پيام

اكبر فرحزادي
88/7/20

+ حافظ وظيفه تو دعا گفتن است و بس/ در بند آن مباش كه نشنيد يا شنيد

جالبه.شنيد يا نشنيد.....پس براي چي دعا مي كنه؟ نه داش اكبر كار را بايد داد به كاردان: دي

غرض رضا به رضاي حق است . بنده از خود در برابر مولا چيزي جز انقياد و بندگي و اطاعت و سر سپردگي ندارد./ ما مامور به اداي تكليفيم نه نتيجه(امام خميني ره)/ والبته هميشه اميدواريم و دور از نااميدي. اگه داد مصلحتمان بوده و اگه نداد هم مصلحتمان بوده . برادر من!‏كجاي اين سخن غلطه؟

پس داش اكبر نشنيد را نبايد بكار برد اگر غرض اين باشد كه شما مي فرماييد. پس شنيده!!!! كه بايد تسليم به رضايش باشيم.

ميدوني اكبر اقا دوست دارم بيشتر باهات بحث كنم گويا شما حرف براي گفتن زياد داريد وانتظار دارم هم من وهم خيلي از دوستان ديگر را كه در باب معرفت خود شناسي كمي نيازمنديم از شما ومعلوماتتان استفاده نمايييم.الان كه جو پيامرسان بي غرض عرض كنم داش اكبر همه اش شده چرت وپرت گويي .هيچ سودي جز اتلاف وقت از ان حاصل نميشود.

اگر هم دنيا به سر آيد , اي حافظ آسماني آرزو دارم که تنها با تو و در کنار تو باشم و چون برادري , هم در شادي و هم در غمت شرکت جويم . همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم , زيرا اين افتخار زندگي من و مايه حيات من است . اي طبع سخن گوي من , اکنون که از حافظ ملکوتي الهام گرفته اي به نيروي خود نغمه سرايي کن و آهنگي ناگفته پيش آر , زيرا امروز پيرتر و جوانتر از هميشه اي . گوته

به مناسبت روز بزرگداشت حافظ

داداش منظور از نشنيد يعني : اگر در ظاهر چون اجابت نكرده تو فكر كني كه نشنيده و گرنه مگر امثال حافظ معناي ظاهري نشنيدن را قصد مي كنند؟!! نشنيد يعني حرفت را گوش نكرد و اجابت نكرد / (تازه اجابت نكردن هم در ظاهر و به زعم من و تو است چون در مقالات بحث دعا در وبلاگ توضيح داده ام كه هر دعايي مستجاب است اما ...) بحث طولانيست اگه مايل بوديد به وبلاگ مراجعه فرماييد)

داداش! من هم خيلي دوست دارم در خدمت باشم گرچه ناقابلم ولي فرصتم محدوده و بيش از مقداري خاص نمي توانم در خدمت باشم وگرنه بسيار مايلم . دعا فرماييد

بله دقيقا من منظورم هم همينه..وگرنه در وجود كردگار شنيد يا نشنيد رامكاني نميبينم. او خود از همه چيز اگاه است وانچه را شايسته ودر لياقت بندگانش باشد بي منت در كاسه حاجاتشان چون اب ناوداني به هنگام باران رحمت در كاسه حاجاتشان سرازير مي كند.

الحمد لله رب العالمين

عجب ! پس امروز روز بزرگداشت ايشانست ، حافظ قرآن را عرض مي كنم ، آنهم با 14 روايت ! ولي حيف كه با هيچكدام از روايات آيه اي را كه در آن از عقل گفته شده باشد حفظ نكرده ! راستي اين چيه عشق را از كدام آيه اي از آن به حافظه سپرده ؟ با يك روايتش هم كه فرموده شود ما را كفايت مي كند

حافظ توي خيلي از ابياتش از آيه هاي قرآني و احاديث استفاده كرده

ما كه هرچه تاكنون در قرآن رسد كرده ايم اين واژه ي ( عشق ) را زيارت نكرده ايم ولي واژه ي عقل را اگر بخواهيد نشاني مي دهيم براي حافظش هم !

راستي مي نوش گرامي ما كه فقط در سوره ي نمل يا مورچه ي قرآن شما عبارت ( بسم الله الرحمن الرحيم ) را رصد كرده ايم ، تازه آنجا هم آخر آيه آمده نه اولش !؟

گرچه برادر يزدي انچه را شما گشته ايد در قران نگشته ايد وكسي كه بگويد هر چه در قران رصد كرده ايم واژه عشق را نيافته ايم بايد بعرض شما دوست گرامي برسانم شما اگر قران را خوب مي شناختيد اين گونه نظر لطفتان را نسبت به اين كتاب اسماني كه (( لارط ـــــــــب ولايابــــــــس الا في كتاب مبيـــــــــــن)) در ان صريح بيان شده ابراز نمي كرديد.

بنده با اين عقل سخيفم بارها اين واژه عشق را ديده ام .شما كه ماشالله خداي عقليدبرادرم. اين ايه چه معنا دارد؟؟؟؟؟إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ*أَخْبَــــــــــــــــــــــــتُوا*ْ إِلَى رَبِّهِمْ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ الجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ.

اين هم ترجمه اش تا زحمت انرا هم ازت بگيرم برادر يزدي: بى‏گمان كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و (با فروتنى‏) **به سوى پروردگارشان آرام يافتند**، آنان اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود.((اخــــــــــــــبتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوا ))يعني محو شدن*.خبـــــط* در كلام عرب يعني چيزي را با چيزي اغشته كردن يا شدن ودر معني كلي استفهامي يعنــــــــــــــــــــــــــــــــي عشق

بله هيچ تر و خشكي نيست كه يافت نشود ، ولي في كتاب مبين ، نه اينكه براي ( بيان ) عشق نياز به زحمتي از طرف شما باشد !؟ بعلاوه آغشته شدن آيا يعني عشق ؟ بهترست بدانيد كه خود عشق يك لفظ عربيست نه فارسي

راستي گويا فراموش كرديد يك بار از آن بارها را بفرماييد !؟ كه واژه ي عشق را يافته ايد !؟ البته اگر شما هم مثل خواهر گراميمان نفرماييد كه واژه ي ب بس بسم بسم ال بسم الله ... را واژه ي عشق گرفته ايد !؟

برادر بحث از واژه ي عشق است و نه اينكه مثلا آنكه شما فرموده ايد يعني عشق

مثلا شما اگر از بنده مي خواستيد واژه ي عقل را برايتان نشان دهم چه مي كردم ؟ شما هم همان كار را بكنيد و فقط هم يك مورد اگر نشان دهيد بنده همين جا اعتراف مي كنم كه لاي كتاب را هم باز نكرده ام ، خوبست ؟

چي بــــــــــــــــگم؟؟؟؟؟!!!! موفق باشـــــــــــــــــــــــــــــي

همچنين شما

يارب كجاست محرم رازي كه يك زمان / دل شرح آن دهد كه چه گفت و چه ها شنيد