بسم الله الرحمن الرحیم
نان، موجودی عجیب
(قسمت اول)
=====================
روزی از محلی عبور میکردم، صبح زود بود و همهی مردم به سوی کارهای روزانهی خویش روان بودند. هر کسی دغدغهای داشت یکی به دنبال «خرید» بود و یکی به دنبال «فروش» یکی به مدرسه میرفت و دیگری به دانشگاه و. ...
در میان این رفت و آمدها چشمم به شخصی افتاد که در لابلای آشغالهای کنار خیابان به دنبال چیزی میگشت. ظاهراً در پی جمع آوری کاغذ و پلاستیک و. .. بود و به اصطلاح در پی یک «لقمه نان»!.
به خود آمدم؛ ذهنم کاملاً متوجه این نکته شد متوجه اینکه: به راستی «نان» چه موجود عجیبی است؟! موجودی شگفت و عجیب که هر کس آن را از طریقی به دست میآورد.
این مطلب انگیزهای شد برای نگارش این سطور. به راستی نان چیست؟ موجودی که همه در پی آنند و هر کس از راهی آن را به دست میآورد و شاید بتوان ادعا نمود:
نان «دغدغهی اصلی» همهی موجودات و جان داران مادّی است.
دقت بیشتری نمودم و انواع «راههای نان در آوردن» را بر روی صفحه آوردم. به نظرم جالب آمد که شما نیز با محصول این دقت و تامل آشنا شوید اگر چه مقداری طولانی است و گاه نیز به تناسب نیاز بحث، برخی از مشاغل تکرار شدهاند؛ ولی به نظرم توجه به آن خالی از لطف نباشد. البته جهت پیشگیری از اطاله کلام، دقت و تامل در مورد هر شغل بر عهده خود خواننده محترم گزارده شده است. ضمن آنکه موارد ذکر شده تنها برخی از مصادیق بوده و بی شک خوانندهی محترم نیز با اندکی اندیشه میتواند مصادیق بیشتری به آن اضافه نماید. با من همراه باشید.
آدمها از چه راهی نان و روزی خویش را فراهم میسازند؟!
برخی از «علم و آگاهی خود» نظیر استادان و معلمان، مخترعان، مبتکران، دانشمندان و. ... برخی از «جهل و نادانی مردم» نظیر استعمارگران، سوداگران مرگ، حاکمان ستمگر، فال گیران، جادوگران و. ...
برخی از «شجاعت خود» نظیر مارگیران، بدل کاران سینما و. ...
برخی از «ترس مردم» نظیر ستمگران، حاکمان غیر الهی، قلدران محلهها و باج گیران.
برخی از «خنده و خنداندن» نظیر کمدینها، جوکرها، ناشران اینگونه کتابها، دلقکهای سیرک و. ...
برخی از «گریه و گریاندن» نظیر نوحه سرایان و نوحه خوانان در مراسم عزا، نویسندگان داستانهای غم انگیز، هنر پیشگان فیلمهای هندی! و. ...
برخی از «زمین» مانند کشاورزان، زمین شناسان،کاشفان عتیقهها،حیوانات علف خوار و. ...
برخی از «آسمان» نظیر خلبانان، منجمان، هواشناسان و. ...
برخی از «سرما» نظیر بخاری ساز و شوفاژساز، زغال فروشان، برف روبها، پوشاک گرم دوزان و. ...
برخی از «گرما» مانند کولر ساز، پنکه ساز و تعمیر کنندگان آنها و استخر داران و یخ سازان و. ...
برخی از «بازی کودکان» مانند نرم افزار سازان بازیهای رایانه ای، اسباب بازی فروشها و سازندگان آنها و. ...
برخی از «تولد» مانند ماماها و پرسنل زایشگاهها، فروشندگان سیسمونی و. ...
برخی از «مرگ» مانند کرایه دهندگان حجله، مداحان قبرستانها و مراسم عزا، مرده شورها و. ...
برخی از «بیماری» مانند پزشکان، پرستاران، داروسازان و. ...
برخی از «قتل» نظیر کالبد شکافان، پلیسهای جنایی، آدم کشهای حرفه ای، فروشندگان اسلحه و مهمات و. ...
برخی از «دندان» نظیر دندان پزشکان، مسواک سازان، خمیر دندان سازان و. ...
برخی از «شکم» مانند اغذیه فروشان، متخصصین تغذیه و زیبایی اندام و. ...
برخی از «چشم خود» مانند منجمان، نگهبانان و. ...
برخی از «چشم دیگران» مانند عینک سازان، چشم پزشکان و. ..
بعضی از «استخوان» نظیر شکسته بندها، ارتوپدها و. ...
بعضی از «گوش» مانند سمعک فروشان، آهنگ سازان، متخصصین گوش و. ...
برخی از «موی مردم» مانند آرایشگران، متخصصین مو، گیره سر سازان و. ...
برخی از «موی حیوانات» مانند پشم فروشان، پر فروشان، ریسندگان، قالی بافان، چرم فروشان و. ...
برخی از «روح دیگران» نان میخورند مانند روانشناسان و احضار کنندگان روح و
برخی از «جسم آنها» مانند کلیهی پزشکان و متخصصین مختلف
برخی از «خون و مدفوع و ادرار انسان» مانند آزمایشگاهها، سازمان انتقال خون و.
برخی از «مدفوع حیوانات» مانند کود فروشان و. ...
بعضیها از «دزدی و جرم و جنایت» مانند زندانبانان، دزدها و مجرمان، قفل سازان و دزد گیر سازان، پلیسها، گاو صندوق سازان و. ... برخی از «دعوا و اختلاف مردم» مانند قاضی، وکیل، کارمندان دادگاهها و. ... ( ادامه دارد)
نان، موجودی عجیب (قسمت دوم)
برخی از «افزون طلبی دیگران» مانند ارتش و مرزداران، اسلحه سازان، مزدوران و.
برخی از «فلاکت مردم» مانند قاچاقچیهای مواد مخدر، کشاورزان تریاک و. ...
برخی از «هدایت مردم» مانند مبلغین دین، مربیان پرورشی، نویسندگان کتب تربیتی و ناشران آن، معلمان و استادان دینی، سازندگان فیلمهای آموزشی و. ...
برخی از «ضلالت مردم» مانند استعمارگران، سرمایه داران، سازندگان و فروشندگان کالاهای لوکس و فریبنده، سازندگان فیلمهای مستهجن و مخرب و بازی گران و هنرپیشگان این فیلمها و. ...
برخی از «هیکل یا زور بازوی خود» مانند ورزشکاران، قلدران، مانکنها و زیبای اندام کاران، کارگران، هنر پیشگان و. ...
برخی دیگر از «نمایش و نوعی زندگی تصنعی» مانند هنر پیشگان سینما و تئاتر و.
برخی از «رنگ» نظیر نقاشان، فروشندگان رنگ و. ...
عدهای از «کامپیوتر» مانند سخت افزار سازان، نرم افزار سازان و خیلی از مردم این دوره و زمانه.
عدهای از «زباله» مانند زباله گردها، کارگران شهرداری، جارو برقی سازان، جارو دستی سازان، شرکتهای باز یافت زباله و. ... عدهای از «چرک» مانند حمام داران، کیسه کشها و کیسه سازان، سازندگان سنگ پا و سفید آب و. ...
گروهی از «ناخن» مانند لاک سازان، سازندگان ناخن مصنوعی، ناخن گیر سازان و. ...
گروهی از «پا» مانند دوندگان، فوتبالیستها، دوچرخه سازان، سازندگان جوراب و کفش، کوه نوردان و. ...
گروهی از «دست» مانند خطاطان، طراحان، نقاشان، نویسندگان و. ...
گروهی از «تنبلی یا تعجیل مردم» مانند رانندگان مسافر کش و. ...
عدهای از «زمان» ساعت ساز و فروشندگان آن و. ...
عدهای از «پول» مانند بانکها، صرافان، کلکسیون داران و. ...
برخی از «یخ» مانند یخسازان و یخ فروشان.
برخی از «نان» نظیر نانوا و نان خشکیها.
گروهی از «آب» مانند ماهی گیران، سازمان آب، نجات غریق،استخر داران، شناگران و. ...
عدهای از «عقل و اندیشه» مانند مدیران، مخترعان، دانشمندان و. ...
گروهی از «گُل» مانند گل فروش، پرورش دهندگان گل، گلاب گیران، عطرسازان، سازندگان گل مصنوعی و. ...
عدهای از «گِل» مانند مهر نماز سازان، خشت زنان، کاه گل کاران، کوزه گران و سفال سازان و. ...
عدهای از «لاغری» مانند متخصصین تغذیه و سازندگان لوازم ورزشی.
عدهای از «چاقی» مانند متخصصین تغذیه و دارندگان سونا و جکوزی.
عدهای از «آتش» مانند آتش نشانها و سازندگان لوازم آن و. ...
عدهای از «باد» مانند هوا شناسان، سازندگان توربینهای بادی و. ...
عدهای از «نور» مانند چراغ سازان، سازندگان عینک آفتابی و. ...
عدهای از «خاک» مانند خاک فروشان، کشاورزان، کوزه گران و. ...
و اینها تنها نمونهای اندک از انواع مشاغل و منابع تهیهی نان است.
راستی شما نان خود را از چه راهی تهیه میکنید؟ آیا در این خصوص اندیشیده اید؟
آیا میدانید گاه میتوان از لابلای «چیزهای نجس»، «نانی پاک و مطهر» تهیه نمود و گاه میتوان از «موادی پاک و مطهر» نانی حرام [و نجس] فراهم ساخت؟!
چنانکه دیدید عدهای از «خون» نانی حلال و پاک تهیه میکنند و عدهای از «چرک و زباله» نانی مطهر فراهم میسازند؛ ولی عدهای دیگر برعکس، به گونهای که حتی از پاک ترین موجودات یعنی خود «نان» نانی آلوده و ناپاک برای خانوادهی خود تهیه مینمایند!؛ مثلاً با کم فروشی و. .. رزق و روزی خود را حرام و ناپاک میسازند!!!
یکی از دانه دانهی گندم، یکی از قطره قطرهی خون، آن دیگری از قطرات عرق جبین نانی حلال تهیه میکند و آن دیگری از همین چیزها نانی حرام!
یکی برای تهیهی نان آتشی میافروزد؛ مانند نانوا و آن دیگری آتش برافروخته را خاموش میسازد؛ مانند آتش نشان. یکی آتشی حلال و پاک روشن میسازد و آن دیگری آتشی خبیث و ناپاک، آتشی مانند آتش فتنه و آتش جنگ و. ...
به راستی نان چه موجود عجیبی است، موجودی که دغدغهی همهی انسانهاست. موجودی که بر اساس آموزههای دین مبین اسلام، بسیار مقدس و ارزشمند است به گونهای که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
اللهم بارک لنا الخبز و لا تفرّق بیننا و بینه فلولا الخبز ما صلینا و لا صمنا. ...
«بار الها! نان را برای ما مبارک گردان و بین ما و آن جدایی مینداز، اگر نان نبود نماز نمیخواندیم و روزه نمیگرفتیم».
ولی به راستی آیا برای برآورده ساختن این نیاز و رفع دغدغهها، میتوان از هر راهی رفت؟
آیا تمامی مجاری ذکر شده برای تهیهی نان، مجاری پاک و خدا پسند است؟
ملاک صحیح و یا نادرست بودن آنها کدام است؟
کدام نان «ارزشمند» و کدام نان «سمّی، مهلک و ویرانگر» است؟ مجددا دقت نمایید: شما نان خود را از چه راهی تهیه میکنید؟ آیا در این خصوص اندیشیدهاید؟. (پایان)
بسم الله الرحمن الرحیم
گل
می گویند:
«با یک گل بهار نمی شه»
اما من می گویم: درست است که با یک گل بهار نمی شود اما حتی یک گل نیز با زیبایی، طراوت و عطر خویش می تواند به تنهایی محیطی را خوشبو ساخته و طراوت بخشد. پس، برای ایجاد تغییرو تحول لازم نیست یک گلستان باشیم بلکه گاه مثل یک گلِ تنها می توان جامعه ای را در جهت مثبت متحول ساخت فقط اگر بخواهیم و اگر گل باشیم.
اصلا مگر گلستان چگونه ایجاد می شود و بهار چگونه پدیدارمی شود؟ مگرنه آنست که ازوجود تک تک گلهاست که اینچنین می شود!؟
اگر هر یک از گلها شکوفا شدن خویش را منوط به شکوفا شدن دیگران نمایند؛ آیا هرگز گلستانی به وجود خواهد آمد!؟
اگر هر یک از ما به بهانه اینکه: «چون دیگران فلان کار را رعایت نمی کنند پس من هم .....» آیا هرگز اصلاحی صورت می پذیرد!؟
پس می شود گل بود و دیگران را مجذوب [رفتار] خویش ساخت می شود؛
گل بود ودلی را شاد ساخت؛
گل بود و محبت عاشقی را به معشوق، نمایانگر بود؛
گل بود و موجب تحکیم محبت میان عاشقان گردید.
می توان گل بود وموجب تسلای خاطر و ابتهاج بیماری بر روی تخت بیمارستان بود؛
پس، گل باش تا همه خواهان وطالب تو باشند؛ گل باش و بدان حتی با عمری به کوتاهی عمر یک گل می توان آثار ماندگاری از خود بر جا گذاشت و بدان که مؤمن گلی از گلستان محمدی صلی الله علیه و آله است که هر جا باشد عطر دل انگیزش شادی آور و فرح زاست؛ زینت جامعه است و آنچنان که گل زینت است و مایه زیبندگی، او نیز مانند گل محمدی که یاد آور نبی مکرم اسلام است؛ با رفتار خویش یاد آور آموزه های اسلام زیبا و حیاتبخش اسلام محمدی است.
و البته مانند آن گلی باش که اگر دست نامحرم تو را هدف قرار داد با خارهای خویش دست ناپاکش را از دامان مطهرت کوتاه سازی.
و بدان: عمر گل کوتاه است ولی هنگامی که از اصل و ریشه ی خود جدا می شود عمرش کوتاه تر نیز می شود. عمر انسان نیز به نسبت عمر عالم هستی کوتاه است؛ 70 یا 80 سال در برابر میلیونها سال! عمری به حساب نمی آید ولی اگر همین انسان از اصل خویش [یعنی خداوند متعال] جدا گشته و دور شود عمر او باز هم کوتاه تر خواهد شد! و اگر همیشه با خدا باشی چون او حی لایزال است تو نیز ابدی گردیده، به ابدیت خواهی رسید.
با خدا باش؛ جاودانی باشی
و چرا وقتی می توان گل بود و همیشه بود – مانند گل همیشه بهار- تنها به چند روز کوتاه و فانی، دل خوش بداریم؟!
و چه سود اگر مثل گل باشی که تنها برای ساعاتی کوتاه مورد توجه و به به تماشاگران است و پس از پژمردن و خشک شدن سطل زباله جایگاه اوست.
و گل باش ولی نه آن گلی خواستارانت برای مدتی کوتاه تو را بخواهند بلکه مانند آن بوته گل باش که همیشه در گلخانه ی صاحبت جا داشته و مورد توجه ومراقبت دائم او باشی؛ صاحبی به نام الله جل جلاله که تو را با عشق آفرید.
والسلام – التماس دعا
اکبر فرحزادی نویسنده این سطور معتقد است تنها مذهب بی نقص و نجاتبخش اسلام شیعی است و بدون هدایت اهل بیت علیهم السلام هرگز نمی توان به مقصد رسید. بیایید همه در نشر آموزه های اهل بیت علیهم السلام کوشا باشیم. |