهات زیبا و ظاهر فریب، انواع بهانه ها و استدلال ها و انواع کلاه های کوچک و بزرگ شرعی! و غیر شرعی، بزرگترین مراقب دنیا یعنی خداوند متعال را به خیال خود فریب داده و به راحتی مرتکب تقلب شوند؛ غافل از اینکه «اِنَّ الشّاهِدَ هُوالحاکِمُ» و نیز « وَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ».
و همان گونه که تعداد مراقب در امتحانات، مختلف است گاه یک نفر، گاه دو نفر و گاه بیشتر، در آزمون های الهی نیز تعداد مراقب ها گاه تا ده ها نفر می رسد؛ شاهدانی که گاه اصلاً دیده نمی شوند مثل فرشتگان و ملائک موکَّل که مامور ثبت اعمال انسان اند و گاه دیده می شوند ولی در ظاهر گویا متوجه اعمال انسان نیستند؛ مثل زمین و در و دیوار و هر آنچه در اطراف انسان است که همگی در حال مراقبت از این دانش آموخته ی در حال امتحانند و مثل دوربین های مخفی عمل می کنند و تمام رفتار انسان را ضبط می کنند.
گاه نیز این دوربین های الهی «جان دار»ند که یا شعور ظاهری دارند و یا در ظاهر بی شعورند، با شعور مثل دیگر انسان ها که شاهد خیر و شری از من و تواند و در ظاهر بی شعور نظیر گیاهان و حیواناتی که گاه دست نوازش ما! آنها را نواخته و یا تیغ جفای ما آنها را گداخته است.
امتحان برای آنهایی سخت و دلهره آور است که در طول سال خود را همراه نساخته و درس ها را عمقی فرانگرفته اند؛ امتحان های الهی نیز گاه این گونه اند؛ آن که در دنیا بی خیال بوده و رها و به بیان دیگر آزاد از عقل و اسیر نفس بی تردید در روز آزمون - یا بهتر بگویم اولین شب امتحان در دنیای دیگر، یعنی شب اول قبر- گرفتار شدیدترین دلهره ها و اضطراب ها، ترس ها و از خود بی خودشدن ها گشته و نمی توانند به خوبی از عهده ی سوالات شفاهی ممتحنین -یعنی نکیر و منکر- برآمده و پاسخگوی آنها باشند. البته این نیز نوعی از امتحانات شفاهی است.
و چنانکه در روز امتحان لحظه ای فرا می رسد که مراقب می گوید: « ورقه ها بالا، وقت تمام» روزی نیز فرا می رسد که به انسان خطاب می رسد «وقت –زندگی- تمام، لحظه کوچ است و بانگ رحیل زده شد»
البته فرق این نوع پایان با نوع قبلی در این است که در این امتحان، فرصت اتمام امتحان نامعلوم است، بالای برگه ننوشته اند زمان یک ساعت یا چهل و پنج دقیقه بلکه تنها نوشته اند: «زمان تا پایان عمر»؛ اما این که: پایان عمر چه وقت است هیچ کس جز جناب مدیر یعنی حضرت حق تعالی از زمان آن آگاه نیست.
پس عاقل آن است که از اتلاف وقت، غفلت و بازی گوشی های مضر اجتناب ورزیده و تنها به پاسخ سوالات و امتحان بیاندیشد.
برخی امتحانات چند گزینه ای هستند: انسان نیز در مسیر زندگی گاه بر سر دو راهی ها و یا چند راهی ها قرار می گیرد، دو راهه یا چند راهه هایی که انتخاب گزینه ی صحیح لزوماً با شیر یا خط میسر نمی باشد و شانس و اقبال در آنها تاثیری ندارد؛ قابل تقلب از روی دست دیگران نیست ولی البته می توان با راهنمایی معلم که در جلسه حضور دارد -یعنی ائمه اطهار علیهم السلام- و یا بهره گرفتن از جزوه و کتاب در آزمونهای «کتاب باز» پاسخ صحیح را یافت.
آنجا تنها با «معرفت» و آگاهی، راهنمایی معصومین علیهم السلام و رجوع به کتاب خدا -قران کریم- یافتن پاسخ صحیح میسر خواهد بود.
هنگام اخذ کارنامه نیز انسان ها مختلفند، برخی راحت و آرام، برخی هراسان و دل نگران و گرفتار دل شوره های آزار دهنده اند. در روز قیامت نیز بسیاری از انسان ها آرامند و مطمئن، آنهایی که در طول عمر تنها به بندگی او مشغول بوده و سؤالات سخت و آسان و ریز و درشت امتحان را یکی پس از دیگری پاسخ داده و گذرانده اند و بسیاری دیگر از انسان ها به شدت هراسان و نگرانند چرا که نمی دانند در کارنامه اعمال آنها چه چیزی ثبت شده است، خلود در بهشت-وقبولی- یا خلود در جهنم –و رفوزگی- و یا تجدیدی یعنی گذر زمانی کم یا زیاد در عذاب و پاک شدن از لوث گناهان.
و چنان که در روز امتحان گاه نصب کارت شناسایی بر روی سینه لازم است در روز قیامت نیز این گونه است با این تفاوت که کارت شناسایی انسان ها چهره ی ایشان است «یُعرَفُ المُجرِمُونَ بِسیماهُم».
و چنانکه گاه برخی از آدم ها وقتی کارنامه ی خود را گرفتند روی بازگشت به منزل را ندارند و به تعبیری از آن می گریزند برخی از انسان ها نیز در روز قیامت از شرم رویارویی با اقوام و نزدیکان از آنها می گریزند:
یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخیهِ (34) وَ أُمِّهِ وَ أَبیهِ (35) وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ (36) (سوره مبارکه عبس)
«روزی که انسان از برادرش و پدر و مادرش و همسر و فرزندانش می گریزد»
برخی از آدمها امتحانشان تمام شده و یا اصلاً امتحانی نداشته اند آنهایی که امتحان نداشته اند مثل: انسان های مجنون و آنهایی که امتحانشان تمام شده مثل: بیماران گرفتار آلزایمر، افراد بیهوش و در حال کُما، که گر چه دیگر امتحانی ندارند ولی وجودشان امتحانی برای دیگران! است؛ این که «من و تو با یک پدر بزرگ یا مادربزرگ و یا پدر و مادر آلزایمری خود چه می کنیم؟» آزمونی بزرگ برای ماست؛ برخوردهای ما با آنها، رعایت حق آنها، رعایت احترام ایشان و دیگر برخوردهای ما با آنها همه و همه امتحاناتی برای ماست و آنها تنها و تنها عرصه ای برای آزمون ما و یا به بیان دیگر سوالاتی در برگه ی امتحانی زندگی ما هستند! این که چگونه از آنها نگه داری می کنیم آیا در خدمت آنها خواهیم بود یا ساده ترین گزینه را برگزیده و به انواع بهانه پدر و مادر مریض و از پا افتاده ی خود را به سرای سالمندان می سپاریم و به بیان دیگر «صورت مساله را پاک می کنیم!!»... .
بله وجود آنها دیگر نه برای امتحان دادن خودشان که برای امتحان گرفتن از ماست.
یادمان نرود دنیا به تمامه سالن بزرگ بزرگترین امتحانات انسان است و تنها و تنها افرادی از این آزمون ها سربلند بیرون خواهند آمد که شاگردان خوبی برای بهترین معلم های بشریت، یعنی پیامبران و ائمه معصومین علیهم السلام بوده باشند.
و فراموش نکنیم که این امتحانات نه برای آنست که خداوند به نتایج آن آگاه شود بلکه برای آنست که من وتو بدانیم چه کاره ایم و در این آزمون در چه رتبه ای قرار گرفته ایم؛ که تا فردا، یعنی وقت دادن کارنامه و دادن جزا نتوانیم منکر نتایج شده و با نادانی همیشگی خود او را متهم به عدم عدالت و تبعیض و دیگر اوصاف ناشایست نماییم.
والسلام - التماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |